به گزارش خبرگزاري "مهر"، در دومين روز از همايش بين المللي "بررسي مفهوم مرگ در بستر تغييرات اجتماعي و تكنولوژي از منظر آموزه هاي اسلام و مسيحيت" كه از سوي كرسي حقوق بشر، صلح و دموكراسي يونسكو وابسته به دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي و با همكاري مركز مطالعات روابط مسيحيان با مسلمانان وابسته به دانشگاه بيرمنگام انگلستان و مؤسسه المهدي( بيرمنگام )، در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد، آيت الله سيد مصطفي محقق داماد، رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم، درباره خودكشي از ديدگاه حكمت عملي و فقه اسلامي سخنراني كرد.
دكتر محقق داماد در آغاز سخنانش به تاريخچه موضوع خودكشي در يونان باستان پرداخت و گفت : در يونان باستان كسي كه خودكشي مي كرد دستهاي او را مي بريدند و جدا از هم در خاك مي كردند و بدن او را در جاي ديگري به دور از ساير اموات دفن مي كردند. بدين منظور كه مجازات خودكشي پس از مرگ بر او جاري شود. به نظر فيثاغورثيان خودكشي عملي ناموجه است. افلاطون خود كشي را در حالات شرم، ناراحتي بسيار شديد، فقر، فلاكت بي حد و اجباري كه از نوعي كه بر سقراط تحميل شد مجاز مي شمارد. بايد توجه داشت كه اينان مريد سقراط بودند و نبايد سخني بگويند كه استادشان محكوم گردد. در جمهوريت و قوانين افلاطون هر كدام تاكيدي دارند كه چنان كه شخصي از بيماري لاعلاج در رنج باشد لازم است كه اجازه داشته باشد كه به زندگي خود پايان دهد به عبارت ديگر يعني اتانازي.
به گزارش "مهر"، استاد حقوق دانشگاه شهيد بهشتي افزود: يونانيان تا حدي در اين مورد افراط داشتند كه انتحار را عملي مسئولانه و شايسته از سوي فرد عاقل تلقي مي كردند. همچنين آن را به عنوان نمودي اصولي و ارادي محسوب مي داشتند. اما تنها كسي كه در مقابل اين نظرات ايستاد، ارسطو بود. ارسطو بر اين نظر است كه خودكشي از هر جهت ناموجه است. زيرا عملي از روي جبن و مضافاً اينكه در رابطه با دولت اقدامي خلاف قانون است.
رئيس گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم در ادامه سخنانش به نظرات متكلمان كليسايي درباب خودكشي پرداخت و اظهار داشت : در انجيل در منع از خودكشي به هيچ وجه ابهامي وجود ندارد. اما اين گونه پيداست كه در ميان پدران مقدس كليسا در صدر مسيحيت علي رغم تصريحات انجيل ابهاماتي مطرح شده اند. برخي از اين پدران مقدس معتقدند كه دختر باكره براي جلوگيري از تجاوز مجاز است كه خود را بكشد. پيروان فرقه اي از بدعت گزاران مسيحي بر اين باورند كه اگر كسي اعتراف به گناه كرد و خود را كشت پاك از اين دنيا رفته چرا كه هيچ گناهي ديگر مرتكب نشده است.
وي به سخنان سنت آگوستين در اين مورد اشاره كرد و گفت : او عقيده داشت كه انتحار تخطي از فرمان الهي است : "تو را نرسد كه بر قتل دست يازي و اينكه لعامت انتحار بزرگتر از شري است كه بتوان از طريق خودكشي از وقوع آن جلوگيري نمود". آكويناس نيز مي گويد خودكشي مغاير با قانون طبيعي حفظ نفس است و غصب حق الهي در دنيا است.
دكتر محقق داماد به نظر و موضع رسمي كليسا درباب خودكشي كه موجب بروز پاره اي نظريات از سوي متفكرين اصلاح طلب، رفورميست و راديكالها شد پرداخت و گفت : هيوم معتقد است كه خودكشي عملي قهرمانانه است و مغاير با نظر آكويناس معتقد است كه خودكشي مخالف با فرمان الهي نيست. بر خلاف هيوم، كانت ناموجهي خودكشي را از احكام قطعيه استنتاج كرد. نيچه آن را به مثابه حق و امتياز تلقي مي كرد. از نظر اگزيستانسياليستها موضوع خودكشي به طرزي تنگاتنگ با حريت و آزادي بشري بستگي دارد.
استاد حكمت و فلسفه اسلامي انجمن حكمت و فلسفه ايران به نظر آلبر كامو نيز اشاره داشت و گفت : آلبر كامو در اين باره نوشته است كه تنها يك مسئله جدي و فلسفي حقيقتاً وجود دارد و آن خودكشي است. كامو خودكشي را عيناً مانند ويتگنشتاين نوشته است چنان چه انجام هر كاري مجاز باشد خودكشي هم مجاز است و اگر هر كاري مجاز نباشد خودكشي هم مجاز نيست. او با اين استدلال خودكشي را محكوم كرد و نور روشنگرانه اي بر ماهيت اخلاق تاباند. در نظر او خودكشي ام الخبائث است. در نظر متفكران سده بيستم خودكشي يك مقوله رواني است تا يك مسئله فلسفي و اخلاقي است. فرويد نيز معتقد است كه انتحار محصول يك عمل دماغي است و فرد را به اين سوي مي كشاند و او را نمي توان محكوم كرد. در انگلستان تا سال 1960 خودكشي يك جرم محسوب مي شد اما به خاطر درمان روانشناسان ديگر جرم تلقي نشد. در سالهاي اخير خودكشي در غرب به عنوان يك عمل اخلاقي مطرح گرديد. با تحولات چشمگيري كه در تكنولوژي پيش آمد مسئله خودكشي از مقوله اخلاقي به جنبه دارويي تقليل پيدا كرد.
دكتر محقق داماد به بحث خودكشي از ديدگاه فقه اسلامي اشاره كرد و گفت : در مبحث فقهي، ما با چندين مسئله مواجه هستيم. اولاً چه دليلي بر حرمت وجود دارد و ديگر آنكه دليل حرمت چگونه بايد تبيين شود. با كمال تاسف در كتب فقه ما برخي مسائل كه هيچ وقت قابل استفاده نيست فروع بسياري درباره آن مطلب نوشته شده است. اما درباره خودكشي يك بابي مطرح نشده است. علتش هم اين است كه انها مي گويند معلوم است كه انسان عاقل خود را نمي كشد.
وي مسئله خودكشي را يكي از مسائل روز بشري برشمرد كه نيازمند است فقها به اين مسئله با ديدي روشنگر نظر داشته باشند چرا كه به دليل وارد شدن مسائل جديدي مانند تطويل معالجات بيماريها كه قبلاً نبوده و ديگري مكتبهاي الحادي كه با جان بشري بازي مي كنند و زندگي را پوچ مي دانند و در كشور ما هم متأسفانه اين گونه افراد بودند، ضرورت اين مسئله بسيار قابل طرح است.
دكتر محقق داماد با اشاره به اين نكته كه درباره نهي از خودكشي آيات زيادي در قرآن مجيد در اين باره داريم گفت : در اين آيات آمده است كه حيات، حق جامعه است. قتل فرد قتل جامعه محسوب مي شود. درست است كه بيماري و درد بيمار را آزار مي دهد و تحمل براي او سخت شده است اما مرگ شرافتمندانه فردي يك حق فردي نيست بلكه حيات يك حق بشري است. مرگ اتانازي خيانت عليه بشريت است.
نظر شما