۲۷ فروردین ۱۳۸۵، ۹:۳۸

امروز در تاريخ

امروز در تاريخ

خبرگزاري مهر : امروز يكشنبه بيست و هفتم فروردين سال 1385 هجري شمسي مقارن است با هفدهم ربيع الاول سال 1427 هجري قمري و برابر است با شانزدهم آوريل سال 2006 ميلادي .

 ولادت حضرت محمد مصطفي ( ص  ) :


در چنين روزي در سال عام الفيل 53 سال پيش از هجرت خاتم المرسلين حضرت محمد ابن عبدالله ديده به جهان گشودند . عموم سيره نويسان اتفاق دارند كه تولد پيامبر گرامى در عام الفيل،در سال 570 ميلادى بوده است.اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر،در ماه‏«ربيع الاول‏»بوده،ولى در روز تولد او اختلاف دارند.در روايات منقول است ولادت آن حضرت با اتفاقات بسياري همراه بود . آيت الله سبحاني در كتاب فروغ ابديت در اين باره چنين مي نويسد :  شايد جامعترين حديث در اين باره حديثى است كه مرحوم صدوق‏«ره‏»در كتاب امالى بسند خود از امام صادق عليه السلام‏روايت كرده و ترجمه‏اش چنين است كه آنحضرت فرمود: همه بتها درصبح آن شب به رودرافتاد وهيچ بتى درآنروزبرسرپا نبود،و ايوان كسرى درآن شب شكست‏ خورد وچهارده كنگره آن فرو ريخت و درياچه ساوه خشك شد ووادى سماوه پر از آب شد. آتشكده‏هاى فارس كه هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گرديد و مؤبدان فارس در خواب ديدند شترانى سخت اسبان عربى‏را يدك مى‏كشند و از دجله عبور كرده و در بلاد آنها پراكنده ‏شدند و طاق كسرى از وسط شكست‏ خورد و رود دجله در آن‏وارد شد. و در آن شب نورى از سمت‏ حجاز بر آمد و همچنان بسمت ‏مشرق رفت تا بدانجا رسيد،فرداى آن شب تخت هر پادشاهى‏سرنگون گرديد و خود آنها گنگ گشتند كه در آنروز سخن‏نمى‏گفتند. دانش كاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گرديد،وهر كاهنى كه بود از تماس با همزاد شيطانى خود ممنوع گرديد وميان آنها جدائى افتاد. آمنه گفت:بخدا فرزندم كه بر زمين قرار گرفت دستهاى‏خود را بر زمين گذارد و سر بسوى آسمان بلند كرد و بدان‏نگريست،و نورى از من تابش كرد و در آن نور شنيدم گوينده‏اى‏مى‏گفت:تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار. آنگاه او را بنزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته‏بود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامن ‏گذارده گفت : " الحمدلله الذى اعطانى هذا الغلام الطيب الاردان قد ساد فى المهد على الغلما" ستايش خدائى را كه بمن عطا فرمود اين فرزند پاك و خوشبورا كه در گهواره بر همه پسران آقا است. آنگاه در باره او اشعارى‏ سرود.
حضرت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، در مكه ديده به جهان گشود. مشيت خداوندگار جهان بر اين حكم قرار گرفت كه اين كودك به هنگام ولادت  از محبت پدر در فرهنگ عربستان محروم بماند. آن حضرت تنها  شش سال داشت كه مادرش آمنه را نيز از دست داد. رسول اكرم ص  تا هشت سالگى تحت  سرپرستى  عبدالمطلب -پدربزگش  بود و پس از رحلت وي در خانه عمويش ابوطالب زندگي را ادامه داد . ايشان در سيزده سالگى به همراه عمويش ، ابوطالب به  شام رفت . در همين سفر بود كه شخصيت منحصر به فرد و امانتدارى خود را نشان داد.  ايشان در سن بيست و پنج سالگي   با خديجه دخترچهل ساله خويلد از زنان ثروتمند مكه ازدواج كرد. محمد(ص ) ،  در ميان مردم مكه همواره به امانتدارى و صداقت مشهوربود  تا آنجا كه همه، او را محمد امين مي خواندند.در همين سال ها بود كه با نصب حجرالاسود و به منظور جلوگيرى از فتنه و آشوب بين قبايل  تدبير خويش را به منصه ظهور نشاند و با شركت در انجمن جوانمردان مكه  ، پيمان "حلف الفضول" را براي حمايت ازبي پناهان و غريبان  منعقد ساخت . طهارت رفتار و گفتار ،  درستكارى و پرهيز از شرك ،  بي اعتنايى به مظاهر دنيوى و انديشيدن مداوم  در نظام آفرينش، او را كاملاً از ديگران متمايز ساخته بود.آن حضرت درچنين روزي و در سن  چهل سالگى ، درخلوتگاه هميشگي خود ، غار حرا،   به پيامبرى برانگيخته شد.  دعوت ايشان  تا سه سال مخفيانه بود. پس از اين مدت، آن حضرت رسالت خود را با دعوت  بستگان خويش  آغاز كرد و سپس با دعوت عامه به سوي عموم مردم رفت و همگان را به توحيد و پرهيز از شرك  فرا خواند .در همين دوران  سران قريش و بندگان زر و زور و تزوير كه موقعيت خود را با حضورمحمد ص درخطر مي ديدند ، مخالفت با آن حضرت  را آغاز كردند و به آزار ايشان  پرداختند. حضرت محمد(ص ) در مدت سيزده سال در مكه، با همه آزارها و شكنجه هاى مشركان  مكه ، مقاومت كرد و از مواضع الهى خويش هرگز عقب نشينى ننمود.پس از سيزده سال تبليغ در مكه، آن حضرت ناچار به هجرت شد.


پس از هجرت به يثرب كه بعدها مدينه النبي نام گرفت زمينه هاي  مناسبى براى تبليغ اسلام فراهم شد، هر چند كه در اين ده سال نيز كفار، مشركان، منافقان و قبايل يهود، مزاحمت هاى بسيارى براى او ايجاد كردند. در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حج و ابلاغ امامت حضرت على بن ابي طالب(ع ) درغدير خم و اتمام رسالت بزرگ خويش، آن حضرت در بيست و هشتم  صفر سال يازدهم هجرى، رحلت كرد. رسول اكرم ص  به واقع تجسم انسان كامل - كه تمامي فلاسفه درآثار خود بدان پرداخته اند - بود هم او كه  خدايش او را چنين مي ستايد: اى پيامبر تو داراى بهترين اخلاق هستى. او نه تنها  درعبادت ، كه در  امور اجتماعي، مسايل سياسي ،  دستگيري از نيازمندان  ، مسايل فرهنگي ، اقتصادي و...  سرآمد همگان بود .

ولادت حضرت امام جعفر صادق ( ع ) :
حضرت امام جعفر صادق(ع ) رئيس مذهب شيعه  در روز هفدهم ربيع الاول سال هشتاد و  سه  هجرى قمري ديده  به جهان گشودند . پدربزرگوارشان   امام محمد باقر(ع ) و مادر گراميشان   ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است  .امام صادق (ع) كنيه‏هاى متعددى چون  ابوعبدالله ، ابواسماعيل و ابوموسى داشتند  كه مشهورتر  آنها ابوعبدالله است . ايشان  القاب چندى هم داشته اند همانند صادق، فاضل، قائم، كافل، منجى كه صادق مشهورترين آنها است . امام صادق(ع )تا  دوازده سالگى  نخستين  درس هاي الهي را نزد امام  سجاد (ع) فرا گرفت و پس از رحلت امام چهارم ،  نوزده سال  نيز معاصر  پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع)  بود .
به نوشته مناقب ابن شهر آشوب امام صادق (ع) مردى بود  چهارشانه، زيبا روى و خوش سيما. موهايش كوتاه و پر پشت بوده و وسط استخوان بينى‏اش كمى برجستگى داشته است . قسمت بالاى پيشانى‏اش كم مو، پوست بدنش نازك وبرگونه‏اش خالى مشكين  وجود داشته است. 
 به نوشته مورخين حضرت امام صادق(ع) ده  فرزند داشت . هفت پسربه نامهاى اسماعيل ، عبدالله ، موسى ، اسحاق ، محمد ، عباس وعلى و سه دختر به نامهاى ام‏فروه ، اسماء و فاطمه . اسماعيل پسر بزرگتر آن امام است . بعضى از شيعيان بر اين گمان بودند كه اسماعيل بعد از پدربه امامت ‏خواهد رسيد . اما او در روزگار زندگانى پدر درگذشت و امام وى‏ را در قبرستان بقيع به خاك سپرد و بر مردن او سخت گريست  . امام(ع) پيش از به خاك سپردن اسماعيل، روى او را گشود تا مردم ببينند اسماعيل‏ مرده است ، ولى پس از مرگ اسماعيل گروهى مردن او را باورنكردند و پس از امام صادق (ع)  او را امام دانستند و فرقه اسماعيليه را شكل دادند . به اين گروه شيعه هفت امامي مي گويند.  
امام صادق (ع)  در در سن سي و يك سالگي پس از شهادت امام باقر(ع) به در جه رفيع امامت نايل آمدند و  مدت سي و چهار  سال مسووليت  امامت شيعيان را به عهده گرفتند .


 دوران زندگى پربار امام جعفرصادق(ع) مصادف بود با خلافت پنج تن ازخلفاي بنى اميه و دوتن ازبني عباس.هشام بن عبدالملك ، وليد بن يزيد (وليد دوم) ، يزيد بن  وليد (يزيد سوم) ، ابراهيم بن وليد و مروان بن  محمد ( مروان حمار )  ، و دو تن از عباسيان به نامهاي  ابوالعباس ،عبدالله پسر محمد معروف به سفاح و ابوجعفر پسر محمد معروف به‏ منصور خلفاي هم دوره امام صادق (ع) بودند .
دوران امام صادق(ع ) را مي توان  يكى ازپر حادثه ترين  دوره هاي  تاريخ اسلام دانست .  قيام  " ابو سلمه " در كوفه و" ابو مسلم"  در خراسان و ايران از جمله  حوادث سياسي اين دوره تاريخي است  .  همچنين اين دوران را مي توان به عصر برخورد مكاتب  و ايدئولوژى هاي  فلسفى و كلامى ،  نام نهاد  . امام  ششم (ع) در اين اوضاع سياسي و فرهنگي  از يك سو در صدد حفظ شيعه  دربرابر توفانهاي  رايج بر آمدند  و از سوي ديگر با بيان اصول دين اسلام و پايه گذاري فقه جعفري ،  مانع از انحراف شيعيان از  اصول و معارف اسلامى از مسير راستين  آن  شدند.  در اين شرايط دشوار، امام (ع )  با ايجاد مكتب فقه جعفري  به احياء و بازپيرايي  معارف اسلامى پرداخت و در اين مكتب علمى به تربيت  چهار هزار شاگرد متخصص  در رشته هاى مختلف علمي همت گمارد  .
دانشگاه امام صادق(ع ) بزرگترين و ژرفترين نهضت علمى را پديدار ساخت و همه مدارس و خطوط علمى عصر خود را تحت الشعاع قرارداد، حتى شاگردان برجسته اى ازاهل تسنن ازاين دانشگاه بهره ها بردند وبه مقامات عظيم علمى رسيدند. شيخ  طوسى در رجال خود شمار اين افراد را سه هزار و يكصد و نود و هفت نفر مرد  و دوازده  زن عنوان مي كند . به همين دليل است كه  امام صادق(ع) را به عنوان رئيس مذهب جعفرى مي شناسند . علامه سيد شرف الدين مى نويسد: هشام كتابهاى بسيار تاليف نمود كه 29 عدد آن شهرت دارد. جابربن حيان كه او را پدر علم شيمى خوانند، يكى از شاگردان امام صادق(ع ) بود، كه كتابى درهزار صفحه بزرگ، شامل پانصد رساله در علوم مختلف، تأليف نمود. شاگردان امام كه از  بلاد مختلف به نزد آن حضرت حاضر مي شدند پس از فراگيري حديث و علوم آل الله ، هريك روانه منطقه اي مي شدند  و  خود مبلغ و بازگو كننده منطق امام (ع) و پاسدار ميراث دينى و علمى  تشيع   مي گشتند  . 
وسعت علمي امام صادق( ع)  به قدري گسترده است كه بسياري از روساي مذاهب ديگر به جامع الاطراف بودن ايشان اذعان داشتند. فقها ودانشمندان بزرگ دربرابرعظمت علمى آن حضرت سرتعظيم فرود مى‏آوردند و برترى علمى او را مى‏ستودند  .د ر  تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلانى آمده است ،   ابو حنيفه، پيشواى مشهور فرقه حنفى، مى‏گفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد نديده‏ام . مالك ، پيشواى فرقه مالكى نيز مى‏گفت: در علم و عبادت و پرهيزگارى، برتر از جعفر بن محمد هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب هيچ بشرى خطور نكرده است. در حدود بيش از چهار هزار نفر از امام صادق (ع) حديث روايت كرده‏اند. مرحوم شيخ مفيد مى‏نويسد: عالمان حديث، اسامى راويان موثق را كه با اختلاف در رأى و اعتقاد از امام حديث شنيده و يا روايت كرده‏اند، گردآورى نموده‏اند كه تعدادشان بالغ بر چهار هزار نفر مى‏ شود.
امام صادق(ع )  همواه مبارزى نستوه و خستگى ناپذير در ميدان فكر و عمل بوده است . ايشان بنا به  مقتضيات زماني در كسوت  تدريس و تأسيس مكتب و انسان سازى خدمات شاياني را به جامعه شيعه ارايه كردند به طوري كه امروزه غالب روايات فقهي منسوب به آن حضرت است . 
در ده سال پاياني عمر شريف امام صادق(ع) منصور عباسي فشار خود را بر شيعيان حضرتش دو چندان كرد و تنگي و عسرت فراواني را برطرفداران امام(ع) تحميل كرد چنان كه حتي امام (ع) در اين دوره  در ناامنى و ناراحتى بيشترى به سر مى برد. منصور شيعيان را در مدينه بشدت تحت كنترل و مراقبت قرار داده بود، به طورى كه در مدينه جاسوسانى داشت تا كسانى را كه با شيعيان امام صادق (ع) رفت و آمد داشتند، گردن ب‏زنند.  حكايت جابر جعفي در باره فشار گسترده بر شيعيان جالب توجه است .  جابر جعفى يكى از ياران ويژه امام است كه از طرف آن حضرت براى انجام دادن امرى به سوى كوفه مى رفت. در بين راه قاصدى تيز پاى امام به او رسيد و گفت امام(ع) مى گويد: خودت را به ديوانگى بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاكم كوفه كه فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگى منصرف شد. البته بعدها در همين دوره قيام زيد به وقوع پيوست كه شرح آن در اين مقال نمي گنجد .
 اينكه امام (ع) در چه ماهى به شهادت رسيده اند  ، روايات مختلف است . برخى بيست و پنج شوال و برخى نيمه رجب را روايت كرده‏اند؛ ولى  مورخان شيعه و سنى اتفاق دارند كه سال وفات امام، سنه 148 هجرت بوده است، و روايت بيست و پنج شوال نيز مشهور است . نويسندگان و تاريخدانان شيعه متفقاً اعتقاد دارند كه والى مدينه از سوى منصور عباسى ، امام صادق (ع) را به وسيله زهر مسموم و شهيد كرده است . و كفعمى در مصباح  روايت كرده كه امام با انگورى زهرآگين مسموم و شهيد شده است .در اين ميان برخى محققان اهل سنت نيز شهادت امام را به وسيله زهر، روايت كرده‏اند . امام كاظم (ع) پدرش را پس از شهادت در ميان دو تكه پارچه سفيد كه لباس احرام او بود به اضافه پيراهن و دستارى كه يادگار جد ش حضرت على بن الحسين (ع) بود و نيز در ميان بردى كه آن را به چهل دينار خريده بود، پيچيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرد.

منابع :
حضرت آيت لله خامنه‏اى، سيدعلى، پيشواى صادق، تهران، انتشارات سيد جمال
دكتر شهيدى، سيد جعفر، تاريخ تحليلى اسلام تا پايان امويان، ط 6، تهران، مركز نشر دانشگاهى 
علامه مظفر ، محمد حسين ، صفحاتي از زندگي امام جعفر صادق ع 

درگذشت آيت الله مروج :
درچنين روزي درسال 1380 ه ش آيت الله حاج شيخ بيوك خليل زاده مروج نماينده ولي فقيه وامام جمعه اردبيل دارفاني را وداع گفت . ايشان در طول زندگي خويش همواره يار و ياور ولايت فقيه بودند و در حوزه تحصيل و علم نيز از خود آثارگرانسگي به جاي نهادند .

شهادت ابو جهاد :
درچنين روزي در سال 1988 ميلادي ابوجهاد يا خليل الوزير رهبر پوليساريا به در جه شهادت نايل آمد .

درگذشت توفيق عفاد :
در چنين روزي در سال 1989 ميلادي توفيق يوسف عفاد نويسنده مشهور لبناني ديده از جهان فروبست .

درگذشت ديويد لين :
در چنين روزي در سال 1991 ميلادي ديويد لين كارگردان مشهور انگليسي ديده از جهان فروبست . وي دو بار در طول عمر هنري خويش جايزه اسكار را از آن خود كرد.«پلي روي رودخانه كوايي » و« لورنس عربستان» عناوين مهمترين آثار اين  كارگردان مولف  اند . وي در سن هشتاد و سه سالگي در گذشت.

زلزله د ر سان سالوادور :
در چنين روزي در سال 1854 ميلاد ي بر اثر يك زلزله مهيب در السالوادور شهر سان سالوادور به طور كلي تخريب شد .

بازگشت لنين :


در چنين روزي در سال 1917 ميلادي لنين به روسيه بازگشت تا انقلاب بلشويكي را در اين كشور آغاز كند . ولاديمير ايليچ  لنين  يازده سال  در اتريش و سويس در تبعيد به سر مي برد و قصد داشت از آن مكان به رهبري جنبش هاي سوسياليستي خود بپردازد . پس از اين دوره تبعيد   وي به روسيه آمد و از نزديك انقلابي را كه سرانجام در ماه اكتبر به پيروزي رسيد رهبري نمود .

آغاز حمله برلين :

در چنين روزي در  سال 1945 ميلاي ارتش سرخ جنگ برلين را در ميانه جنگ جهاني دوم  آغاز كرد . بر لين سرانجام پس از چندين روز محاصره در دوم مه همان سال   تسليم نيروهاي متفقين شد  و جنگ در اروپا پايان يافت .

تولد آناتول فرانس :
در چنين روزي در سال 1844 ميلادي آناتول فرانس نويسنده مشهور فرانسوي به دنيا آمد . ژاك آناتول تيبر كه بعد ها با نام آناتول فرانس معروف گرديد نخستين كتاب  خود را با نام مجموعه حكايات « ژاكست و گربه لاغر »  منتشر نمود و بعد ها  كتاب ( جنايت آقاي سيلوستر بونارد ) را كه براي وي جايزه ادبي فرهنگستان فرانسه را به ارمغان آورد نوشت .فرانس از آن دسته نويسندگاني است كه از طنز به عنوان پشتوانه انسان دوستي استفاده جالبي مي برد و با طنز تلخ  خود عليه مفاهيمي چون بي عدالتي و ظلم مي شورد . او در آثار خود شيفته مفاهيم اخلاقي است و در اين مسير مي كوشد با تنوع بخشي ديدگاه خود از منظري كاملا هنر مندانه به خلق موقعيت هاي طنز كه نهايتا بيانگر مفهومي اخلاقي اند بپردازد .
وي  جايزه ادبي نوبل را به خويش اختصاص داد .  از آثار وي مي توان به : بالتازار - تاتيس - جلد صدف - بريان پزي ملكه صبا - زنبق سرخ - مستي خاموش تفكر - باغ اپيكور قضيه كرنكوبيل - كليسا و جمهوري - به طرف يك عصر نوين - سرگذشت مضحك - بر سنگ سفيد - چزيره پنگوئن ها - هفت زن ريش آبي - زندگي ژاندارك - خدايان تشنه اند - عصيان فرشتگان - راه افتخار - پير كوچك و بهار زندگي ؛ اشاره كرد . ( منبع : آي كتاب  دات كام )

تولد چارلز اسپنسر چاپلين :


در چنين روزي در سال 1889 ميلاد ي چارلز اسپنسر چاپلين مشهور به چارلي چاپلين به دنيا آمد  . چارلي  يكي از نوابغ سينماست .او از كودكي وارد سينما شد و در اين مسير توانست با انجام فعاليت هاي گونه گون   گامهاي خود را در عرصه سينما و به ويژه بازيگري   ثابت نمايد .
وي با خلق حركات كمدي  در آينده اي نزديك  توجه فيلمسازان و تهيه كنندگان سينما را به خود جلب كرد و توانست در فيلمهاي سينمايي بسياري نقش ايفا كند . او بعدها خود كارگرداني فيلمهايش را به عهده گرفت .« عصر جديد » عنوان مهمترين فيلم اوست كه در آن به تحليل جامعه  آمريكا به همراه طنزي تلخ و گزنده مي پردازد . وي ركود اقتصادي آمريكا و ماشينيزه شدن انسان معاصر و همچنين از بين رفتن اخلاقيات در جامعه مدرن را به سان  يك جامعه شناس ترسيم مي كند . چاپلين  در جواني  با اونااونيل ازدواج و از او صاحب چندين بچه شد . در ميان فرزندان  وي  جرالدين صاحب  استعداد بازيگري بود و در اين مقوله نيز به شهرت و افتخار زيادي رسيد .هنگامي كه جرالدين مي خواست وارد دنيا بازيگري گردد ، چارلي براي او نامه اي نوشت كه بسيار زيباست :
جرالدين دخترم،از تو دورم،ولي يك لحظه تصوير تو از ديدگانم دور نمي شود،اما تو كجايي؟در پاريس روي صحنه تئاتر پر شكوه شانزه ليزه...اين را مي دانم و چنان است كه گويي در اين سكوت شبانگاهي آهنگ قدمهايت را مي شنوم،شنيده ام نقش تو در اين نمايش پر شكوه،نقش آن دختر زيباي حاكمي است كه اسير خان تاتار شده است؛
جرالدين،در نقش ستاره باش،بدرخش اما اگر فرياد تحسين آميز تماشاگران و عطر مستي آور گلهايي كه برايت فرستاده اند،ترا فرصت هشياري داد،بنشين و نامه ام را بخوان...من پدر تو هستم،امروز نوبت توست كه هنر نمايي كني و به اوج افتخار برسي،امروز نوبت توست كه صداي كف زدنهاي تماشاگران گاهي ترا به آسمان ببرد.به آسمانها برو ولي گاهي هم روي زمين بيا و زندگي آنان را تماشا كن.
زندگي آنان كه با شكم گرسنه در حاليكه پاهايشان از بي نوايي مي لزرد و هنر نمايي مي كند،من خود يكي از ايشان بودم،جرالدين دخترم تو مرا درست نمي شناسي،در آن شبهاي بس دور،با تو قصه ها بسيار گفتم،اما غصه هاي خود را هرگز نگفتم،آن هم داستاني شنيدني است،داستان آن دلقك گرسنه كه در پست ترين صحنه هاي لندن آواز مي خواند و صدقه مي گيرد.
اين داستان من است،من طعم گرسنگي را چشيده ام،من درد نابساماني را كشيده ام و از اينها بالاتر رنج حقارت آن دلقك دوره گرد كه اقيانوس از غرور دردلش موج مي زند،اما سكه صدقه آن رهگذر غرورش را خرد نمي كند را نيز احساس كرده ام.با اين همه زنده ام و از زندگان پيش از آنكه بميرند حرفي نبايد زد.داستان من به كار نمي آيد از تو حرف بزنم،به دنبال نام تو،نام من است،چاپلين،دخترم دنيايي كه تو در آن زندگي مي كني،دنياي هنرپيشگي و موسيقي است،نيمه شب آن هنگام كه از سالن پر شكوه تئاتر بيرون مي آيي آن ستايشگران ثروتمند را فراموش كن ولي حال آن راننده تاكسي را كه ترا به منزل مي رساند بپرس.
دخترم جرالدين،پدرت با تو حرف مي زند،شايد شبي درخشش گرانبها ترين الماس اين جهان ترا فريب دهد.آن شب است كه اين الماس،آن ريسمان نا استوار زير پاي تو خواهد بود و سقوط تو حتمي است...از اين رو دل به زر و زيور مبند،بزرگترين الماس اين جهان آفتاب است كه خوشبختانه بر گردن همه مي درخشد...پدرت چارلي چاپلين
 
نخستين ماشين چوب بري :
درچنين روزي در سال 1808 ميلادي براي نخستين بار در تاريخ  ماشين چوب بري در انگلستان ساخته و مورد استفاده قرار گرفت . مخترع ماشين چوببري  مانتوس كانگدون  بود . 

شناسايي روسيه :
درچنين روزي درسال 1922 ميلادي دولت آلمان نظام كمونيستي روسيه را شناسايي كرد . اين نخستين باربود كه پس ازانقلاب اكتبر يك كشور صنعتي نظام انقلابي شوروي سابق را شناسايي مي كرد .

تشكيل اي اي سي :
در چنين روزي در سال 1948 ميلادي    سازمان همكاري هاي اقتصادي اروپا آغاز به كا ركرد .
 
ملي شدن در برزيل :

در چنين روزي در سال 1962 ميلادي ،   دولت برزيل شماري نهادهاي موجود در اين كشور را كه در يد استعمار آمريكا قرار داشت را ملي اعلام كرد . 

جنگ هاي بيست ساله :
درچنين روزي درسال 955 ميلادي جنگهاي بيست و دو ساله  ساله ميان  مجارها و ژرمن ها آغاز شد . درپايان اين دوره از جنگ هاي خونين مجارها شكست خورده و به منطقه هنگري يا  مجارستان امروزي رفتند . 

کد خبر 309630

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha