هزار ماه
و از بركت نگاه تو
چراغهاي كوچه روشن اند
تو نبض شاپرك
و قلب عشق
و نظم جاده ها
و استقامت تمام آشيانة پرندگان
كه در مسير باد لانه كرده اند
***
و هر كبوتري براي آب
نيازمند چشمهاي توست
تو قلب همدمي
و لحظههاي بغض عاشقان خسته اي ...
كه نامه اي برايشان نمي رسد
و نامشان ميان ازدحام واژه ها گم است ؛
و مردمي
كه در ميان كومه ها
و لاي چرخ دندههاي اين شب سياه زيست مي كنند
***
بيا بيا
كه سوي تو
هزار آفتاب سجده مي كنند
هزار ماه ...
نظر شما