به گزارش مهر ، اين نويسنده از كودكي همراه پدر براي مداواي بومي ها سفر مي كرد و تعطيلات را در املاك بسيار وسيع خانوادگي نزديك جنگلي در كنار درياچه ميشيگان ميگذراند . همان جا بود كه حساسيت فراواني به رنگ و بو و آب و هوا يافت ؛ همانجا بود كه داستانهاي سربازان را مي شنيد و تخيلاتش از افسانههاي مرزي غني مي گشت؛ همانجا بود كه در جواني با پدر به شكار و ماهيگيري مي پرداخت و گاه از اين ورزشهاي تفنني و بيرحمانه احساس شرم ميكرد؛ همانجا بود كه نظرهاي واقع بينانه به عالم هستي به دست آورد و در شكار و ماهي گيري مهارت يافت و همه عمر براي اين دو ورزش عهد جواني شيفتگي خاص نشان داد .
خودكشي پدر در روح ارنست جوان تأثير عميقي برجا گذارد و اين نكته هنگام مرگ ناگهاني خود نويسنده بر مردم فاش شد. مرگ همينگوي كه ظاهراً تصادفي و موقع پاك كردن تفنگ شكاري رخ داد ، با ناباوري مردم روبرو گشت . همينگوي در هيجده سالگي داوطلبانه در جنگ جهاني اول شركت كرد ، به جبهه ايتاليا رفت و در واحد بهداشت مأمور حمل ونقل زخمي هاي جنگ شد. به سختي مجروح گشت ، در حدود يك سال در بيمارستان به سر برد و از طرف دولت ايتاليا به دريافت مدال نقره جنگي نايل آمد .
پس از اين واقعه شور و حرارت زندگي و شوق مبارزه در او پديدار گشت و از جنگ كه به گفته خود او سلاخي بي نام ونشان وهرج و مرج بدون هيچگونه عظمت و زيبايي بود ، نفرت يافت و به اين نكته پي برد كه رنج از شرايط اصلي زندگي است و شادي هاي ظاهر هميشه به درد عميق درون بستگي دارد ، پس با تجربه دردناك و خشونت آميزي كه از جنگ به دست آورده بود ، به شيكاگو بازگشت و به عالم مطبوعات وارد شد و در روزنامه كانزاس سيتي استار Kansas City Star به كار پرداخت و با عنوان وابسته و خبرنگار اين روزنامه به اروپا فرستاده شد و درجنگ اسپانيا به نفع جمهوريخواهان شركت كرد .
به گزارش مهر ، پس از آن چندي در پاريس اقامت گزيد و به محيط نويسندگان امريكايي مانند " پاوند" و "كارلوس ويليامز " و " گرترود اشتاين " رفت و آمد يافت ، در 1923 اشعاري در مجله پوئتري Poetry منتشر كرد . پس از آن اولين داستان هاي كوتاهش را كه در روزنامه ها به چاپ مي رسيد ، در دو مجموعه فراهم آورد كه يكي با عنوان " در زمانه ما " In Our Time و ديگري به نام "ده داستان" Ten Stories در 1924 انتشار يافت ، اما شهرت همينگوي پس از انتشار رمان "خورشيد همچنان مي دمد" The Sun also Rises (1926) آغاز شد .
قصه هايي از وقايع خشونت بار و بيرحمانه در اين اثر با خاطرات نوجواني در ميشيگان و خاطرات زمان جنگ به هم مي پيوندد ، و تضاد ميان لذت زيستن و رنج پيوند خورده به زندگي را در نثر طبيعي و بيپيرايه بيان مي كند. داستان تحت تأثير "هكلبري فين" Huckleberry Finn شاهكار مارك تواين قرار گرفته و همينگوي از آن آموخته است كه وقايع بايد آنچنانكه مشاهده مي شود ، بيان گردد و عكس العملهاي دروني بايد به صورت احساسي واقعي ظاهر گردد ، نه آنچنان كه انسان ميل دارد احساس كند ، يا گمان ميكند كه احساس كرده است ، يا ديگران فرض مي كنند كه انسان بايد چنان و چنين احساسي داشته باشد و خلاصه بيان نويسنده بايد با صداقتي مطلق نسبت به خويشتن و نسبت به اعمالي كه مي بيند ، همراه باشد .
اين شيوه است كه از درون سبك نوشته را پديد مي آورد و نوشته نيز به نوبه خود معيار و اصلي را برعهده ميگيرد. اين انديشه و اصل در رمان خورشيد همچنان مي دمد ظاهر ميشود كه در آن زني مردي را رها مي كند تا مقام و اهميت او را در گاوبازي به خطر نياندازد ، موضوعي كه در بسياري از قصه هاي همينگوي نمودار مي گردد مانند قصه " مردان بي زن " Men Without Women (1927) كه يكي از زيباترين مجموعه قصههاي همينگوي به شمار ميآيد. همينگوي در بازگشت به امريكا در فلوريدا اقامت كرد كه بهشت ماهيگيران متفنن بود . در اين شهر خاطرات زندگي خود را از ايتاليا در كتاب "وداع با اسلحه" A Forwell to Arms (1929) منتشر كرد كه در عين حال رماني عاشقانه و جنگي است با سادگي و صداقتي فراوان كه يكي از زيباترين و افتخارآميزترين آثارهمينگوي به شمار مي آيد و داستان مردي است كه ازجنگي بيهوده سرخوردگي يافته و تا اعماق روحش زخم برداشته است .
همينگوي در اين اولين دوره نويسندگي مسائلي را كه در فنون رمان نويسي برايش مطرح بود ، حل كرد . از اين دوره پرثمر سه سال گذشت تا رمان "مرگ در بعد از ظهر" Death in the Afternoon (1932) انتشار يافت كه وضع تازهاي را در آثار همينگوي نشان مي دهد . در اين اثر همينگوي به صورت اول شخص مفرد سخن ميگويد .
مبارزه ميان انسان و گاو در نظر همينگوي تصويري از زندگي بشر را پيش چشم مي گذارد . هريك از دو طرف مبارزه در پي مرگ ديگري است ، تنها چيزي كه آنها را از يكديگر مشخص ميسازد و تفوق انسان را به اثبات ميرساند، آن است كه گاو كوركورانه مي جنگد ، در حالي حتي يك حركت را برخلاف قانون نقض ناكردني انجام نمي دهد. در اين كارهم اصلي حكم فرماست كه آزادانه پذيرفته شده و خشونت بي رحمانه گاو بازي را به نمايشي از ظرافت و شهامت تبديل مي كند كه خود سبك خاص گاوباز است .
وي از اين وضع نتيجه مي گيرد كه براي نويسنده نيز سبكي وجود دارد كه صورت قانون پيدا مي كند و وي در آن نبايد حركتي بي فايده انجام دهد تا مانند گاوباز زخمي بشود.
همينگوي سبك شخصي و خاصي را دنبال كرد كه بعدها به طور گسترده اي مورد تقليد نويسندگان امريكايي و انگليسي قرار گرفت ، اما نمي توان گفت كه اين سبك در همه كتابهاي همينگوي به كار رفته است، چنان كه " تپههاي سبز آفريقا " Green Hills of Africa، كه از اقامت او براي شكار حيوانات در آفريقا الهام گرفته و نياز درون نويسنده را به مجاورت با طبيعت و ذوق ماجراجويي و لذت مغلوب كردن را نشان مي دهد ، در سبك روزنامه نگاري و خبرگزاري است كه اين شيوه جديد نيز مورد تقليد قرار گرفت ، اما هيچ يك از تقليد كنندگان نتوانستند با آن برابري كنند ، در نتيجه سبك همينگوي براي خود نه تنها ارزشي قانوني دارد ، بلكه نوعي دفاع شخصي است در برابر هيجانها و ضربه هاي ناشي از زندگي ، زيرا وي درسبك خويش ميان تضاد لذت بردن از زندگي و رنج بردن كه از آن جدا نيست ، به تعادل شخصي دست مييابد . اين موضوع را نيز نبايد ناديده گرفت كه همينگوي دوره افسردگي و ملالي را احساس كرده كه زندگي امريكايي پس از بحران 1929 به آن دچار گشته و او را به شركت فعالانه در جنگ كشانده و سخنگوي گروهي ساخته كه به نسل فداشده معروف گشته است .
مدح گاوباز به طور ضمني انتقاد جامعه اي را در بردارد كه وي آن را درحال انحطاط كامل يافته است و قانون را يگانه ارزش معنوي به هنگامي ميداند كه همه ارزشهاي ديگر از ميان رفته است. "داشتن و نداشتن" To Have and Have Not (1937) شامل سه داستان است كه كتابي بسيار متوسط و عادي خوانده شده است ، گويي همينگوي به اين نكته پي برده بود كه وضع زمان وحال روحي مردم چيزهاي ديگري جز گاوبازي و شكارهاي آفريقايي را طالب است .
اين ادراك را در كتاب اخير همچنين در "ستون پنجم" The Fifth Column (1938) ميبينيم كه او پيرو انديشهاي كه در عصر وي جريان داشت، مسأله تمايل سياسي را مطرح كرده، اما قهرمانانش در وجود خودشان زنداني گشته و با يكديگر ارتباطي حاصل نكرده اند و اين تجربهاي بود كه موفقيت كامل نيافت. پس اين عزلت روحي را در رمان ديگرش به نام " زنگ ها براي كه به صدا درمي آيد ؟" For whom the Bell Tolls? (1940) كنار گذارد ، رماني كه از جنگهاي داخلي اسپانيا مايه گرفته بود .
بعد از اين كتاب همينگوي سالها سكوت كرد و هنگامي كه در 1950 رمان "عبور از رودخانه و جنگل" Across the River and into the Trees منتشر شد كه از آثار ديگرش اقبال كمتري يافت ، چنان به نظر رسيد كه همينگوي قوس نزول را در نويسندگي مي پيمايد ، اما سال بعد قصه " مرد پير و دريا " يا " پيرمرد و دريا " The old Man and the sea با استقبال چشمگيري كه از آن شد، اين نظر را از ميان برد و با شيوه استعاري و نثر واقعاً ستودني نشان داد كه وي هنوز از قدرت نويسندگي برخوردار و بر سبك خويش همچنان مسلط است و دنياي درونش با وجود حد و مرز معين همه نكته هاي چيره دستانه هنرمند امروزي را نمودار مي سازد و نه تنها او را نماينده نويسندگان امريكايي ، بلكه نماينده عصر حاضر معرفي مي كند .
مرد پير و دريا حماسه اي منثور است كه در آن همه مسائل مورد علاقه نويسنده تجسم مي يابد . كتاب، داستان مبارزه پيرمرد ماهيگيري است تنها، در قايق خويش با ماهي اي عظيم در پهنه دريا. پيرمرد سرانجام ماهي را از پاي درمي آورد ولي كوسهها مجال نميدهند...
در داستان صفا و شكوه آسمان و دريا، به درازا كشيدن پيكار، چيره دستي در مبارزه ، شهامت ، عناد، روش پس از ترك جدال ، شفقت بر حريف ، دلاوري شخصي ، تمايل به بازگشت به خانه و مردن در محيط خانوادگي ، رؤياهاي آرامش بخش و افتخارآميز، آخرين خواب زندگي ، همه انعكاس يافته است ، به شيوهاي كه ميان طبيعت و انسان و وضع بشري آشتي كامل برقرار ميكند . در اين اثر نيز مانند آثار ديگر همينگوي، زندگي و اثر پيوستگي نزديك دارند " مرد پير و دريا " در 1953 به دريافت جايزه پوليتزر Pulitzer نايل آمد.
به گزارش مهر ، درباره سبك خاص همينگوي گفتگوي بسيار شده است . سبكي كه او را از پيشينيان و معاصران ممتاز ميسازد ، به سبب سادگي اعجاب آور و مستقيم و كوبنده ، كلمههاي محاوره اي ، جمله هاي كوتاه و بدون وابسته ، نشانه گذاري فراوان ، نقل كه تقريباً هميشه در زمان ماضي استمراري بيان ميشود ، مكالمههاي بدون تصنع و بدون رعايت صنايع لفظي ، شرح حوادث چنان كه واقع شده و كوچك ترين نكته اي از واقعيت ازچشم دور نمانده است . " همينگوي " از نويسندگان نادري است كه در زمان حيات به افتخار و شهرتي افسانه اي دست يافت و در 1954 به دريافت جايزه ادبي نوبل نايل آمد و از نفوذ عظيمي درنويسندگان پس از خود برخوردار گشت .
نظر شما