گفتاری از علامه طهرانی؛

شيعه؛ تجلی‌ اسلام راستين/ خاطره ای از دیدار علامه طباطبائی و کربن

شيعه؛ تجلی‌ اسلام راستين/ خاطره ای از دیدار علامه طباطبائی و کربن

علامه طباطبائى معتقد بودند كه اسلام راستين در اروپا و آمريكا نرفته است و شیعه در دنیا معرفی نشده است و چون اسلام با چهره واقعی خود در غرب تجلی ننموده موجب گرایش آنها به دین اسلام نشده است.

به گزارش خبرنگار مهر، مرحوم علامه آیت الله سید محمدحسین حسینی طهرانی(ره) در کتاب نفیس «مهر تابان» (یادنامه علامه طباطبایی(ره)) مبحثی را در ذیل بخش نخست کتاب در خصوص عدم اطلاع جهان امروز از معارف ناب اسلامی و لزوم آشنایی مغرب زمین با آموزه ها و فرهنگ اصیل تشیع به عنوان فرقه حقه ناجیه مطرح می نمایند که ذیلا تقدیم نظر خوانندگان می شود:

علامه طباطبائى معتقد بودند كه اسلام راستين در اروپا و آمريكا نرفته است؛ زيرا تمام مستشرقينى كه از آنجا براى تحقيق در اسلام به سرزمين ‌هاى اسلامى آمده ‌اند، همگى با اهل تسنّن و در ممالك عامّه نشين چه در آفريقا و مصر و چه در سوريا و لبنان و حجاز و پاكستان و افغانستان رفت و آمد داشته؛ و بالاخصّ در كتابخانه ‌هاى معتبر از تواريخ اهل تسنّن چون «تاريخ طبرى» و «تاريخ ابن كثير» و «سيره ابن هشام» و تفاسير آنان و كتاب ‌هاى حديث چون «صحيح» بخارى و تِرمِذى و نسائى و ابن ماجَه و ابن داود و «موطَّأ» مالك و غيرها استفاده نموده، و آنان را مصادر اسلام شناسى خود قرار داده‌اند؛ و بطور كلّى اسلام را از دريچه و ديدگاه عامّه به دنيا معرّفى كرده‌اند و بر اين اساس شيعه را يك فرقه منشعب از اسلام مى ‌دانند؛ و بنابراين به مصادر تحقيقى از تفاسير و تواريخ و كتب شيعه در حديث و فلسفه و كلام عطف نظرى ننموده ‌اند؛ و روى اين زمينه ‌ها شيعه در دنيا معرّفى نشده است.

در حالي كه شيعه فقط، تنها فرقه اي است كه تجلّى گاه اسلام راستين است؛ و تشيّع، حقيقتِ پيروى از سنّت رسول خدا كه در ولايت متجلّى است، مى ‌باشد. شيعه يگانه فرقه ای است كه به دنبال رسول خدا حركت كرده؛ و قولاً و عملاً اسلام را در خود تحقّق بخشيده ‌اند. چون مواضع نقد و تزييف و غشّ و تحريف، در تواريخ و كتب عامّه زياد است؛ و در آن كتب مطالبى به رسول خدا نسبت داده شده است كه سزاوار مقام پيامبرى نيست، و عصمت را نيز از آن حضرت نفى كرده ‌اند، لذا اسلام با چهره واقعى خود در غرب تجلّى ننموده و موجب گرايش آنها بدين اسلام نشده است. وليكن در شيعه مطلب به خلاف است؛ سراسر كتب شيعه، رسول الله را معصوم و از خطا و گناه و لغزش ‌ها مصون، و مطالب خلاف مقام پيامبرى را به آن حضرت نسبت نمى ‌دهد.

اگر دنیا بداند اسلام واقعى براى هدم حكومت ‌های جائر آمده است؛ حتماً به اسلام مى ‌گرود

علاوه شيعه، ائمّه طاهرين را معصوم و آنان را سزاوار خلافت مى ‌داند؛ به خلاف كتب عامّه از تفاسير و تواريخ و كتب حديث كه همه آنها مشحون از جواز ولايت غير معصوم، بلكه امام جائر بلكه لزوم اطاعت از اوست. و بر همين اساس خلافت پاك رسول الله، تبديل به يك امپراطورى عظيم نظير امپراطورى ايران و روم گشت، و خلفاى بنى اميّه و بنى عبّاس با چهره خلافت رسول اللهى تمام فجايع و قبائح را مرتكب مى ‌شدند؛ روى اين اساس اروپائيان به اسلام هنوز گرايش پيدا نكرده ‌اند.

امّا اگر آنها بدانند و بفهمند كه اين سيره بر خلاف سنّت رسول خداست، و اسلام واقعى براى هدم اساس اين گونه حكومت‌ ها آمده است؛ به اسلام حتماً مى‌ گروند.

تشیع دین حرکت و زندگی

شيعه، دين حركت و زندگى است. چون معتقد است كه حتماً بايد امام و رهبر امّت زنده باشد، و تكامل انسان فقط به وصول به مقام مقدّس او حاصل مى‌ شود؛ و لذا براى اين منظور از هيچ حركت و پويائى و عشق دريغ‌ نمى‌ كند.

[علامه طباطبایی] مى‌ فرمودند: روزى به [هانری] كربن گفتم: در دين مقدّس اسلام تمام زمين ‌ها و مكان ‌ها بدون استثناء محلّ عبادت است. اگر فردى بخواهد نماز بخواند يا قرآن بخواند يا سجده كند يا دعا كند، در هر جا كه هست مى ‌تواند اين اعمال را انجام دهد؛ و رسول الله فرموده است: «جُعِلَتْ لِىَ الارْضُ مَسْجِدًا وَ طَهُورًا». ولى در دين مسيح چنين نيست؛ عبادت فقط بايد در كليسا انجام گيرد و در موقع معيّن؛ عبادت در غير كليسا باطل است. بنابراين، اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد، مثلًا در نيمه شب در خوابگاه منزل خود، و خواست خدا را بخواند چه كند؟

او بايد صبر كند تا روز يكشنبه، كليسا را چون باز كنند، بيايد در آنجا و براى دعا در آنجا حضور به هم رساند!؟ اين معنى قطع رابطه بنده است با خدا.

كربن در پاسخ گفت: بلى، اين اشكال در مذهب مسيح هست؛ و الحَمد لِلّه دين اسلام در تمام ازمنه و امكنه و حالات، رابطه مخلوق را با خالق خود محفوظ داشته است.

و [علامه] فرمودند: اگر در دين مقدّس اسلام انسان حاجتمند حالى پيدا كند، طبق همان حال و حاجت، خدا را مى ‌خواند؛ چون خدا اسماء حُسنائى دارد چون غفور و رحيم و رازق و منتقم و غيرها، و انسان طبق خواست و حاجت خود، هر يك از اين اسماء را مناسب ببيند؛ خدا را بدان اسم و صفت ياد مى ‌كند. مثلًا اگر بخواهد خدا او را بيامرزد و از گناهش درگذرد، بايد از اسم غَفور و غَفّار و غافِرُ الذَّنْب استفاده كند.

امّا در دين مسيح، خدا اسماء حُسنى ندارد؛ فقط لفظ خُدا و إله و أبْ براى اوست، بنابراين اگر شما مثلًا حالى پيدا كرديد! و خواستيد خدا را بخوانيد و مناجات كنيد، و او را با اسماء و صفاتش ياد كنيد! و با اسم خاصّى از او حاجت خود را بطلبيد! چه خواهيد كرد؟

در پاسخ گفت: من در مناجات‌هاى خود، «صحيفه مهدويّه» عليه السّلام را مى ‌خوانم. علّامه مى‌فرمودند: كربن كِراراً «صحيفه سجّاديّه» عليه السّلام را مى‌خواند، و گريه مى‌ كرد.

کد خبر 3003914

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha