۷ اردیبهشت ۱۳۸۵، ۱۰:۳۸

/تحليلي از موقعيت خطير در حفظ دستاوردهاي هسته اي /

گام سخت ، بازي نرم

گام سخت ، بازي نرم

خبرگزاري مهر - روند فعاليتهاي هسته اي صلح آميز كشورمان و نيز فرآيند طرح همزمان آن در شوراي حكام آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل متحد ضرورتي وصف ناپذير را براي عبور مدبرانه، غيرشتابناك و موفق از مقطع پيش رو طلب مي كند. در تحليل شرايط فعلي، از جمله مي توان نكات زير را يادآوري كرد:

1- گزارش فرداي البرادعي، گرچه به اظهار نتايج بازرسي هاي متعارف آژانس و فعاليتهاي پادماني در ايران هم مي پردازد، اما هدف اصلي آن طبق بيانيه 28 مارس شوراي امنيت اين است كه آيا ايران پنج درخواست شوراي حكام در قطعنامه ناعادلانه و غيرحقوقي 4 فوريه گذشته را به اجرا درآورده است يا خير؟
به روشني پيداست با توجه به تضييع و اعمال تبعيض در حقوق ملي ايرانيان در قطعنامه فوق پاسخ ايران آري نبوده است. بنابراين پاسخ البرادعي به سؤال فوق منفي است.

2- پاسخ فوق، بانيان بيانيه شوراي امنيت را به عقب نمي راند. لذا صرفنظر از اينكه مسير حوادث و رايزني ها چه رويدادهايي را رقم زند، مهمترين عنصر تعيين كننده را مي توان بازيگري جمهوري اسلامي ايران در فرآيند تحولات دانست.
نگاهي به صحنه موجود نشان مي دهد كه 5 كشور داراي حق وتو و نيز آلمان در 2 نقطه با يكديگر اشتراك و در 2 نقطه نيز اختلاف نظر دارند. مرور مواضع اخير و راي اين كشورها در قطعنامه 4 فوريه شوراي حكام و 28 مارس شوراي امنيت نشان مي دهد كه تعليق فعاليتهاي فعلي هسته اي ايران اولين فصل مشترك و مخالفت با هرگونه اقدام نظامي عليه تهران و حفظ رويكردهاي ديپلماتيك دومين فصل مشترك 6 كشور ياد شده است.
از سويي، اولين نقطه اختلاف نظر اينجاست كه حداقل روسيه و چين اعتبار بين المللي خود را در گرو حمايت از حقوق مشروع ايران در استفاده (و احتمالاً توليد!) از انرژي صلح آميز هسته اي مي دانند و به طور مثال مسكو نمي تواند ايران را در اين خصوص محكوم كند در حالي كه خود شريك تكنولوژيك تهران بوده است. دومين نقطه اختلاف نظر روسيه و چين (و حتي اتحاديه اروپايي) با آمريكا اين است كه تحريم اقتصادي ايران مستقيماً منافع اقتصادي و انرژيك ملي آنها را نيز متأثر مي كند، در حالي كه آمريكا تقريباً هزينه اي را متحمل نمي شود.

3- اكنون به نظر مي رسد كه ادبيات، ابتكار و هنر بازيگري ايران و به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي «ديپلماسي ظريف» ما متغيري مهمتر از همه اشتراك يا اختلاف نظرهاي موجود ميان 6 قدرت جهاني يادشده است كه هرچه نباشد، بيشتر از ما با يكديگر رفيقند!
ابتدا بايد به چند سؤال پاسخ دهيم. اگر بپذيريم كه شكست وحدت نظر و يا نقاط مشترك ديدگاه كشورهاي فوق با اهميت و راهگشاست، بايد بپرسيم و بكاويم كه با چه تحرك و ابتكاري مي توان هم دستاورد بزرگ ملي را در مشت خود نگهداشت و هم وحدت يادشده را شكست؟
سؤال بعدي اينكه رمزگشايي كنيم كه در تكرار مؤكد رويكردهاي ديپلماتيك آن هم بويژه از زبان گانگسترهاي آمريكايي چه رازي نهفته است؟ و آيا كنارگذاشتن گزينه نظامي عليه كشورمان (به هر علتي) آيا نشانه تغيير سياست قطعي دولت بوش در برابر ايران است؟ يا اينكه مكارانه در صددند با تحريم هاي هوشمند و نرم الگوي ايران مقتدر را به ايران منزوي در دنيا تبديل كنند؟
سؤال ديگر در مورد برد ايستادگي روسيه و چين بر موارد اختلاف، از جمله تحريم است؟ گرچه در مورد حق ايران در بهره برداري از انرژي هسته اي خامي مسكو و پكن در برابر واشنگتن اين بود كه با امضاي بيانيه شوراي امنيت راه برگشتي براي خود نگذاشته اند.

4- پرونده اتمي كشورمان از ابتدا معادله اي بود كه به تدريج با اضافه  شدن متغيرهاي جديد حل آن سخت تر شد. دلايل آن بماند. در وضع فعلي بي ترديد شوراي امنيت سازمان ملل متحد متغيري با ضريب بالاست. پيداست كه تبديل بيانيه شوراي امنيت، به قطعنامه مسئله را پيچيده تر مي كند، لذا زيركي يا ديپلماسي ظريف ايران بايد به اين سؤال پاسخ دهد كه با توجه به جميع شرايط موجود با چه تاكتيكي مي توان فرآيند دخالت شوراي امنيت را در اتمسفر فعلي تعليق كرد؟

5- موقعيت فني كشورمان در وضعيت فعلي (تكميل چرخه سوخت در شبكه 164 سانتريفوژي) مهلت مناسبي براي بازيگري ديپلماتيك و كسب امتياز، در عين نگهداشتن توانمندي است. تاكنون به ملت و تاريخ خود ثابت كرده ايم كه با ايستادگي به حداقل حقوق خود رسيده ايم، اينك بايد ثابت كنيم كه چون نگهداري و صيانت از حق مهمتر از وصول به آن است، كياست و بازيگري براي نگهداشت اين حق را نيز داريم.

6- بي ترديد مناسبات جهاني ظالمانه است اما مسلماً نمي توان نسبت به آنها بي تفاوت بود. ايران اسلامي بحمدالله به جايگاه ممتاز منطقه اي و بين المللي دست يافته است و اكنون مهمترين اولويت آمريكا شكست اقتدار و جايگاه ايران با انزواي بين المللي است. بايد بدانيم كه جايگاه مؤثر بين المللي نيازمند ادبيات و تاكتيك هاي ويژه اين محيط است. ادبيات درون الزاماً زبان تعارفات و توافقات بين المللي نيست. اگر با سياست ورزي بايد به درون انسجام بخشيد، بايد با مهارت و با ديپلماسي ظريف و چانه زني و تعامل فقط به ارتقاي جايگاه بين المللي ايران توانا انديشيد. خلاصه اينكه، حقي را كه به سختي و با حدود 3 دهه پايمردي به دست آورده ايم بايد با هوشياري و زيركي حفظ كنيم. انشاءالله

--------------------------------------

نويسنده: پرويز اسماعيلي

کد خبر 317756

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha