به گزارش خبرگزاري "مهر"، در بيانيه جنبش عدالتخواه دانشجويي با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري در نوروز 85 كه فرمودند"همچون گذشته اعلام مي كنيم در هيچ يك از مسائل مورد اختلاف ايران و آمريكا با آمريكايي ها مذاكره نخواهيم كرد چرا كه درمنطق آنها مذاكره معنا ومفهوم حقيقي ندارد وفقط ابزاري براي تحميل خواسته هاي خود بر طرف مقابل بشمار مي آيد"، آمده است : اين روزها درحالي كه دولتمردان آمريكايي و اروپايي در مذاكرات خود براي صدور قطعنامه عليه فعاليت هاي صلح آميزهسته اي ايران با مشكل مواجه شده اند بحث مذاكره با آمريكا برسرمسائل عراق مطرح شده و اين مسئله سئوالات و شبهات بسياري را در اذهان عموم ايجاد نموده است.
جمهوري اسلامي ايران بنا بر آموزه هاي عزتمند ديني خود و بر اساس بنيانهاي انقلاب اسلامي كه مذاكره با ابرقدرتها و از جمله آمريكا را مادامي كه در شرايط" ميش و گرگ" به سر بريم ممنوع و به دور از عقل مي داند، تاكنون در برابر تمام زياده خواهي ها و فشارها و تحريم ها ايستادگي نموده است و به اين راحتي نمي توان آنرا بر سر ميز مذاكره با آمريكا ديد.
دراين شرايط و با توجه به مباني فكري بنيانگذار انقلاب اسلامي، مسئولان مربوطه بايد به سئوالات زير پاسخ شفاف و قانع كننده دهند :
الف) در حالي كه درخواست آمريكا براي مذاكره با ايران، نشان از اقتدار و اثر بخشي ما در عراق دارد چرا اين موضوع بطور شفاف براي مردم عزيزمان توضيح داده نمي شود تاجائيكه دولتمردان آمريكايي نيز به خود اجازه مي دهند با وقاحت تمام مساله را برعكس نشان دهند و دراين طرف نيز تا قبل از سخنان صريح و كوبنده رهبر معظم انقلاب، ادبيات حاكم بر مسئولان مربوطه بنحوي است كه انگار قرار است با كشوري دوست و همسايه گفت و گو شود و نه با اشغالگر و خونريزي كه همچنان بزرگترين دشمن بشريت محسوب مي شود! مسئولان بايد صريحا توضيح دهند كه چرا بايد قالب مذاكره براي اين مساله انتخاب شود و بخاطر چه موضوعي دارد قبح اين مساله شكسته مي شود؟!
ب) درشرايطي كه آمريكا درحال تهيه قطعنامه اي عليه ماست و همچنان به تلاش خود براي حذف نظام اسلامي ايران ادامه مي دهد و حتي در مواضع مسئولان آن ذره اي از خوي استكباري و ادبيات ددمنشانه كاسته نشده است با چه توجيهي بحث مذاكره با آمريكا مطرح مي شود؟ آمريكاي ديروز و امروز چه تفاوتي كرده اند كه امروز مي توان با او بر سر ميز مذاكره حاضر شد و ديروز نمي شد؟ در حالي كه شرايط تغيير نكرده است چرا مسئولان مربوطه بدون قيد و شرط مذاكره را مي پذيرند؟
ج) مسئله ديگركه شايد مهمترين بعد اين ماجراست اثرات پذيرش مذاكره با آمريكا از سوي دولتمردان ايران اسلامي - بر فرض پذيرش آن – است. مگر جز اين است كه حتي در صورت اتخاذ مواضع صريح و مدبرانه، رسانه هاي صهيونيستي حاكم بر جهان آنها را قلب ماهيت نموده و به نحوي كه خود مي خواهند بازتاب خواهند داد وآيا مگر جز اين است كه انقلاب اسلامي ايران هنوز چشم اميد مسلمانان و همه آزاديخواهان عالم است و اين اخبار مي تواند دلهاي رنجور ايشان را بلرزاند؟ مسوولان سياست خارجي كشور بايد پاسخ دهند كه براي جلوگيري از اثرات زيانبار اين مساله چه پاسخي دارند كه البته در امكان جلوگيري از اين اثرات ترديد جدي وجود دارد.
د) آخرين نكته اي كه مي توان بدان اشاره كرد آن است كه چرا نبايد حتي در دولتي كه رئيس جمهور آن صريح ترين مواضع را عليه منافع استكبار جهاني اتخاذ كرده است، ادبيات حاكم بر مسئولان ديپلماسي كشور ادبيات محكم و بر اساس عزت ديني و ملي ما باشد!؟ آيا همواره بايد صريح ترين و محكم ترين مواضع صرفا از آن رهبر انقلاب باشد و نمي توان ظهور اين عزت مندي را در رده هاي بعدي حاكمان مشاهده كرد، آنهم بر سر مساله اي كه مي تواند آبروي چندين و چند ساله مقاومت مردم شريف ايران و جان بركفان خميني كبير (ره) را به باد دهد!
اميدواريم با توضيح شفاف مسئولان مربوطه دغدغه هاي دانشجويان انقلابي و عدالتخواه كشور مرتفع گردد و شائبه كوچكترين عقب نشيني يا سازش و سستي در مسئولان ديپلماسي كشور برطرف شود.
نظر شما