به گزارش خبرگزاري مهر وي افزود: امارات تلاش مي كند تا از طريق گفتگوهاي دوجانبه ايران را متقاعد كند تا موضوع اين سه جزاير را براي هميشه حل كند . اين در حالي است كه مقامات ايران نيز در پي درخواستهاي هر از چند گاه امارات از گفتگو در باره اين موضوع استقبال كرده اند . اما با توجه به تقارن زمان مطرح شدن درخواستهاي اين كشور كوچك همسايه با هنگامه هاي بي ثباتي سياسي در منطقه ، به نظر مي رسد ، امارات هميشه براي گفتگو در اين باب نياز به فضايي ويژه دارد .
شهرستان ابوموسي با وسعت 8/68 كيلومتر مربع مشتمل بر جزاير ابوموسي ، جزيره تنب بزرگ، تنب كوچك ، سيري ، فرور بزرگ و فرور كوچك است.
جزيره ابوموسي با وسعت 12 كيلومتر مربع ، تنب بزرگ با11 كيلومتر مربع و تنب كوچك با 2 كيلومتر مربع مساحت ، همراه با ساير جزاير ايراني خليج فارس ، دنباله چين خوردگي هاي زاگرس محسوب مي شوند.
جزيره ابوموسي يكي از 14جزيره استان هرمزگان و نزديك ترين پهنه خشكي از خاك ايران به خط استوا است كه در222 كيلومتري بندرعباس و75 كيلومتري بندر لنگه واقع است. نام جزيره ابوموسي به صورت هاي مختلف در تاريخ ايران به كار گرفته شده است كه از آن جمله مي توان به بوموسي (مخفف بوم موسي)، بوموف، باباموسي و گپ سبزو (به دليل وجود مراتع مرغوب و وجود آب شيرين در گذشته ) اشاره كرد. اين جزيره با طول وعرض حدود 5/4 كيلومتر بعنوان يكي از مراكز صدور نفت خام كشور با ظرفيتي قابل توجه محسوب مي شود . به دليل نبود آب شيرين و اراضي مناسب كشاورزي بيشتر مردم ابوموسي ماهيگيرند . در اين جزيره معدن خاك سرخ نيز وجود دارد .
جزيره تنب بزرگ به مساحت 3/10 كيلومتر در فاصله 14 مايل دريايي از جنوب غربي جزيره قشم واقع است .
جزيره تنبكوچك مثلث شكل و در6مايلي غرب جزيره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مركز استان، از طريق دريا، حدود105 مايل دريايي و مساحت آن حدود 2 كيلومتر مربع است.اين جزيره غيرمسكوني است .
خليج فارس و جزاير آن از جمله ابوموسي در روزگار ايلاميان به ويژه در زمان سلطنت شيلهك اين شوشيناك (1151 - 1165 پيش از ميلاد) تحت تسلط اين سلسله بوده است. در دولت ماد نيز جزاير خليج فارس جزو يكي از ايالت هاي جنوب غربي و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگيانه» و بخشي از كرمان بود. در دوران هخامنشيان اين جزاير از جمله جزيره هاي ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك به موجب بند 6 ستون اول كتيبه بيستون ، جزو استان پارس بوده است. همچنين در دوران اشكانيان، در روزگار سلطنت مهرداد اول (171 - 138 پيش از ميلاد) بنادر و جزيره هاي پارس تحت حكومت اين سلسله قرار گرفت .
در عهد ساسانيان جزاير و بنادر خليج فارس جزو قلمرو ايران و كوده (شهر) اردشير ، خوره (استان) پارس و جزو پادكيسان نيمروز بود.
پس ازورود اسلام به ايران ، در دوره اقتدار آل بويه (از323 هـ. ق) ، بنادر و جزاير سراسر كرانه هاي خليج فارس در قلمرو فرمانروايي آنها قرار داشت. اين فرمانروايي به دست سلجوقيان كرمان ادامه داشت تا اينكه پس از انقراض ملوك كيش در سال 626 هـ. ق، در روزگار اتابكان فارس و ايلخانان مغول، والي هاي درياي فارس يا ملوك هرمز، در جزيره كيش سكني گزيدند و تا سال (779 هـ. ق) بر تمام جزاير خليج و درياي مكران (درياي عمان) حكومت كردند.
تيموريان نيز خراج جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس را تا سال 873 هـ. ق كه در ايران حكومت داشتند، جزو فارس محسوب و وصول مي كردند.
با ورود پرتغالي ها به خليج فارس و آغاز فعاليت هاي استعمار نوين در منطقه، جزاير اين خليج از جمله ابوموسي به اشغال دريانوردان پرتغالي درآمد. در روزگار سلطنت شاه عباس صفوي، پس از يك دوره طولاني نبرد ، جزاير و بنادر ايراني در خليج فارس از جمله ابوموسي، قشم، هرمز و بحرين به وسيله نيروهاي ايراني آزاد شد كه به همين مناسبت بندر گمبرون به بندرعباس تغيير نام يافت.
در سال 1147 هـ. ق (1735 م) نادرشاه افشار، لطيف خان دشتستاني را به سمت حاكم ايالت هاي جنوب ايران و كاپيتاني كل سواحل و بنادر و جزاير خليج فارس منصوب كرد كه اين فرد در سال 1736 م به بحرين لشكر كشيد و شيخ جبار هوله، ياغي بحرين را شكست داد و كليد دژ بحرين را براي نادرشاه فرستاد. كريم خان زند نيز در سال 1179 هـ. ق (1765 ميلادي) بر سراسر منطقه فارس و جزاير خليج فارس از جمله ابوموسي و... اعمال حاكميت كرد.
در دوره قاجاريه آقامحمدخان پس از شكست دادن جانشينان كريم خان زند، موفق شد بر تمام ايران از جمله بنادر و جزاير خليج مسلط شود . در روزگار فتحعلي شاه هم جزاير درياي پارس از جمله كيش، بحرين، ابوموسي، هندرابي، تنب بزرگ و تنب كوچك، فارور و... جزو ايالت فارس محسوب مي شد و در سال 1263 هـ. ق كرانه ها و جزيره هاي خليج فارس از جمله جزيره ابوموسي بخشي از ايالت «بنادر خليج فارس» شد.
درسال 1853 انگلستان كه از سال 1819 به بهانه حفظ امنيت در خليج فارس استقرار يافته بود در راه تثبيت سلطه خود، حكام منطقه را در كنفرانسي جمع كرد و آنها قراردادي را تحت عنوان صلح جاويدان امضا كردند كه به موجب آن انگليسي ها اجازه يافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دريايي بلكه به بهانه حفظ امنيت خليج فارس بتوانند در هر حادثه اي كه در كرانه هاي خليج فارس اتفاق مي افتد مداخله كنند. در سال 1891 م بريتانيا در پي اين كوشش ها جزاير ابوموسي و تنب بزرگ و تنب كوچك را كه از روزگار كهن در تملك ايران و جزو لاينفك خاك آن بود به اشغال خود درآورد.
دولت ايران دردهه نخست قرن 13 بارها حق حاكميت خود را بر جزاير تنب و ابوموسي اعلام كرد و در تاريخ 5 اسفند 1308 هم وزارت خارجه ايران، نامه اعتراضي را مبني بر برافراشتن پرچم انگلستان بر فراز جزاير ابوموسي و تنب بزرگ به وزير مختار انگلستان در تهران نگاشت. حكومت ايران در طول سال هاي بعد نيز همواره ضمن انجام اقدام هايي مشابه و نامه نگاري هاي متعدد كه همگي از اسناد معتبر حق حاكميت ايران محسوب مي شوند، بر احقاق حق خود پاي مي فشرد.
تا اينكه در نيمه دوم سال 1971 دو كشورتوافق كردند كه يك روز پيش از خروج نيروهاي انگليسي از خليج فارس، ايران نيروهاي خود را به جزاير مسكوني ابوموسي و تنب بزرگ و جزيره غيرمسكوني تنب كوچك اعزام كند و بدين ترتيب پس از حدود 80 سال كه سياست استعمار علي رغم حقوق مسلم تاريخي مانع اعمال حاكميت ايران بر اين جزاير شده بود، پس از گفت وگوهاي طولاني و پيگير، بار ديگر اين جزاير تحت حاكميت بر حق ايران قرار گرفت.
نظر شما