۳ فروردین ۱۳۸۵، ۱۲:۰۲

/ گزارش خبري - تحليلي مهر از پيامدهاي تهاجم به عراق در جهان كنوني/ جنگ عراق ؛ از شعار رهايي بخشي تا فرصت طلايي تروريسم

/ گزارش خبري - تحليلي مهر از پيامدهاي تهاجم به عراق در جهان كنوني/ جنگ عراق ؛ از شعار رهايي بخشي  تا فرصت طلايي تروريسم

خبرگزاري مهر- گروه بين الملل: بسياري از انديشمندان قرن بيستم معتقدند اطلاق كلمه "ترور"به حوادثي كه با اهداف غيرسياسي رخ مي‌دهد، نادرست است ؛ در عين حال از تروريسم به معناي اعمال خشونت ازسوي بازيگران دولتي و غيردولتي براي رسيدن به اهداف سياسي خود نام برده مي شود. حال شاهد هستيم كه بوش چطور به بهانه هاي واهي با حمله به عراق و اشغال اين كشور، تروريسم را ترويج و عراق را به مركز تروريست هاي جهان تبديل كرد.

به گزارش خبرگزاري"مهر"، با تامل در اتفاقات خشونت بار در جهان كنوني و به ويژه اقداماتي كه توسط قدرت هاي بزرگ براي پيش بردن اهداف خود از هر طريق ممكن صورت مي گيرد، متوجه مي شويم كه بين تروريسم و تروريست هاى مروج خشونت لجام گسيخته، در هرجا و مكانى، و استبداد سياسى و ستم اجتماعى رابطه اى آشكار وجود دارد. خواه اين ظلم و ستم در كشورهاى جهان سومى باشد خواه در كشورهاى مترقى همچون فرانسه، اسپانيا، انگليس و ايالات متحده آمريكا.

جنگ؛ تروريسم؛ عراق - بن لادن ؛ بوش

از آغاز موج خشونت هاى مسلحانه بويژه در دهه هاى 70 و 80 درمناطق بحران خيز همانند خاورميانه  تا به امروز بارها گفته شد كه تروريست هاى "مرده وجدان" كه با تكيه بر انديشه هاى ارتجاعي افراد بى گناه را به قتل مى رسانند، تنها در صورتى موفق مى شوند كه استبداد سياسى و ستم اجتماعى، ايده ها و تفسيرهاى نادرستي را كه حتى با اصول مترقي دين و با مبانى آن سر سازگارى ندارد، تقويت كنند.

به هرحال، تروريسم درسايه سياستهاي فزون طلبانه قدرتهاي بزرگ مناطق مختلفى به ويژه جهان عرب را جولانگاه خشونت هاى خونبارخود ساخته است. اين تروريسم از سواحل اقيانوس اطلس تا سواحل خليج فارس از مغرب، الجزاير و مصر تا عربستان، يمن، لبنان و عراق گسترش يافته است.

درچنين فضايي عراق درسايه حضور نيروهاي به اصطلاح رهايي بخش ارتش آمريكا ونيروهاي ائتلاف ناگهان به يكى از هولناك ترين عرصه هاى خشونت و خونريزى تبديل شد. بعلاوه در سايه آميختگى عجيب تروريسم وعناصرشورشي با عنوان مقاومت، كه تنها سبب خدشه دار شدن وجه مقاومت شرافتمندانه در برابر اشغالگران و به سود تروريسم بوده، اين كشور در معرض عمليات قتل و كشتار افراد بى گناه بيشتري قرار گرفت.

بار ديگر بايد تاكيد كرد كه آنچه اكنون عرصه عراق با آن مواجه است، نتيجه حمله به عراق و اشغال اين كشور ازسوى نيروهاى "انگلوآمريكايى" در روز 20 مارس 2003 ميلادي است.

جنگ در عراق

حمله به عراق بى هيچ مشروعيتى ازسوى سازمان ملل و بدون آنكه اجماعى جهانى درباره آن شكل گيرد، تنها براساس سياست هاى بى قيدانه نومحافظه كاران افراطي واشنگتن صورت گرفت. آمريكا در واكنش به حملات انتحارى به نيويورك و واشنگتن در سپتامبر سال 2001 ميلادي و به بهانه هايى دروغين و شواهدى تقلبى، به ويژه در مورد عراق و سلاح هاي كشتار جمعى آن، حملات خود را به افغانستان و عراق آغاز كرد. به رغم آشكار شدن دروغين بودن ادعاهاى آمريكايى ها، آنها همچنان به كشتار و خونريزى ادامه داده مي دهند.

صاحب نظران سياسي در عرصه بين الملل براين باورند كه درسايه مواضع واقدامات نظامي گرانه آمريكا و غرب در ضديت با منافع ملت ها، يأس و نااميدى به روان انسان هاى عادى راه پيدا كرد. دشمنى با حكام و اربابان خارجى همه گير شد و سازمان هاى مخفى و گروه هاى تندرو جان تازه اى يافتند.  اين گروه ها با سوءاستفاده از فقر و بيكارى و عقب ماندگى توده مردم، تنها راه حل سرنگونى حكام و اربابان را خشونت و جنگ معرفى كردند.

از جمله اين جريان ها مي توان به مهمترين آنها كه شبكه تروريستي "القاعده" به رهبري "اسامه بن لادن" است، اشاره كرد، كه با حملات خود به برج هاي دوقلوي "مركز تجارت جهاني" نام خود را بر سر زبان ها انداخت.

بن لادن وارد صحنه مي شود

نقشى كه آمريكا و اروپا در دهه هاى گذشته در ميزبانى جريان هاى به اصطلاح اسلامى تندرو و حمايت از آنها داشتند را نمى توان ناديده گرفت. آنها از اين جريان ها براى به زير سلطه درآوردن نظام هاى حاكم همچون اهرم فشارى استفاده مى كردند. از طرفى نمى توان حمايت آمريكا و غرب از جريان ها و سازمان ها و كمك گرفتن از آنها در جنگ افغانستان عليه شوروى را ناديده گرفت.

اين جنگ كه طى آن كشورهاى عربى متعددى در خدمت به آمريكا خود را درگير فراهم آوردن نيروها و سرمايه و سلاح كردند، فرصت مناسبى را براى تقويت و گسترش اين جريان هاى به اصطلاح اسلامي فراهم كرد.

با عقب نشينى ارتش شوروى از افغانستان همان قدر كه سياست هاى آمريكا در تضعيف اتحاد جماهير شوروى و واداشتن به عقب نشينى از اين كشور به پيروزى دست يافت به همان ميزان نيز احساس قدرت و كسب محبوبيت نزد جريان هاى تندرو، كه به مناسبت پيروزى بر دشمن مشترك جشن هاى بزرگى براى آنها ترتيب داده شد، گسترش يافت.

در آن روزها ايالات متحده حامى اصلى اين جريان ها و بزرگترين ميزبان آنها به شمار مى آمد. اروپاى غربى نيز با فراهم آوردن مكان مناسب و حمايت سياسى و مالى از آنها به بهانه حمايت از حقوق بشر، آمريكا را در اين زمينه پشتيبانى مى كرد.

همان گونه كه توفان ها، امواج را در جهت هاى متفاوت و بعضاً متضاد مى رانند، منافع طرفين نيز تغيير يافت و اهداف آنها در تضاد با يكديگر قرار گرفت. دوستان گذشته به دشمنان امروز تبديل شدند و به عبارتى جادو عليه خود جادوگر به كار افتاد و شمشيرها به جاى سينه دشمنان، پهلوى ياران را دريد.

آمريكا در پي شكار بن لادن

سازمان هاى تندرو تضاد شديدى با سياست هاى آمريكا و غرب و حتى كشورهاى عرب و اسلامى كه درگذشته هم پيمانان اصلى آنها محسوب مى شدند، پيدا كردند. به اعتقاد بسياري از تحليلگران در پس محو نظام دو قطبي به يك باره اسلام و مسلمانان به ويژه تندروان به دشمنان نظم نوين جهاني تبديل شدند. در اين راستا دولت هاى غربى گونه اى نژادپرستى و دشمنى آشكار را عليه همه مسلمانان خواه در وطنشان و خواه در كشورهاى غربى، در پيش گرفتند.

اين درحالي بود كه در تناقضى آشكار، كشورهاى غربى به رهبرى آمريكا با فشار وارد آوردن به كشورهاى عرب، به ويژه كشورهاى حوزه خليج فارس كه نيروى كار خارجى گسترده اى وارد مى كنند، از آنها مى خواهند تا حقوقى مساوى با شهروندان اصلى از قبيل آزادى فعاليت و عقيده، تاسيس تشكيلات و اجازه سفر به آنها اعطا كنند در حالى كه خود سياست هايى را عليه مهاجران عرب و مسلمان و آفريقايى اعمال مى كنند كه به مراتب شديدتر و سخت تر از سياست هاى كشورهاى عرب و مسلمان متهم به نژادپرستى و تبعيض ميان شهروندان و مهاجران است.

وجود تقريباً 10 ميليون مهاجرعرب كه از شدت فقر و استبداد حاكمان و در پى زندگى بهتر به اروپاى غربى مهاجرت كرده اند و حضور شش ميليون مسلمان در آمريكا در سايه تداوم سياست هاى نژادپرستانه و دشمنى آشكار و پنهان، حكايت از خطرى دارد كه همه را تهديد مى كند.

درجوامع مبتنى بر محروميت، به حاشيه رانده شدن، عدم پذيرش ديگرى و همه گير شدن فقر و بيكارى و نااميدى، تروريسم را گسترش مى دهد. بدون شك خشونت و تروريسم تحت هر عنوان و به هر دليلى كه باشد پذيرفته شده نيست، اما سياست هايى كه تروريسم را تقويت مى كند و دعوت به خشونت مى كند نيز مردود است.

سرباز آمريكايي در تاريكي شب

در همين حال مشاهده مي كنيم كه ملت عراق كه در دوران سلطه "صدام حسين" در اوج فقر و بيچارگي به همراه تحريم هاي بين المللي زندگي مي كردند، ناگهان با حمله و اشغال كشورشان ازسوي نيروهاي چندمليتي مواجه مي شوند و اين امر باعث مي شود كه اين كشور كاملا بسته ناگهان دروازه هاي خود را باز كند و افراد سودجويي همچون اسامه بن لادن كه به ماهيت آنان اشاره كرديم، بتوانند حوزه هاي فعاليت خود را در اين كشور گسترش بيشتري دهند.

بر چنين روالي است كه روزانه شاهد كشته شدن افراد بي گناه غيرنظامي در عراق واز سوي ديگر نظاميان آمريكايي و عراقي هستيم. در همين حال مي بينيم كه فعاليت گروه هاي تروريستي گسترش بسياري يافته است. آنان مقامات، نظاميان و حتي خبرنگاران را مي ربايند تا به اهداف خود برسند كه اين نيز در همان تعريف تروريسم كه استفاده از خشونت براي پيش بردن اهداف خود است، جاي مي گيرد.

در همين حال بن لادن در پيام هاي خود اعلام مي كند كه رئيس جمهورى آمريكا اين كشور را در باتلاق عراق گرفتار كرده و هشدار داد انتقام مرگ عراقى ها را خواهد گرفت. وي خاطرنشان مي كند: طلاى سياه چشمان بوش را كور كرد و از اين رو منافع شخصى را بر منافع آمريكا ترجيح داد و جنگ به راه انداخت. بسيارى كشته شدند و پول آمريكا را هدر داد و در باتلاق عراق افتاد كه آينده او را به مخاطره انداخت.

اين هم نتيجه تصميم نابخردانه يك رئيس جمهوري براي حمله به يك كشور

در نهايت آنچه قابل تامل است اينكه كاخ سفيد كه خود پيش از خروج نيروهاي شوروي ازافغانستان از حاميان سرسخت جريان هاي تندرو بود، اكنون خود بعنوان مدعي مبارزه با تروريسم دربرابريكي از آنان قرار گرفته است . اكنون بايد صبر كرد وديد آيا آمريكا مي تواند همچنان به سياست حملات پيشگيرانه خود ادامه دهد و اگر ادامه دهد آيا جهان در آتش ديگري نخواهد سوخت؟.

کد خبر 305198

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha