آنچه در پي مي آيد متن كامل اين گفتگو است:
* خبرگزاري "مهر": دكتر احمدي نژاد گفته اند با موفقيت هاي جديد علمي و صنعتي ايران بويژه در زمينه چرخه سوخت هسته اي، ادبيات ديگران نسبت به ايران تغيير پيدا خواهد كرد؟ آيا اينگونه است؟
- مهدي كلهر : بله! همين طور است. اين پيش بيني كاملا درستي است.
* آيا منظور صرفا ادبيات سياسي است؟ يا تغيير رفتار را هم شاهد خواهيم بود؟
- خير، در تمامي زمينه ها ادبيات جهاني نسبت به انقلاب اسلامي ايران تغيير خواهد كرد.
* از اول انقلاب تاكنون آمريكا، انگليس و صهيونيسم سياست تهديد به براندازي و يا در لطيف ترين مواقع سياست چماق وهويج را دنبال كرده اند. به نظر شما اين سياست تغيير پيدا مي كند؟
- خير، فعلا مشغول غلاف كردن چماقها هستند و به نظر مي رسد چون سالهاست غلافهايشان زنگ زده و گرد وخاك گرفته، با زحمت زياد، مشغول جا دادن چماقها درغلاف هاي خودشان هستند!
* پس سياست هويج را در پيش رو دارند؟!
- بله، هويج ها در راهند، ولي بايد به هويج خوارها كه تعدادشان خوشبختانه بسيار كم است، بگوئيم مواظبت بقيه دندانهايشان باشند. چون وسط هويج ها ميله هاي آهني كارگذاشته اند و جداي از آن، هويج ها سمي هم هستند. البته هر كس آزاد است كه هر چه مي خواهد ميل كند.
* يعني هويج ها را پس مي فرستيد؟
- به من مربوط نمي شود. ولي اگر از برخي اهل هنر بپرسند، به نظرم بد نيست، چون آنها خيلي از نفت و فرآورده هاي نفتي خوششان مي آيد. مي شود هويج ها را به گريس، يا واسكازين و امثال آن آغشته كنيم و باز پس بفرستيم!
* بالاخره به نظر مي رسد اين روزها بسياري از شخصيت ها و سناتورهاي آمريكايي و... طالب مذاكره و گفتگو شده اند. اين يعني همان غلبه هويج بر چماق؟!
- ايران حتي پيش ازانقلاب اسلامي هم "خرگوش ملوس" نبود، بلكه او را "گربه ملوس" مي خواندند. چه برسد به بعد از انقلاب كه سالهاست شير شده، يا شير خفته اي كه بيدار شده است. هيچ شيري، حتي اگر از گرسنگي هم بميرد، هويج نمي خورد، چه برسد به زماني كه كاملا سير است، مثل اكنون. هويج هايشان را به اروپا بفرستند، براي اجدادشان!
* حال كه ادبيات آنها در حال تغييراست، ادبيات ما چگونه بايد تغيير كند؟
- به هيچ وجه نبايد ادبيات ما تغيير كند. ما با پافشاري و پايمردي بر "حق" زمينه تغيير را در آنها بوجود آورده ايم. امروز بيش از هميشه بايد مواظب وسوسه هاي شيطاني باشيم. بدانيم كه اگر از اين قلعه و دژ مستحكم خارج شويم ، بسيار آسيب پذيرتر از گذشته خواهيم بود.
* اين قلعه و دژ محكم چيست؟
- "كلمه لااله الا الله، حصني فمن دخل حصني امن من عذابي". امروز كوچكترين غفلت و انحرافي حتي بسيار كوچك، به بهانه هاي خيرانديشي و مصلحت انديشي، دهها سال و بلكه قرنها ما را از مسير رشد و سعادت و خير حقيقي دور خواهد كرد و هر كس به چنين راهي قدم بگذارد، مورد لعن و نفرين تاريخ ايران قرار خواهد گرفت.
* خبرگزاري مهر: بالاخره درعرصه سياست، يا "مذاكره" است يا "برخورد". يا "هويج" يا "چماق". اهل سياست مي گويند وقتي ادبيات يك طرف تغيير مي كند، بايد طرف ديگر هم تغييراتي در مواضع خود نشان بدهد؟
- اول اينكه بنده اهل سياست نيستم، بخصوص به اين معني سياست، يعني دروغ و حيله گر، و اتفاقا دكتر احمدي نژاد در سفر اخير استان خراسان رضوي در يكي از سخنراني هايشان اگر اشتباه نكنم در سخنراني مهم شهر سبزوار گفتند كه ايشان هم اهل سياست به معني دورغ پردازي و دروغ گويي نيستند و اين گونه سياست را براي اهلش واگذاشته اند.
دوم، اينكه تفاوت بسيار مهم و اصولي بين راه و روش انبياء الهي با روش طاغوت ها و مستكبرين عالم در همين است.
ما با جهان از اول، سر برخورد و خصومت نداشتيم كه حالا تغيير روش بدهيم، آنها سر جنگ داشتند و تا توانستند هم، همه نوع جنگيدند، حالا هم با ما در دل دشمن هستند، ولي درعمل ناتوان شده اند. خط انبياء خط وسط و راه ميانه است، نه چپ و نه راست، نه شرقي و نه غربي. اگر امروز درهاي عزت به روي ايران اسلامي و مسلمين طرفدار انقلاب اسلامي و مستضعفين جهان در حال باز شدن است، نه بخاطر سياسي كاريها و سياست بازي هاي متداول، بلكه به لحاظ پايداري و پايمردي هاي شهدا و اسرا و جانبازان ايراني، فلسطيني، لبناني و تمامي سرزمين هاي حق طلب جهان است.
هركس اگر به نمايندگي از طرف انقلاب اسلامي ايران، وارد گفتگو با هر دشمن تغيير روش داده اي - به ظاهر يا حتي در باطن - بشود، بايد به خاطر داشته باشد كه به عنوان سخنگوي شهدا، اسرا، جانبازان و امام راحل(ره) دارد صحبت مي كند و اگر نمي تواند وكيل شايسته اي باشد، وارد اين عرصه نشود و لعن و نفرين يك ملت و يك امت و تاريخ را براي خود نخرد. بنده به عنوان يك سرباز كوچك عرض مي كنم كه هر كس كه به عنوان نماينده وارد مذاكره و گفتگو با اهل ظلم و ستم مي شود، با اين شرط ضمن عقد وكالت بايد وارد گفتگو شود كه به استيفاء حقوق تاريخي و معاصر مظلومين و ازجمله ملت مسلمان ايران كه در وصيتنامه امام(ره) و سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي و سخنان و تعهدات صريح و آشكار رياست محترم جمهوري بارها و بارها تاكيد شده، بپردازد و اگر از اين شرط مهم عدول كند، خود بخود، از وكالت معزول است و به هيچ وجه، نه دولت و ملت، هيچ تعهدي نسبت به تعهدات داده شده توسط چنين فرد يا افرادي ندارند.
مهدي كلهر - نماينده رئيس جمهور در شوراي نظارت بر صدا و سيما
* آيا هنوز سياست "تنش زدايي" را خوب ارزيابي مي كنيد؟
- بله ! ولي اگر يك ابرقدرت تنش زايي كند و شرط او انصراف ما از حقوق خودمان باشد، مثل ماجراي انرژي هسته اي، ما وظيفه داريم و بايد حق ملت را بگيريم. تنش زدايي به معني تسليم و پذيرش اسارت و حقارت نيست.
* آيا آنها ديگر از سياست چماق استفاده نمي كنند؟
- يك حكيم بزرگواري مي گفت: خرمگس ها قبل ازمرگ يك تقلاي شديد و سر و صداي زيادي مي كنند. منظورش ظاغوت ها بود.
* به هر حال، جرج بوش را غربي ها هم خيلي اهل عقل و خرد ارزيابي نمي كنند؟
- نمي دانم چرا از روز اول، من جرج بوش را " دون كيشوت " و توني بلر را وردست او ( سانچو) ديده ام كه به جاي جنگ با آسياب هاي بادي با ماهواره هاي خودشان، مشغول جنگ با مناره هاي مساجد مسلمين است. بالاخره يكي از مناره ها كاردستش خواهد داد. بهترين راه مبارزه با بي خردان، رها كردن آنهاست. خودشان بلايي به سر خود مي آورند.
* خواست مردم ايران و منطقه و شايد بسياري از طرفداران انقلاب اسلامي در جهان، آشكار و روشن است، اما بعضي اوقات نخبگان هستند كه تحليل و تبيين آنان چيز ديگري است؟
- حتما بخاطر اينكه نخبگي خودشان را با ناكوكي با مردم به اثبات برسانند! و گرنه نخبگي به معني درك بيشتر از وقايع و حوادث است، همراهي با مردم ، نه عدم درك مردم يا مقابله با مردم و حتي ملتها. به نظر بنده، اين افراد كه خوشبختانه تعدادشان بسيار اندك است، يا چون تحليل هايشان نقش برآب شده، از سر شرمندگي بر مواضع باطل شان اصرار مي ورزند كه ديگر حداقل پيش اهل و عيالشان بگويند مرغ يك پا دارد. يا مشكل صغارت ذهني و سفاهت دارند. و يا با آنور آبي ها بستاني داشته اند و بده آن را دارند مي پردازند. وگرنه همانطور كه گفتيد، حرف و موضع ايران چنان شفاف، روشن و آشكار است كه حتي ريگان هم در گور فهميده! امروز ايران در نقطه عطفي در تاريخ خود قرار دارد كه در رفيع ترين نقاط تاريخ از 2500 سال پيش تا كنون است و چنان مسير رشد و تعالي آشكار و روشن است كه همه مردم ايران و مسلمانان و حتي ملت هاي ستمديده، آنرا به خوبي مي بينند و درك مي كنند. خيلي كور دلي مي خواهد كه كسي اين راه درخشان را نبيند. امروز براي هر كس كه به الفباي سياست و مديريت آشنا باشد، آشكار شده كه نظام ولايت فقيه، مترقي ترين و پيشروترين نظام سياسي درجهان است. امروز نه در تئوري، بلكه درعمل به اثبات رسيده كه نظام سياسي - الهي ولايت فقيه نظامي بسيار توانمند و مترقي است. بدون چنين نظامي هرگز ملت ايران با اين سرعت بر چنين قله اي قرار نمي گرفت.
* شايد برخي از اين به اصطلاح نخبگان مي خواستند، سالهاي سال دركشاكش بده و بستان هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي بگذرد، تا ايران در چنين جايگاهي قرار گيرد. شايد چنين جهشي را بر نمي تابند.
- درست است. به ياد دارم در اوايل سال 1358 كه آمريكا از قطع رابطه با ايران سخن مي گفت و مي خواست دولتمردان آن زمان ايران را بترساند، حضرت امام (ره) مي گفتند رابطه گرگ و ميش را مي خواهيم چه كنيم. اين رابطه هميشه به نفع گرگ تمام مي شود. تا اينكه چند ماه بعد، پس از تصرف لانه جاسوسي، آمريكايي ها رابطه خود را قطع كردند. بعدها هم كه راجع به انرژي هسته اي ايران وارد مذاكره با اروپا شد، اين سئوال براي اهل خرد و انديشه مطرح بود كه در مذاكراتيكه يك طرف بنا را بر صداقت و راستگويي قرار داده و طرف ديگر بنا را بر دروغگويي و پشت هم اندازي و حقه بازي هاي تاويلي و تفسيري كلمات و واژه ها گذاشته، هميشه بازنده طرف راستگوست. چون طرف دروغگو مي داند كه طرف مقابلش راستگوست، به همين جهت، از گفتار او به عنوان اسناد قابل تكيه استفاده مي كند و به عنوان گراهاي دقيق، موقع حمله، بهره مي برد. اما طرف راستگو هميشه ضرر مي كند، چون هر چه به سخنان و قرارها و تعهدات طرف دروغگو اسناد مي كند، توخالي و تو زرد از كار در مي آيد. ببينيد همه انبياء الهي پيام آور صلح، دوستي و سلامت هستند و انقلاب اسلامي ايران نيز با همين پيام و اهداف متولد شده. همه اديان الهي بناي گفتمان و مذاكره و گفتگو دارند. چون در پي ارشاد و هدايت اند، نه در پي تصرف سرزمين ها و مال ها و گنج ها. اما طاغوت ها چون خودشان اهل دروغ و دغل و اغواگري هستند، يا فكر مي كنند كه طرف مقابل چيزي مي گويد ولي مي خواهد كار ديگري بكند، يعني كافر همه را به كيش خود پندارد، يا عمدتا مي دانند، ولي براي اغفال ديگران و جلوگيري از نور هدايت مدام و متصل شبهه و سئوال و نگراني و تشويش بوجود مي آورند. آنها را تا ابد هم نمي توان مجاب كرد. بقول مولوي آنكه را خواب است و حتي خوابش سنگين است، بالاخره مي توان بيدار كرد، اما آنكه خودش را به خواب زده با هر صدايي و وسيله اي، نمي شود بيدار كرد! ببينيد، مذاكره با سه كشور اروپايي به نمايندگي از امريكا اشكال اصولي داشت. آنها همگي خودشان را به خواب زده بودند. ما بايد با ساير كشورها كه تحت تاثير تبليغات غرب قرار گرفته بودند، وارد مذاكره مي شديم . بهترين طرح، همان طرح دكتر احمدي نژاد به تمامي كشورها براي شركت در غني سازي و مذاكره با تمامي كشورهايي كه واقعا سوال دارند، بود و هست. به همين جهت بايد عرض كنم برخلاف تصور آن نخبگان جا مانده - اگر واقعا خودشان را به خواب نزده اند - تا سيصد سال ديگر هم از آن مذاكرات كذائي جزعقب ماندگي و پذيرش حقارت و پذيرش اسارت، براي ملت ما و بسياري از ملت ها، هيچ ثمر ديگري عايد نمي شد. شايد لفت و ليسي براي تعدادي از ... دوله ها و ... سلطنه ها، مثل دوره قاجار و پهلوي، كه مبادمان و مبادشان. با اين همه خون شهيد و رنج و سختي و دلاوري ها و پايمردي ها!!!؟ باور بفرمائيد براي شفاف سازي و اعتماد سازي، بهترين كار، اجراي طرح دكتر احمدي نژاد و دعوت از تمامي خبرنگاران جهان براي بازديد از مراكز هسته اي، به همراه مامورين آژانس است. ولي مطمئن باشيد از مذاكره با گرگ ها، آن هم گرگهاي روباه صفت دروغگو، هميشه ضرر و زيان عايد ميش و گوسفند مي شود. اهل سياست نيستم، اما يك جو عقل اگر كسي داشته باشد، اين نامعادله را در خواهد يافت.
نظر شما