خبرگزاری مهر- گروه فرهنگی: «ما برای همه چیز متولی و حامی داریم به جز برای ادبیات انقلاب»؛ مرحوم امیر حسین فردی این جمله را بیش از یک دهه پیش زمانی که خبرنگار دو هفته نامه مهر از وی درباره چرایی شکل دادن به تنها جشنواره ادبی مختص انقلاب اسلامی سوال کرد، به زبان آورد.
این جمله را نباید یک شعار و یا اظهارنظر مدیریتی پنداشت، به ویژه اینکه بدانیم صاحبش آن را پس از دو دهه دوری از تنها نهاد انقلابی فعال در زمینه فرهنگی و هنر انقلاب اسلامی به زبان میآورد.
آنهایی که امیرحسین فردی مدیر فقید مرکز آفرینشهای هنری حوزه هنری را میشناختند، میدانستند که وقتی او در ابتدای دهه شصت حوزه را به مقصد «کیهان بچهها» ترک میکرد در ذهن و دلش آرزویی جز ساماندهی به جریان ادبیات انقلاب نداشت و پس از دعوت به حضور دوبارهاش در حوزه نیز چیزی جز این مساله را دغدغه خود نمیدانست و همین تمرکز و احساس نیاز بود که در نهایت او را به فکر ایجاد جشنوارهای ادبی انداخت که امروزه پس از هفت دوره از برگزاری خود تنها جریان ادبی است که به حمایت از تالیف آثار ادبی در قالب رمان و داستان کوتاه با موضوع انقلاب اسلامی میپردازد.
فردی در ابتدای دهه هشتاد و پس از حضور در کارگاه قصه و رمان حوزه و پس از آن مرکز آفرینشهای ادبی با ابراز این مساله که سالها به فکر ادبیات داستانی انقلاب بوده و میدیده این نوع ادبیات دستخوش فراموشی شده است و کمتر کسی به سراغ آن میرود به فکر تاسیس جشنواره داستان انقلاب افتاده و در نهایت نیز نخستین دوره از آن را در سال ۱۳۸۶ برگزاری کرد.
جشنواره کاشف نویسنده
جشنواره داستان انقلاب از بدو تاسیس تاکنون به شیوهای تقریبا متفاوت با بسیاری از جشنوارههای ادبی عمل کرده است. این جشنواره به جای آنکه به داوری و قضاوت درباره آثار تولید شده در فضای ادبیات داستانی کشور بپردازد، به حمایت و تشویق نویسندگان برای خلق رمان و داستان بلند و کوتاه همت گماشت و در نهایت با داوری خود از میان آنها برترینها را انتخاب و برخی دیگر را نیز از کانال کارگاه قصه و رمان به سمت بازنویسی و قابلیت انتشار پیدا کردن هدایت کرد.
بنابر آمار اعلام شده از سوی مرکز محافل و جشنوارههای حوزه هنری این جشنواره در هفت دوره از برگزاری خود منجر به خلق جریانی شده که بر اساس آن بیش از ۲۶۰۰ رمان و داستان کوتاه پیرامون انقلاب اسلامی در طی هشت سال تالیف و داوری شده است.
این حجم از آثار در حالی خلق شده است که بنابر گزارش مرکز محافل و جشنوارههای حوزه هنری این جشنواره به طور تقریبی هر سال با شمار بیشتری از آثار خلق شده و قابل داوری روبرو شده است که خود به تنهایی نشان از میزان اقبال و توجه نویسندگان ایرانی به قلم زدن در این حیطه داشته است.
در این میان کم نبودهاند نویسندگانی که نخستین پله ترقی و شهرت آنها در بستر حضور در این جشنواره فراهم شده و از دل آن آثاری قابل اعتنا و ماندگار نیز به سپهر ادبی جامعه تحویل شده است.
آثاری چون «شاه بیشین» اثر محمد کاظم مزینانی، «تالار پذیرایی پایتخت» نوشته محمد علی گودینی، «فصل کبوتر» اثر حسین فتاحی، «سال گرگ» نوشته جواد افهمی تنها بخشی از آثار قابل اعتنایی است که جشنواره داستان انقلاب موفق به معرفی آنها به جامعه ادبی کشور شد.
پس از فراز
جشنواره داستان انقلاب پس از پنج دوره از برگزاری خود رفتهرفته مشکلاتی را شاهد بود. این مشکلات ناشی حضور کم نویسندگان صاحب نام و صاحب قلم در این جشنواه و کم مایه شدن آثار رسیده به جشنواره و تکرار سوژهها در شکل گیری داستانها بود. این مشکلات منجر به این شد که رفته رفته از دوره پنجم این جشنواره نتواند روند روبه رشد خلق داستان بلند و کوتاه درباره انقلاب اسلامی را به سمت تربیت و خلق آثار تمام عیار و ماندگار هدایت کند و جدای از برخی استثناها، نتواند در مسیر خلق یک جریان ادبی مانا و ریشهدار حرکت کند.
نخستین ریشه این اختلافات در تعریف های متناقضی بود که از ادبیات انقلاب صورت میپذیرفت. از سویی برخی ادبیات انقلاب را ادبیاتی میدانستند که خاستگاه آن سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود و به نوعی ادبیات دفاع مقدس را نیز در درون خود قرار میداد و در سوی دیگر برخی ادبیات انقلاب را ادبیاتی میدانستند که گستره تاریخی آن سالهای قبل از پیروزی انقلاب را نیز شامل میشد که در این میان برخی رویدادهای دهه چهل را نیز در زمره گستره زمانی میدانستتد که میتواند دستمایه خلق داستان انقلاب باشد و برخی دهه پنجاه را آغاز این اتفاق به شمار میآوردند.
احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی در همین زمنیه چندی قبل عنوان داشته بود: جشنواره داستان انقلاب تنها روی یک موضوع متمرکز است و آن هم فقط موضوع انقلاب سال ۵۷ است، اما باید توجه داشت که انقلاب اسلامی وجوه دیگری هم دارد که چه بسا بسیار عمیقتر از خود انقلاب است؛ برای مثال انقلابی که در عرصه علمی، اقتصادی و ... داشتهایم. من فکر میکنم جشنواره داستان انقلاب نیازمند یک مغز متفکر است. یعنی باید یک اتاق فکر داشته باشد که قسمتی از این جنبه فکری را نقادان، داوران، نویسندگان مقالات و ... شکل دهند.
آفت بعدی در دروه زمانی یکساله برای برگزاری جشنواره دیده میشد که به باور بسیاری از منتقدان منجر به این شده بود که در این فاصله زمانی کوتاه هر ساله شاهد خلق آثار ادبی درخشان نبوده و عملا جشنواره از رونق کم بهره بماند.
آفتی به نام جشنوارهای نویسی
در کنار همه این اتفاقات، آفت حضور جشنوارهای در این رویداد و جمع شدن تعدادی از نویسندگان جشنوارهای نویس حول این جشنواره نیز رفته رفته فضایی کاذب پیرامون آن ایجاد کرد که توان ارزیابی صحیح از این جریان را از آن کاسته بود.
این در حالی است که آثار برگزیده این جشنواره نیز با وجود تاکیدات فراوان بر انتشار به طور معمول با تاخیر و پس از فروکش شدن تب و تابهای خبری پیرامون جشنواره منتشر میشود و عملا بخش وسیعی از مخاطبان بالقوه خود را از دست میدهد.
در همین زمینه سمیرا اصلانپور از نویسندگان فعال در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس چندی قبل در یک اظهار نظر رسانهای اذعان داشته است: به نظرم نوشتن مشکل اساسی ماست حالا یا نویسنده نمیخواهد یا نمیتواند بنویسد. وقت و زمان و نیروی کافی در نوشتن ندارد. حتی نمیتواند تجارب کافی در این زمینه کسب کند و آنرا به خواننده القا کند. در همه جای دنیا یکی از کارهای عمده این است که نویسندگان به سفر بروند اما نویسندگان ایرانی اصلاً این موقعیت را ندارند که حتی به سفرهای داخل کشور بپردازند. بنابراین اصولاً داستانهای ما به جهات مختلف ضعیف میشوند که نمیتوان این آثار را با سایر آثار کشورهای مختلف مقایسه کرد آثاری که در کشورهای مختلف وجود دارد از هر جهت به خصوص از جهات تکنیک، زبان و ساختار کیفیتهای بی نظیری دارند.
اصلانپور معتقد است: مسئله دیگر مقوله ممیزی در جامعه است. جامعهای که اصلاً نقدپذیر نیست. جامعهای که دوست ندارد از شخص خودش انتقاد کند. منتقد را به چشم فضول میبینند. این ممیزی در میان مردم جامعه هم وجود دارد. ممیزی را نباید در وزارت خانه های هنری جستجو کرد. این مردم هستند که با رفتارهایشان زمینه سانسور ادبی را فراهم میکنند. ملت به سرعت آماده اند که در هر زمینه ای موضع گیری کنند.
جشنواره هشتم و افقهای نو
هشتمین دوره از جشنواره داستان انقلاب در حالی این روزها در حال نزدیک شدن به موعد برگزاری پایانی است که به نظر میرسد این رویداد در حال یک پوست اندازی تازه پیرامون خود باشد.
امسال و برای نخستین دوره پس از هفت نوبت برگزاری این جشنواره، دبیر علمی این جشنواره از نویسندگان متعهد انقلاب که وابستگی سازمانی به حوزه هنری ندارد انتخاب شده و خبرها حاکی از تغییرات در سطح داوری این جشنواره و حضور چهرههای جوان توام با تفکرات پرطراوت تر در این جشنواره است که میتواند خونی تازه در رگ آن بدمد.
با این حال معضل دیگر این جشنواره که جلب حمایتهای مادی برای برگزاری آن است کماکان برجای خود باقی است. این جشنواره از نخستین دوره برگزاری خود با حمایت مالی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد مواجه شد و بخشی از هدایای این جشنواره نیز به همین شکل تامین شد اما در دوسال گذشته خبرهای ضد و نقیضی از قطع این حمایت به گوش رسیده و حتی در دورهای جوایز برگزیدگان این جشنواره پنج ماه پس از اختتامیه به آنها تحویل داده شد. با وجود اینکه حوزه هنری همواره خود را تنها مسئول برگزاری این جشنواره دانسته اما همراهی نکردن سایر نهادهای فرهنگی در برگزاری هرچه بهتر این جشنواره و دمیدن روح امید در دل برگزیدگان آن کماکان در کنار این جشنواره به عنوان یک معضل جدی خود را مطرح کرده است.
اگر برگزاری هشتمین دوره از جشنواره داستان انقلاب را در ماههای آینده فصل نوینی از این رویداد فرهنگی بدانیم، باید انتظار برای تحول در این جشنواره و ظهور و بروز نگاه تازه به آن را نیز انتظار به حقی دانست که جریان ادبیات انقلاب از تنها جشنواره ادبی مستقل خود انتظار دارد.
نظر شما