۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۴:۵۶

بازدید ملی پوشان کشتی از گرمخانه فرحزاد؛

دیدار زمین خوردگان کشتی با زمین افتادگان زندگی/بگشای در، دلتنگم

دیدار زمین خوردگان کشتی با زمین افتادگان زندگی/بگشای در، دلتنگم

گوش شکسته‌های کشتی آزاد، از اردوی فشرده المپیک ریو میهمان زمین خوردگان زندگی در گرمخانه فرحزاد شدند.

گروه جامعه - سفیدی برف هنوز تن پوش درختان و سقف خانه‌های برخی مناطق تهران است. زمستان چند روز زودتر از زمان قانونی به تهران سلام کرده است و ظاهرا قصد دارد امسال جدی‌تر از سال‌های قبل تهران را و کوه‌های شمال شهر را نقاشی کند.

رقص با شکوه اولین بارش برف امسال، درختان را «بلورآجین» کرده و عابران را «چو غنچه، در خود فرو برده‌تر».

 آن قدر سرما به شهر تزریق شده که روی جنب و جوش مردم هم تاثیر گذاشته است.

آمارهای رسمی، این روزها بیش از قبل دهان به دهان می‌چرخند؛ ۱۶ هزار نفری که سرما و برف را مستقیم روی پوست‌شان احساس می‌کنند و پشت واژه بی‌خانمان پنهان شده‌اند.

از اردوی آمادگی المپیک ریو تا مددسرای فرحزاد

«کف خواب‌های» گرمخانه فرحزاد با سرمای هوای بیرون ارتباط مستقیم دارد. ۱۲۰ کارتن خواب را به گنجایش ۵۰ نفری اینجا تزریق کرده‌اند؛ «که هوا بس ناجوانمردانه سرد است».

«شیشه» ۹۰ درصد این کارتن خواب‌ها را به «پل» برده و «ضربه» کرده است. کارتن خواب‌هایی که تمام روزشان را با سطل‌های بزرگ زباله قسمت می‌کنند و عمرشان را با دود.  

۱۲۰ کارتن خوابی که به زمین افتاده‌اند، دیشب میزبان کسانی بودند که بارها و بارها زمین خورده‌اند و بلند شده‌اند.

گوش شکسته‌های تیم ملی کشتی آزاد بعد از چند روز اردوی فشرده آمادگی المپیک ریو، دیشب میهمان کارتن خواب‌ها بود.

هیچ کس به اندازه کشتی گیران زمین نخورده است

«قهرمانانی که آمدند، بیش از همه زمین خورده‌اند، تلاش کرده‌اند، ایستاده‌اند و قهرمان شده‌اند» این‌ها را رسول خادم در لابه‌لای دست دادن‌ها و به آغوش کشیدن‌ها می‌گوید.

به درد و دل‌های خصوصی کارتن خواب‌ها با قهرمانان کشتی جهان و المپیک که ورود کنی، تکرار و تکرار و تکرار تنهایی بیرون می ریزد.

کارتن خواب‌ها که صحبت می‌کنند، گرمخانه پر می‌شود از خیاط و نقاش و جوشکار بی‌خانمانی که «زندگی» را تمنا می‌کنند.

می‌گوید: «این‌ها روی بازگشت به خانواده را ندارند. توجه مردم آن‌ها را از روی زمین بلند می‌کند».

مسابقات آن قدر خسته‌ام نکرد که دیدن بی خانمان‌ها

80 درصد این کارتن خواب‌ها، مشتری دائم این جا هستند و بقیه بی‌خانمان‌های سرگردان را هم گشت‌های شبانه سازمان رفاه به اینجا می‌آورد که تا 8 صبح میهمان گرمخانه باشند.

بازار عکس‌های یادگاری داغ می‌شود؛ ثبت نماهای متناقضی از غم و لبخندهای بی‌رمق.

احسان لشگری می‌گوید: آن قدر که از دیدن بی‌خانمان‌ها نفسم بند آمد توی هیچ کدام از میادین کشتی خسته نشده‌ام.

ضیافت به پایان می‌رسد و تمنا از نگاه کارتن خواب‌ها برق می‌زند:

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

گزارش: سیامک صدیقی

کد خبر 2995467

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha