به گزارش خبرگزاری مهر، روابط ایران و پاکستان و سیاستهای منطقه ای آنها همسو نیست. یکی از موضوعات مورد اختلاف عدم تعهد اسلام آباد به احداث خطوط لوله پروژه انتقال گاز ایران به هند است. پاکستان مدعی است به خاطر تحریمهای ایران قادر نبوده به تعهدات خود عمل نماید.
هرچند اکنون از فشار تحریم ها بر ایران کاسته شده است اما بازهم موضع پاکستان در قبال روابط تجاری با ایران و نظام تحریم ها و همچنین پروژه خط لوله صلح تغییری نکرده است. خودداری دولت «اسلام آباد» از اجرای بخش هایی از این پروژه به وضوح نشان می دهد که فاکتورهای خارجی در تصمیم سازی های پاکستان در برابر ایران تاثیر عمیقی دارد.
خط لوله گاز ایران و پاکستان که قرار است در نهایت به هند برسد به نام خط لوله آی پی آی – ایران، پاکستان، هند – شناخته می شود. مسائل امنیتی و تحریم ها علیه ایران موجب شده است که این پروژه فعلا بدون مشارکت هند مطرح باشد و با وجود مذاکرات طولانی در این زمینه، هنوز دستاورد مشخصی حاصل نشده است.
علاوه بر این مسئله ای دیگری که هم اکنون دغدغه اسلام آباد است این است که پس از آنکه مجلس ملی پاکستان با تصویب قانونی، دخالت کشورش را در جنگ یمن غیر قانونی اعلام کرد دولتمردان این کشور تلاش می کنند تا ارادت و پشتیبانی خود از رژیم آل سعود را به روشهای مختلف نشان دهند. لذا سفر «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان و به دنبال آن سفر اخیر رئیس ستاد ارتش پاکستان به عربستان و دیدار با پادشاه و مقامات بلند پایه این کشوررا می توان در همین راستا قلمداد کرد، تعهد پاکستان برای حمایت لجستیکی از سعودی و دادن جنگنده و مربی برای آموزش نظامی نیروهای سعودی نیز از دیگر تلاش های اسلام آباد برای رفع نگرانی پادشاه سعودی است.
مسئله دیگری که اکنون مطرح است گسترش همکاری های چین و پاکستان در زمینه های مختلف و اجرایی شدن کریدور اقتصادی چین و پاکستان و هم چین وارد شدن چین در مذاکرات صلح افغانستان و دیدار نماینده چین با سران افغاستان و پاکستان و آمادگی برای میزبانی مذاکرات صلح است. برای روشن شدن بهتر این موضوعات خبرنگار مهر با «سلیمان زارع» عضو کمیته سیاست گذاری خبر اداره اخبار خارجی معاونت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گفتگویی انجام داده که در ادامه می آید.
*با توجه به همکاری عربستان و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به نظر می رسد پاکستان در رویکردهای منطقه ای خود سعی بر نزدیکی به عربستان دارد، این اقدام چه تاثیری بر روابط پاکستان با کشورهای همسایه به خصوص ایران دارد؟
پاکستان کشوری است كه سياست خارجي مستقلی ندارد و سرويس اطلاعات اين كشور يعنی ISI در راس قدرت در پاكستان است و بيشتر سياست های كلان اين كشور را تعيين می كند و سفر اخير «راحيل شريف» فرمانده ستاد مشترك ارتش پاكستان به عربستان سعودی بيانگر اين موضوع است. ما می بينم هر گاه در منطقه تغييری بوجود می آید همكاری های پاكستان و عربستان هم بيشتر می شود. مثلا هر وقت در سوريه و عراق تروريست های وابسته به عربستان مجبور به واگذاری منطقه حساس به نيروهای مردمی و دولتی عراق و سوريه می شوند از اين سمت رفت و آمدها بين مقامات نظامی و سياسی پاكستان و سعودی هم بيشتر می شود.
در واقع سعودی ها نمی خواهند اوضاع در سوريه و عراق آرام باشد و از نا آرامی در اين كشورها سود می برند. مثلا در عراق با ناامن نگه داشتن اين كشور كه بعد از عربستان دومين كشور توليدكننده نفت است اين فرصت پيش می آید كه استخراج و توليد نفت و در نهايت صادرات نفت در عراق دچار مشكل بشود و سعودی ها بتوانند جايگزين توليدات نفت عراق شوند.
لذا می بينیم كه عربستان بخشی از تروريستهای داعش را به كمك پاكستان از خاك این کشور به افغانستان می فرستد تا مرزهای شرقی ايران را نا امن كند و ايران را سرگرم كند و ايران نتواند در عراق و افغانستان نقش ايفا كند. دراين جاست كه نقش نظاميان پاكستان بيشتر مي شود.
البته اين سياست جابجايی تروريست كه با اشاره غرب و آمريكا صورت می گيرد اهداف ديگری را هم دنبال می كند. مثلا علاوه بر ايجاد هزينه برای ايران به گونه ای اهرم فشاری هم برای «مسكو» و «پكن» مي شود. ما می بينيم ابتدای ورود داعش از خاك پاكستان به افغانستان در استانهای «فراه» و «نيمروز» افغانستان بوده و سپس داعش به مناطق شمال شرق افغانستان يعنی به مناطق «نورستان» و «قندوز» می رود تا از يك سو روسيه را سرگرم كند تا روسيه نگران نفوذ داعش به كشورهای آسيای ميانه شود و تمام حواس و توانش در اوكراين نباشد. همچنین از اين سو داعش ماموريت دارد تا هزينه رشد اقتصادی چين را بالا ببرد تا نگرانی چين از نفوذ داعش به پشت مرزهای غربی خودش و احتمال نا امنی های ايالت «سين كيانگ» را باعث شود.
در واقع تغيير پرچم سفيد طالبان در افغانستان به پرچم سياه داعش بدون شك در روابط سياسی اقتصادی و امنيتی پاكستان و كشورهای همسايه تاثيرگذارتر خواهد بود. شايد بتوان همكاری های پاكستان و سعودی ها را به صفحه شطرنج تشبيه كرد چراكه هرگاه كه يك حركت يعني همان انتقال داعش به افغانستان صورت می گيرد شاهد تاثيرات آن در كشورهای همسايه پاكستان می شویم. پاكستان به نوعی با قرار گرفتن در منطقه ژئوپلیتيك مهم از كشورهای عربستان سعودی و غرب و آمريكا به خاطر این موقعیت جغرافیایی اش سود می برد. به اين معنی که با دریافت سالیانه مبلغی از سعودی ها، سياست های آمريكا و غرب را عملی می كند و واضح است كه در اين شرايط كشورهای همسايه پاكستان هم بيكار نمی مانند و می بينيم كه چين برای جلو گيری از حركت كامل پاكستان به سمت سعودی و غرب و آمريكا قرارداد ۴۵ میلياردی را در بندر «گوادر» با پاكستان به اجرا در می آورد.
پاكستان حتي برای رسيدن به وعده هايی كه سعودی ها به آنها می دهند حاضر است مردم خودش را هم قربانی كند به اين معنی كه در حادثه دلخراش منا ما می بينيم كه بيش از هزار پاكستانی جان خودشان را از دست می دهند. ولی اين رقم قربانيان پاكستانی ابتدا هفتاد يا در نهايت ۱۳۰ تن اعلام می شد. در واقع يك جنگ بين سرويس های اطلاعاتی كشورها در منطقه را شاهد هستيم. موساد و سيا و سرويس اطلاعاتی ام. ای. ۶ انگليس بخوبی می دانند كه در بين حجاج امسال كه منجر به حادثه منا شد چه شخصیت های سياسی و نظامی از چه كشورهايی حضوردارند و اين سرويس ها برای دست يابی به اين اشخاص كليدی حاضرند حادثه ای بزرگ را طراحی كنند تا بتوانند افرادی را كه به دنبالشان هستند به چنگ بياروند.
به جرات می توان گفت سعودی ها با اين اقدام كمك كردند تا شخصيت های سياسی و نظامی و يا حداقل كسانی كه وابستگان سياسی نظامی كشورهای ديگر بودند قربانی شوند. برای مثال در پاكستان برادر زاده «يوسف رضا گيلانی» نخست وزير سابق پاكستان جان خودش را در این حادثه از دست می دهد و هم چنین در ايران می بينيم كه دو سفير ايران ناپديد می شوند كه البته ممكن است از سوی نيروهای امنيتی سعودی به موساد يا سيا تحويل داده شوند.
با وجود اين پاكستان به خاطر منافع مالی كه از سعودی ها می برد حاضر نيست آمار و اطلاعات واقعی به مردم خودش بدهد و از برخي واقعيتها به آسانی چشم می پوشد. اگر نگاهی كوتاه به آمار تلفات مسلمانان قبل از استقلال پاكستان بكنيم می بينيم كه تعداد مسلمان هایی كه بعد از استقلال پاكستان كشته شدند به مراتب بيشتر از قبل استقلال است. از اين سو پاكستان از مظالم هند خلاص می شود و از دیگر سو زير مظالم غرب و آمريكا می رود به اين معنی كه در جلوی چشم ميليون ها پاكستانی هواپيماهای بدون سرنشين آمريكایی به بهانه مبارزه باتروريستِ ساخته و پرداخته خودشان جان هزاران غير نظامی را از سال ۲۰۰۱ تا كنون در مناطق قبايلی می گيرد و دولت پاكستان هم قادر به جلوگيری نيست و تنها كاری كه مي تواند بكند این است که خود ارتش پاكستان وارد عمليات در مناطق قبايلي شود تا آمريكا مستقيما مردم را هدف قرار ندهد. هم اکنون هم دو كشور هند و پاكستان در مسابقه تسليحاتی قرار گرفته اند و این در حالی است كه بيش از ۴۰۰ ميليون نفر از مردم دو كشور در زير خط فقر قرار دارند. اين دو كشور زمانی از سوی آمريكا و شوروی سابق مسلح به سلاح اتمی مي شدند و اكنون پس از پايان جنگ سرد به جز درد سر اين كلاهك های هسته ای سودی برای هيچ يك نداشته است. همين تعداد كلاهك هسته ای باعث شده تا هميشه هند و پاكستان از سوی غرب و آمريكا تحت فشار باشند و غرب و آمريكا در اينباره با هريك از دو كشور پاكستان و هند رفتاری متفاوت داشته باشند.
*رئیس ستاد ارتش پاکستان چندی پیش به عربستان سفر کرد برخی این سفر را برای بهبود روابط دو کشور-بعد از آنکه اسلام آباد جواب رد به ریاض برای حضور در ائتلاف علیه یمن به رهبری عربستان داد- دانستند نظر شما چیست؟
وقتی عربستان برحوثی های یمن جنگ را تحمیل کرد و بعد از آن كه در جنگ دچار تزلزل شده و به گونه ای قادر به ادامه آن نشد از قدرت های نزدیک به خودش نظیر پاکستان درخواست کمک کرد اما پاکستان به دلیل سیاست هایی که ممکن است در آینده گریبان گیرش شود از این کار امتناع کرد. افکار عمومی بیشتر در این قضیه نقش داشت و پاکستان را تحت فشار قرار داد و اگر نقش ۳۰ درصدی مسلمانان شیعه پاکستان و حتی مسلمانان سنی نبود شاید دولت پاکستان وارد این جنگ می شد. اما باید دانست که اگر چه ارتش به خاطر فشار افکار عمومی نتواست به طور مستقیم وارد جنگ علیه حوثی ها و یمن شود اما از همان ابتدا رئیس ستاد ارتش پاکستان وارد عربستان شد و این قضیه را به گونه ای به نفع خود تمام کند.
*ارتش پاکستان در واقع تمایل داشت در این زمینه با عربستان همکاری کند اما فشار پارلمان باعث شد که از شرکت در جنگ خودداری کند.
اما به اعتقاد من ارتش به شکلی هم پارلمان را دور زد و هم افکار عمومی را. از همان ابتدا به صورت مخفیانه هم سلاح و هم نیروی نظامی برای عربستان فرستاد و هم اکنون سفر رئیس ستاد ارتش پاکستان به عربستان در این راستا است و این که چگونه بتواند به عربستان کمک کند. حتي اين كمك ها كار را به جايي رسانده بود كه سعودي ها درخواست چند كلاهك هسته اي هم از پاكستان کردند البته ناگفته نماند که عربستان توانایی استفاده از آن را نخواهد داشت.
لازم به ذکر است که عربستان نه در بخش جنگی و نه در بخش تکنولوژی و حتی در سطح های پایین نظامی در هیچ کدام توانایی کافی ندارد و اکنون هم متوسل شدن عربستان به پاکستان به خاطر همین توان نظامی پایین عربستان است که قصد دارد از تجربه بالای نظامی پاکستان – که بخشی از تجربه را پاكستان در جنگ علیه هند به دست آورده است- استفاده کند.
*در جریان سفر نواز شریف به آمریکا و بعد از آن رئیس ستاد ارتش این کشور برخی رسانه ها امریکایی مطرح کردند که آمریکا قصد دارد قراردادی را مبنی با محدودیت برنامه هسته ای پاکستان با این کشور امضا کند به نظر شما این امر امکان پذیر است؟
به نظر می رسد قدرت های هسته ای راضی نیستند که پاکستان سلاح هسته ای داشته باشد و ما می بینیم که مذاكره و توافق با ايران نیز پیش زمینه ای شده است برای اینکه پاکستان را خلع سلاح هسته ای کنند. شاهد هستیم که هر چقدر ناامنی ها در پاکستان شدت پیدا می کند عرصه برای اروپا و آمریکا و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای اینکه کلاهک های هسته ای را در پاکستان به دست بگیرد بارزتر خواهد شد چرا که استدلال می کنند چون در پاکستان ناامنی زیاد است بیم این می رود که کلاهک های هسته ای پاکستان به دست تروریست ها بیفتند و در نتیجه هم آژانس و هم آمریکا ناچار است که نظارت مستقییم به کلاهک های هسته ای پاکستان داشته باشد. ولی باید در نظر داشت که سلاح های اتمی پاكستان به نوعی خط قرمز پاكستان هم محسوب مي شوند.
*اما اسلام آباد مدعی است که سلاح هسته ای تنها عامل دفاعی در برابر اقدامات هند است و حاضر نیست به این قرارداد تن دهد.
من اعتقاد دارم که اگر آمریکا قضیه محدودیت هسته ای پاکستان را مطرح کند یعنی به نحوی هندی ها را نیز مجاب خواهد کرد که موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای تولید و آزمایش نکنند یعنی در اصل به گونه ای با محدود کردن هند قصد دارد که پاکستان را تحت فشار قرار بدهد.
*نظر شما در مورد اجرایی شدن خط لوله گاز صلح چیست؟
بحث خط لوله گاز ایران- پاکستان- هند موسوم به خط لوله صلح که حدود ۱۸۰۰ کیلومتر است و هزينه سه ميلياردی دارد به خاطر سیاست های زورگويانه آمریکا به تاخیر افتاده است.
هم اکنون شاهد این قضیه هستیم که که رشد اقتصادی هند باعث شده که حتی چینی ها هم احساس خطر کنند چون یک رقیب اقتصادی بزرگ را در کنار خود می بینند و هند به لحاظ رشد نیاز شدید به انرژی دارد به طوری که تا سال ۲۰۲۵ به دو برابر انرژی کنونی خود نیاز دارد. بنابراین به خط لوله گاز ایران به شدت نیاز دارد.
از دیگر سو خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان- افغانستان-پاکستان-هند) نیز احتمال اجرایی شدنش بسیار کم است. چرا که از یک سو به لحاظ جغرافیایی به خاطر وجود سلسله جبال هندوکش امکان عبور و انتقال خط لوله به ترکمنستان و سپس هند بسیار ضعیف است و از دیگر سو ذخایر گازی ترکمنستان به حدی نیست که بتواند گاز پاکستان و هند همچنین اروپا را تامین کند چرا که اکنون اروپا ترکمنستان را جایگزین اوکراین برای تامین نیاز های گازی اش کرده است. باید توجه داشت که اگر ترکمنستان ذخایر گازی قوی داشت حتما چینی ها با توجه به نیاز ملی شان اولین نفر برای سرمایه گذاری در این کشور بودند و در واقع به علت نبود ذخایر کافی انرژی در ترکمنستان، این خط قادر نیست که هم به افغانستان و هم به هند و پاکستان گاز برساند و پاسخگوی نیاز آنها باشد.
حال اگر فرض کنیم که خط لوله گاز تاپی به هند هم برسد باز با توجه به اینکه هند رشد اقتصادی اش به شدت سرعت گرفته و نیاز شدید به انرژی دارد، این خط نمی تواند پاسخگوی نیاز هند باشد و در نتیجه هند به خط لوله گاز ایران به شدت نیازمند است.
هم اکنون در ایالت «راجستان» هند نیروگاه های هسته ای وجود دارند که سالانه می توانند انرژی زیادی را وارد چرخه انرژی کنند. اما این نیروگاه ها به خاطر نداشتن سوخت هسته ای تعطیل شده اند.
اما شاید روزی بحث مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا راه را هموار کند تا هند نیز بتواند با اجازه قدرت های بزرگ که از آنها پیروی می کند وارد قضیه شود. اطمینان دارم که خط لوله گاز بدون شک روزی وارد هند خواهد شد و هم چنین از راه «قراقرم» به چین نیز خواهد رفت. چون چینی ها هم اکنون در بندر «گوادر» وارد عمل شده اند و تمایل دارند ذخایر گاز ایران را از نیروگاه پارس جنوبی وارد کشور خود کنند چرا که این مسئله از سویی باعث امنیت مرزهای چین در شرق و همچنین در غرب با آسیای میانه می شود. چرا که در واقع جایی که اقتصاد قوی عمل کرده است تروریسم و ناامنی ناکارآمد بوده و کمتر توانسته وارد عمل شود.
هم چنین دلیل دیگر به تاخیر افتادن این خط لوله نیز می تواند رقابتی باشد که در پاکستان درباره این پروژه وجود دارد و مسئله دیگر نیز درگیری های هند و پاکستان است. هند می گوید اگر خط لوله از طریق پاکستان وارد هند شود، پاکستان حق استفاده از این گاز را ندارد و تنها سالیانه ۶۰۰ میلیون دلار حق ترانزیت دارد. همچنین هند نگران است که در صورت هزینه در این پروژه امکان اینکه این خط لوله روزی قربانی کشمکش های سیاسی داخل پاکستان شود زیاد است.
*به نظر شما چرا پاکستان چین را وارد مذاکرات صلح افغانستان کرده است و چینی ها نیز طی دیدار با مقامات پاکستان و افغانستان آمادگی خود را برای میزبانی مذاکرات صلح اعلام کرده اند؟
پاکستان از بدو تاسیس یک سیاست دوگانه داشت و هم اکنون نیز در حال اجرای همین سیاست است. پاکستان هم از آمریکا سود می گیرد و هم از چین. رشد اقتصادی چین را آمریکا به هیچ وجه نمی تواند کنترل کند و تنها با یک اهرم قادر به این کار است و آن هم تروریسم است و هروقت که نیاز دارد این تروریسم را علیه چینی ها به کار بگیرد از پاکستان استفاده می کند. لذا چینی ها می دانند که اگر این امتیاز را به پاکستان ندهند ممکن است متحمل پرداخت هزینه بسیاری برای از بین بردن تروریسم در کنار مرزهای خودشان با پاکستان شوند.
حتی در بحث داعش هم آمریکا با استفاده ار پاکستان داعش را وارد شمال شرق افغانستان کرده است جایی که دقیقا هم مرز با چین و آیغورهای چینی است و در نتیجه چین بیم این را دارد که این ایغورها با داعش همکاری کنند و ناامنی را به چین بکشانند و این برای چین بسیار هزینه بر خواهد بود.
نظر شما