صحنه ا ي ازفيلم كوتاه " قفس" به كارگرداني "اينگويلد سودرليند"
" قفس" اولين تجربه شما درزمينه فيلمسازي است . كمي ازاين تجربه بگوييد؟
اين اثرداستان مردي است كه دريك آپارتمان به تنهايي زندگي مي كند ودرصدد خودكشي برمي آيد.اوبراي نيل به مقصود ناگزيربه كشتن پرنده اي است كه با ايجاد سروصدا مانع ازخودكشي اش مي شود .
مرد براي كشتن پرنده ناگزيربه برقراري ارتباط با دنياي بيرون است .ازهمين روبه دنياي بيرون گرايش يافته وبا وجوه ديگري اززندگي آشنا مي شود.
همانگونه كه گفتيد اين فيلم اولين تجربه من درعرصه فيلمسازي است وسعي كردم درآن مضاميني را چون قدرت ارتباط واهميت به ديگران درمحوريت قراردهم.
دراين راه ازچه منابعي الهام پذيرفتيد؟
نگاهي به تئاترپوچ گراداشتم . دراين نوع نمايش تمامي آنچه كه ارائه داده مي شود بسيارساده وعاري ازجلوه هاي ويژه است. درفيلم " قفس" نيزدرصدد دست يابي به زباني ساده بودم كه بدون اغراق حرفهايم را بيان كنم.دركل براين باورهستم كه سينما هنرساده بودن است ودراين فيلم ازعومل تجملي دوري گزيدم.
چرا قالب فيلم كوتاه رابراي روايت اين داستان انتخاب كرديد؟
انتخاب ديگري نداشتم. ازآنجايي كه به تازگي تحصيلاتم را دررشته فيلمسازي به پايان رسانده ام بايد مسيرطولاني را پشت سربگذارم.
درنروژ براي ساخت فيلمهاي بلند نيازبه توزيع كننده هايي است كه حتي پيش ازساخت فيلم تامين هزينه هاي آن را برعهده مي گيرند ازآنجاييكه من ازاين امربرخوردارنبودم ، ناگزيربه ساخت فيلم كوتاه شد.
اگرامكان ساخت فيلم بلند برايتان مهيا بود آيا بازهم رويكردي به اين سوژه وسبك روايي داشتيد؟
نه الزاما چنين موضوعي ، اما همچنان ازسوژه هاي ساده استفاده مي كردم.موضوع هاي بشردوستانه وطبيعت عجيب واسرارآميزانسانها همواره برايم جذاب بوده اند.
دراين ميان تا چه ميزان به مخاطب فكرمي كنيد؟
تمامي هدف من درفيلمسازي رضايت مخاطب است.دوست دارم ايده فيلم مورد پسند مخاطب قرارگيرد با اين و جود نگاهي به گيشه فروش ندارم.
درباورمن فيلم بايد ازوجه هنربرخوردارباشد ازسوي ديگربه حدي قدرتمند باشد كه بتواند مرزها را پشت سربگذارد.ازآنجاييكه زبان سينما بسيارقوي است مي توان ايده هاي حايزاهميتي را ازطريق آن با مخاطب درميان گذاشت.
آيا ازاولين تجربه تان درعرصه فيلمسازي رضايت داريد؟
بله تاحدودي احساس رضايت مي كنم.ازنظرتئوري مي دانم كه فيلم "قفس" با مشكلات بسياري همراه است وحالا كه به آن نگاه مي كنم بيش ازپيش به اين مشكلات پي مي برم.اما زمانيكه با مخاطبان ومنتقدان ايراني برخورد مي كنم كه با فيلم ارتباط برقراركرده اند ، احساس مسرت مي كنم. دركل مي توان گفت كه درحال حاضرتنها درصدد يادگيري هستم وراه طولاني درپيش دارم.
آيا انتقادي نيزنسبت به فيلم شنيده ايد؟
مخاطبان ايراني با ديد مثبتي نسبت به اين اثرنگاه كردند اما درنروژانتقاداتي را دريافت كردم. بسياري براين باوربودند كه فيلم ميني ماليستي است ونااميد كننده به شمارمي رود، اما درجشنواره فيلم كوتاه ، نظرهاي مثبتي نسبت به اين اثروجود داشت وازبرقراري ارتباط ميان مردم واين اثرحكايت مي كرد. بايد به اين نكته نيزاشاره كنم كه انتقادات را مي پذيرم چرا كه براي رشد وارتقاي يك فيلمساز تازه كاربسيارحايزاهميت هستند.
كيفيت آثاركوتاه ايراني به نمايش درآمده دراين جشنواره را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
ازآنجاييكه فيلمها ترجمه نشده بودند، برقراري ارتباط با آنها كمي دشواربود. دركل مي توان گفت كه اينگونه به نظرمي رسد كه تمامي فيلمهاي كوتاه يك ايده خاص را دنبال مي كنند ودرصدد ارائه روشهاي نوين هستند.آنچه كه بيش ازپيش جلب نظرمي كند عجله آنها براي ارائه روشهاي نوين است.مردم ايران نه تنها زبان سينما را به خوبي درك مي كنند بلكه ازاطلاعات بسياري دراين زمينه برخوردارند.
سبك قصه گويي فيلمهاي ايراني شاعرانه است واين به جذابيت آنها مي افزايد.برگزاري جشنواره فيلم كوتاه مجالي بود تا من با ايراني هاي علاقه مند به سينما آشنا شوم .تماشاي تعداد كثيري ازعلاقه مندان سينما دريك مكان بسيارلذت بخش است وخوشحالم كه دراين جا حضوردارم.
نظر شما