به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نشر «هنوز»، در ابتدای این نشست که در تاریخ هفده آذرماه برگزار شد؛ اسدالله امرایی با بیان این مطلب که موراکامی را در ایران با نام مهدی غبرایی میشناسند، گفت: اگر چه ترجمههای متعددی از آثار موراکامی روانه بازار کتاب شده، اما غبرایی بیشترین و بهترین ترجمهها را از آثار موراکامی ارائه داده است.
به گفته اسدالله امرایی؛ موراکامی، ریموند کارور ژاپن است و او مترجم آثار کارور به زبان ژاپنی است، موراکامی یکی از پرآوازه ترین نویسندگان ژاپنی است که بیشتر آثارش به زبانهای دیگر ترجمه شده است. کازو ایشی گورو با این که به زبان انگلیسی مینویسد اما اقبال او در مقایسه با موراکامی در عرصه بین المللی کمتر است.
این مترجم افزود: هنگام مطالعه ترجمههای غبرایی از موراکامی متوجه میشویم که او با عشق آثار موراکامی را ترجمه کرده است و من مترجم درمییابم او برای جایگزین کردن کلمات هنگام ترجمه چه زحمتی کشیده است.
مهدی غبرایی مترجم برخی از آثار موراکامی هم در این جلسه با اشاره به اقبال آثار موراکامی در ایران گفت: زمانی که ترجمه آثار موراکامی را شروع کردم، تصور نمیکردم که آثار او این قدر مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار گیرد، من دلم میخواهد که سایر آثار موراکامی را به زبان فارسی ترجمه کنم، اما برخی از آثار او در ایران ترجمه پذیر نیستند و لاجرم باید بخشهای متعددی از کتاب در ترجمه کنار گذاشته شود که من به چنین چیزی اعتقاد ندارم، اما برخی از مترجمان چنین رفتاری با آثار موراکامی کردهاند.
او با بیان این خبر که در حال حاضر مشغول ترجمه کتاب «1Q84» موراکامی است گفت: این کتاب یکی از مهمترین آثار موراکامی است که من با شوق مشغول ترجمه آن هستم. موراکامی نویسنده مورد علاقه من است و شاید مقایسه اصلا درستی نباشد اما در نوشتههای او من آنی که در شعر حافظ وجود دارد را میبینم.
غبرایی با اشاره به این مطلب که با موراکامی تقریبا هم سن است، گفت: موراکامی هم سن و سال من است و ما تجربههای مشترکی داریم، من قصد ندارم خودم را با او مقایسه کنم. یکی از وجوه تفاوت ما در این است که او دونده حرفه ای است. وقتی داستانهای او را میخوانیم دقیقا متوجه میشویم که در کنار نویسندگی دونده حرفهای نیز هست.
او با بیان این مطلب که حتی در خواب هم رویای آثار موراکامی را میبیند، گفت: برای من یکی از لذت بخش ترین کارهای دنیا تجسم بخشیدن است و نثر موراکامی چنین ویژگی را دارد. اگر قرار باشد نثر موراکامی را با نثر نویسندگان ایرانی مقایسه کنم به نظر من نثر او شبیه به جمالزاده و هدایت است.
مترجم کتاب «کافکا در کرانه» گفت: یکی از تفاوتهای بارز موراکامی با سایر نویسندگان ژاپنی در این است که او در آثارش به جای پرداختن به سنتهای ژاپنی به زندگی شهری توجه داشته است. در آثار او فضای پس از حمله آمریکا به ژاپن مشهود است و موسیقی یکی از بخشهای جدایی ناپذیر آثار او به شمار میرود و یکی از دلایل شیفتگی من به آثار موراکامی به واسطه به تصویر کشیدن فضای شهری در آثارش است. اغلب داستانهای او در کلان شهرها میگذرد.
به گفته غبرایی، موراکامی هنگام نوشتن «کافه در کرانه» به «ناتوردشت» توجه داشته است. موراکامی جایی عنوان میکند که آدمهایی که زندگی عادی دارند برای او جذاب نیستند، برای او زندگی آدمهایی که گره ای در زندگی شان دارد جذابیت دارد و زمانی که میخواهد بنویسد به سراغ آدمهایی از این جنس میرود.
او با بیان این مطلب که موراکامی از هزار و یکشب تاثیر پذیرفته، گفت: با این که موراکامی در آثارش از هزار و یکشب حرف میزند اما من تاکنون مطلب یا نقدی نخواندهام که به تاثیرپذیری او از هزار و یکشب اشاره کرده باشند. این تاثیر پذیری را در «کافه در کرانه» و پایبند نبودن موراکامی به زمان و مکان و شکستن قواعد ارسطویی میبینیم.
غبرایی افزود: من نیز همچون موراکامی به موسیقی علاقه خاصی دارم و از زمانی که تمرکزم را روی ترجمه آثار او گذاشته ام به جای موسیقی کلاسیک، جاز گوش میدهم. نوشتههای موراکامی برای من مثل آبشاری میماند که من با لذت زیر این آبشار ایستاده ام و از این حس، احساس شعف میکنم.
او یادآور شد: در آثار موراکامی با از دست دادنها و فقدان روبرو هستیم و این موضوع در «کافکا در کرانه» مشهود است. موراکامی نویسنده ای است که فرهنگ غرب و شرق را در آثارش پیوند زده است و مخاطبی که ادبیات را جدی دنبال نکرده باشد، در مواجه با آثار او با دشواری روبرو میشود که با مطالعه مستمر میتواند این مشکل را برطرف کند.
غبرایی با مقایسه موراکامی با همینگوی گفت: موراکامی مانند همینگوی زبان سهل و ممتنعی دارد و نثرش مانند فاکنر پیچیدگی ندارد و برای همین میتواند هم مخاطب عام و خاص را با خود همراه کند.
نظر شما