۲۹ فروردین ۱۳۸۵، ۱۷:۴۳

در نشست "رويكرد تاريخي به فلسفه اسلامي" مطرح شد :

در سنت فلسفه اسلامي وارد پرسش و پاسخ جدي نشده ايم

در سنت فلسفه اسلامي وارد پرسش و پاسخ جدي نشده ايم

ما نمي توانيم فارغ از تاريخ فلسفه به فهم دقيق فلسفه نزديك شويم و اين فهم فارغ از كاوش باستان شناختي است. مواجه ساختن فلسفه هاي فيلسوفان مسلمان با پرسشها به نوعي گفتگو با فلاسفه محسوب مي شود. ما در سنت فلسفي خودمان هنوز وارد پرسش و پاسخ جدي نشده ايم در حالي كه حرفهاي جدي قابل طرح اند.

به گزارش خبرنگار مهر، دومين دوره همايشهاي تخصصي گروه فلسفه و حكمت دانشگاه تربيت مدرس در نيمسال دوم تحصيلي 85-1384 با حضور دكتر سيد محمد رضا بهشتي ، استاد دانشگاه تهران  صبح امروز در دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد. وي  درباره "رويكرد تاريخي به فلسفه اسلامي" سخنراني كرد.

دكتر بهشتي سخنش را با جمله اي از يك محقق آلماني آغاز كرد و گفت : امروزه اين تلقي جاي خود را در ميان فيلسوفان باز كرده كه تاريخ فلسفه جزوي مقوم و مهم براي فلسفه است. 

وي در ادامه پرسيد : آيا اساساً پرداختن به تاريخ فلسفه يك كار فلسفي است؟ در نظر عده اي اين نحوه مواجهه با فلسفه، كار فلسفي محسوب نمي شود. مگر ما هنگامي كه به تاريخ هنر مي پردازيم، كار هنري انجام مي دهيم؟  بنابراين تاريخ فلسفه زير مجموعه اي از تاريخ است و كار تاريخي غير از كار فلسفي است.

دكتر بهشتي سخنش را اينگونه ادامه داد: اين تلقي كه ما فارغ از يك جايگاه موضوعي و بريده از فرهنگ تاريخي مي توانيم كار فلسفي داشته باشيم بي سابقه نيست. دكارت نيز از اين دسته افراد بود كه فلسفه را از آغاز شروع كرد و سرانجام دكارت نيز مي تواند براي ما مهم باشد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران تأكيد كرد: توجه به رويكرد تاريخي به فلسفه در مسير پژوهش حاصل مي شود و عمق بسياري نيز در اين راستا مي يابد. من مي توانم سه تجربه شخصي خودم را در اين مورد مطرح كنم. يكي درباره رساله دكتري ام بود كه در خارج از ايران درباره طبيعت نگاشتم. من در اين رساله فهم از طبيعت را بررسي كردم و متوجه شدم كه براي يك پژوهش فلسفي مي بايست دايره مفاهيم و موضوعات را محدود كرد تا بتوان نتيجه درستي حاصل كرد. بنابراين ما نمي توانيم تنها از يك تحليل مفهومي به اصل مفاهيم پي ببريم بلكه بايد در ابتدا به تاريخ اين مفاهيم و نحوه دريافت اين مفاهيم نگاه كرد و آنگاه آن را بررسي نمود. چرا كه زماني ما مي گوئيم كه ارسطو چه گفته است و زماني ديگر گفته ايم ارسطو را چگونه فهميدند؟ و اين دو بسيار با يكديگر متفاوت و در عين حال لزوم نگاه تاريخي در آن احساس مي شود.

به گزارش "مهر"، دكتر بهشتي از دو تجربه ديگر نام برد و گفت : يكي ديگر بحث اصطلاح شناسي است كه ما در ابتدا بايد بفهميم كه اين اصطلاح مثلاً جوهر در نظر چه كسي مطرح است و اينكه در كدام مقطع تاريخي مطرح شده است. همچنين تجربه ديگر من حكايت از اين دارد كه به سراغ تطور قواعد فلسفي رفتم. زماني آقاي دكتر ديناني اين كار را انجام داده بود و سه جلد كتاب با نام قواعد كلي در فلسفه اسلامي كه با نگاهي سنتي و روشي تا حدودي مدرن اين كار را انجام داد. اما اين پرسش در اين پروژه مطرح است كه آيا اين كار يك كار فلسفي است؟ اما قاعده چيست و اين كارها قاعده هست يا خير؟

وي در ادامه به نحوه مواجهه ما با فلسفه فيلسوفان مسلمان پرداخت و گفت : ما با مشكلاتي در نظام آموزشي و پژوهشي مواجه هستيم و سنت ما در نظام فلسفي اسلامي سنت مخصوصي است. اما مشكلي كه در نظام آموزشي  داريم اين است كه همانطور كه در علوم نقلي يك سري مسائل را فرامي گيريم در علوم عقلي نيز به همين گونه برخورد مي كنيم. لذا ما موضوع محوري را كمتر مي بينيم.

دكتر بهشتي به عنوان كتاب ماجراي فكر فلسفي در جهان اسلام اشاره كرد و گفت : اين كتاب فارغ از محتواي آن، گامي به جلو است. همين كه بدانيم فلسفه اسلامي يك ماجراست، اهميت خود را دارد.

وي در ادامه سخنانش بر اين موضوع تأكيد كرد كه لازمه درك، تماس نزديكتر با پژوهش فلسفي است و من نمي توانم فارغ از تاريخ فلسفه به فهم دقيق نزديك شوم و اين فهم فارغ از كاوش باستان شناختي است. اما آيا رويكرد تاريخي ما بايد صرفاً محدود به مفاهيم و پرسشهاي تاريخي باشد. چرا كه ما بايد با كاوش در مفاهيم تاريخي پرسشهاي خود را آغاز كنيم تا مسائل جديد را از آن اخذ كنيم. مواجه ساختن فلسفه هاي فيلسوفان مسلمان با پرسشهاي مان به نوعي گفتگو با فلاسفه محسوب مي شود. ما در سنت فلسفي خودمان هنوز وارد پرسش و پاسخ جدي نشديم در حالي كه حرفهاي جدي قابل طرحند .

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، دكتر بهشتي در پايان سخنراني اش به ماجراي شكل گيري فلسفه تطبيقي در ايران اشاره كرد و گفت : به نظر مي رسد ما هنوز مبادي و لوازم و ابزار فلسفه هاي تطبيقي را نشناخته ايم. غالباً از اين نكته غافل بوديم كه آراء و نظامهاي فلسفي در كدام بستر فرهنگي تبلور يافته اند. من چگونه مي توانم آبلارد را درك كنم در حالي كه ندانم در قرون وسطي چه بوده است. ما دو فيلسوف را يا دو راي فلسفي را رو به روي هم قرار داديم سپس مشابهتها و تفاوتهاي آنها را بررسي كرده ايم. بنابراين تا وقتي كه پرسشي مطرح نباشد نتيجه اي نيز حاصل نمي شود.

کد خبر 313683

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha