امروز به اتفاق دوستانی از مپنا (مدیریت پروژه های نیروگاهی ایران) بازدید کردم. شرکتی دانش بنیان که در مناقصه های بین المللی با زیمنس و جنرال الکتریک رقابت کرده، سهامش در بورس است و به همت تعدادی فن آفرین و پژوهشگر صنعتی، در دوران تحریم، به مرز دانش فنی روز دنیا رسیده.دکتر علی آبادی، مدیرعامل مپنا از سختی های جنگیدن با رقبای بین المللی در بازارهای جهانی تعریف می کرد. اینکه چطور در مناقصه ساخت نیروگاه در الجزایر، نرخ پایین تری نسبت به رقیب آمریکایی داده بودند اما هیلاری کلینتون در حمایت از جنرال الکتریک شخصا به الجزیره رفته، با دولتمردان الجزایر مذاکره کرد تا مناقصه را بهم بزنند. و اینکه با ورود هر محصول جدید مپنا به بازار، رقبای خارجی چطور نرخهایشان را پایین میاورند تا تولید دانش بنیان در ایران پا نگیرد.دکتر علی آبادی دل پری از بی مهری به این شرکت داشت و اینکه با وجود کیفیت و قابلیت رقابتی مپنا و با وجود ظرفیت خالی این شرکت، چقدر به واردات اشتیاق وجود دارد... دقایقی محو تولیدثروت مبتنی بر فناوری در مپنا شده و واقعیت های جامعه را فراموش کرده بودم. تحت تاثیر همین فراموشی با تعجب از دکتر علی آبادی پرسیدم: وقتی شما کلی ظرفیت خالی دارید، چرا به خارج توربین و ژنراتور سفارش می دهند؟!! سرش را آورد کنار گوشم، انگشتان سبابه و شصتش را به علامت پول بهم مالید و با تلخی پاسخ داد: در واردات، لذتی هست که در ... بقیه جمله اش را نشنیدم. ناگهان از فضای غرورانگیز و پاک مپنا، پرت شدم به واقعیت خفت آور و آلوده اقتصاد ایران
امیر سیاح از فعالان رسانه ای اصولگرا در اینستاگرام خود درباره بازدید از مپنا نوشته است.
کد خبر 3035081
نظر شما