به گزارش خبرگزاري "مهر"، دولت به عنوان يك موجوديت واقعي ، جمعي پيكروار است كه ويژگيهاي انساني مانند هويت ، منافع اهداف خاص خود را دارد. هر دولتي خودي متفاوت و منحصر به فرد دارد و اين امر به اين دليل است كه هر دولت از گروه انساني خاصي تشكيل شده است كه پيكره اي متحد و در واقع نوعي ساختار است . ساختاري از ايدئولوژي ، و شناخت مشترك كه افراد وعده اي را قادر مي سازد كه كنشي جمعي داشته باشند. البته انديشمندان مختلف در تعريف و توصيف كردن، اين جمع عقايد متفاوتي دارند. عده اي معتقدند كه صحبت از يك پيكره جمعي بحثي غيرواقعي و استعاره اي است و عده اي ديگر از يك ساختار جمعي واقعي و يا كارگزاري گروهي به نام دولت صحبت مي كنند و عده اي ديگر از يك ساختار جمعي واقعي و يا كارگزاري گروهي به نام دولت صحبت مي كنند. اين گروه دوم بيشتر واقع گرايان هستند. نگاه انسان وار به دولت علاوه بر اينكه از يك پيكره جمعي با ويژگيهاي انساني صحبت مي كند بحث خرد و كل را نيز مطرح مي كند و اينگونه مسئله را بررسي مي كند كه اجزا تشكيل دهنده كل ما در اينجا پيكره جمعي دولت هستند اما همين كل خود واقعيتي متفاوت از همين اجزا است اما ويژگيهاي اجزا به عنوان نوع نيز دارد .
در بررسي تاريخي دولتها آنچه قابل مشاهده است اين است كه افرادي به عنوان دولت يك كنش جمعي دارند. يعني افرادي در قالب حكومت كه سياستها را مشخص مي كنند و روشهاي اجراي آن را نيز خودشان تعيين مي كنند اما بحث ما در اين حوزه اين است كه نشان دهيم دولتها بيش از افراد حاكم هستند يعني ساختاري واقعي اما غير قابل مشاهده جدا از حاكمان وجود دارد. دليل اثبات وجود ساختار دولت اين است كه ما از دولتها رفتارهاي قابل مشاهده مي بينيم يعني اينكه دولت به عنوان يك ساختار هدفمند واكنش نشان مي دهد و اين رويه جدا از افراد و حكومت است.
البته گروهي هستند كه دولتها را حداكثر به افراد و ويژگيهاي آن را نيز به ويژگيهاي آن افراد تقليل مي دهند. اما صحبت كردن انديشمندان سياست از دولت و خصوصيات آن آن هم درگستره اي وسيع نشان از پذيرش اين واقعيت است كه اين دانشمندان دولت را يكي از نهادهاي جمعي مستقل مي دانند. يعني اينكه موضوع اصلي آن به نوعي دولت و حكومت است و تعاملات داخلي و بيروني دولتها گستره مطالعه رشته هاي مانند سياست، روابط بين الملل، سياست بين الملل ما و نهادهاي بين المللي است.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، ساختار دولت به عنوان يك ساختار كلان در يك پروسه زماني و مكاني با توجه به عناصر آن ، نظم يافته است. دولتها به رغم تغيير نسلها دوام يافته اند و اين مسئله به اين دليل است كه خصوصيات و ويژگيهاي دولت با ثبات است. مرزها ، منافع ملي ، نهادها و سياست خارجي و ويژگي هاي پايدار دولت باعث مي گردند كه دولتها را پيش از افراد فعلي بدانيم و حتي دولت 50 سال پيش را مانند امروز مي دانيم. به عنوان مثال دولت انگليس در 50 يا 100 سال پيش همان دولت انگليس خوانده مي شود كه امروز تلقي مي شود. البته بحث دولت مجزا از تغيير حكومت است. يعني تحولات حكومتي و آمدن و رفتن احزاب و گروهها متفاوت با اينكه افراد در پيشاني كنش دولت هستند اما رفتار دولت يك نظم كلان را به روشهاي گوناگون نشان مي دهد.
تمامي بحث اين است كه ما براي شناخت رفتار دولتها بايد به آنها به عنوان پيكره اي جمعي نگاه كنيم كه كنشهاي معنا دار خاص خودش را دارا هستند و فهم مستقل دولت و بررسي آن جدا از حاكمان ما را در شناخت قواعد رفتار دولتها كمك مي كند و بحث سياستگذاري و تصميم را واقعي ترو علمي تر مي كند.
نظر شما