به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» دكتر توسلي گفت : دكتر ضيمران از منظر فلسفي مباحث اساسي و مهمي را بيان كردند ، اما ، بحث من بيشتر مربوط به تعامل پديدارشناسي و جامعه شناسي است . پديدارشناسي يكي از مكاتب مهم جامعه شناسي به شمار مي رود . پديدارشناسي انواع مختلفي همچون : پديدارشناسي استعلايي (transcendental) هوسرل، پديدارشناسي تاويلي/ تفسيري ، پديدارشناسي وجودي سارتر و مرلوپونتي ، و ... دارد . يكي ديگر از انواع پديدارشناسي، پديدارشناسي اجتماعي است كه شوتز شاگرد هوسرل آن را بنيان نهاده است .
وي افزود : پديدارشناسي با جامعه شناسي پوزيتيويستي تمايز و تفاوت دارد . در جامعه شناسي پوزيتيويستي ، به ويژه آثار آگوست كنت ، به عينيت (objectivity) توجه فراواني شده است . هدف اين نوع از جامعه شناسي كه تا كنون نيز ادامه يافته اين است كه جهان بيرون را بشناسد . در حالي كه پديدارشناسي در تقابل با پوزيتيويسم و اصالت روانشناسي و ... قرار مي گيرد . در جامعه شناسي پوزيتيويستي ، جامعه شناسي جزء علوم طبيعي قرار مي گيرد ، لذا بايد از روش هاي علوم طبيعي پيروي كند ؛ اما ، در جامعه شناسي ديلتاي ، ماكس وبر ، و شوتز جامعه شناسي جزء علوم انساني است و داراي روش مخصوص به خود است .
دكتر توسلي ادامه داد : مسئله اصلي پديدارشناسي روش است نه برخورد سوژه و ابژه ، و نه ايده آليسم محض . ما درجهان اجتماعي با جهان اشياء سرو كار نداريم ، بلكه، با جهان تجربه ها و انديشه ها كار داريم . هربرت ميد با طرح كنش متقابل نمادين سعي در توضيح پديدارشناسي اجتماعي داشت . از نظر وي مسئله اساسي اين است كه كنش چگونه حاصل مي شود ؟
وي افزود : جامعه شناسي داراي سه مفهوم جدايي ناپذير است كه بدون آنها جامعه شناسي وجود نخواهد داشت : (1) خود : كه داراي دو قطب سوژه و ابژه است ، و دائم در حال نوسان، يعني خود به تنهايي نه فاعل است و نه مفعول ؛ (2) ذهن : كه در آن جدال ميان درون و بيرون شكل مي گيرد، اما تا زماني كه ارتباطي ميان آنها نباشد نمي توان از رابطه اجتماعي سخن گفت . از سوي ديگر به اين نكته بايد توجه كرد كه ما ابتدا بايد با ذهنيت خود ارتباط برقرار كنيم ؛ و (3) جامعه : جامعه چيزي نيست جز ارتباط متقابل خود ( فاعل و مفعول) با دنياي بيرون و درون. به بيان ديگر، از ارتباط و رفت و برگشت ميان ذهن و عين ، و خود و ديگري است كه جامعه شكل مي گيرد . از نظر مكتب ميد انسان كارخانه معني سازي است . به نظر وي دريافت مفهوم عمل و كنش ديگران و تنظيم عمل و كنش خود نياز به تفسير و تعبير وجود دارد كه در جريان ارتباط با ديگران شكل مي گيرد . به بيان ديگر، ذهن ذهني نيست ، بلكه در روابط و تجربيات اجتماعي شكل مي گيرد .
دكتر توسلي در پايان سخنراني خود گفت : ماكس شلر يكي ديگر از جامعه شناسان، به حس همدلي قائل است . وي معتقد است علاوه بر كنش متقابل نمادين يك نوع تفاهم و همدلي ميان انسانها وجود دارد . سوء تفاهم از جايي شروع مي شود كه نمي توانيم خود را به جاي فرد ديگري قرار دهيم . از نظر شوتز ، پديدارشناسي، استعلايي نيست بلكه جنبه زميني و مردمي دارد . دنياي روابط اجتماعي در جريان بينا ذهنيت افراد شكل مي گيرد و به تعادل مي رسد . در روابط اجتماعي يك نوع آگاهي مشترك به وجود مي آيد كه درباره مفاهيم به معاني مشتركي دست پيدا كنيم . به نظر شوتز نظام ارتباط ميان من و ديگري در جهان روزمره وجود دارد و وي سعي مي كند در آثار خود آن چه را كه در رابطه ذهن من با ديگري رخ مي دهد توضيح دهد .
نظر شما