به گزارش خبرگزاري مهر در ميان موجوداتى كه در جهان زندگى مىكنند، انسان از ويژگيهايى برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز كرده است . ريشه اين ويژگى ها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعى و غريزى، از حيات روحانى و عقلاني نيز برخوردار است .
حيات روحانى و عقلانى انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل مىدهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او مى تواند در چگونگى شكل گرفتن و فعليت يافتن آن تأثيرگذار باشد .
رشد و تكامل انسان در پرتو زندگى اجتماعى امكانپذير خواهد بود . زندگى اجتماعى زمينه ساز برخورد منافع و مقاصد مختلف و متعارض است و چه بسا غريزه خودخواهى و منفعت جويى انسانها، سبب تعدى به حريم و حقوق يكديگر شود . از اين رو، حق با مسئوليت و تكليف رابطه مستقيمي دارد و مسئوليت و تكليف ضامن اجراى حقوق بشر خواهند بود .
اين امر بشر را به وضع قوانينى كه بيانگر حقوق و تكاليف افراد جامعه نسبت به يكديگر باشد، وادار كرده است . بدين جهت پيوسته در جوامع بشرى قوانين و مقرراتى وجود داشته است .
اين نياز بشرى سبب شده به حكم آنكه انسان براى رسيدن به غايت و كمال مطلوب آفريده شده، براى آنكه راه درست رسيدن به اين مقصود را بداند و حدود تكاليف و حقوق خود را به خوبى بشناسد، قوانين و مقرراتى را براى او تشريع و توسط پيامبران و رسولان به بشر ابلاغ شود .
قوانين و مقررات الهى به تكاليف اجتماعي محدود و منحصر نمي شود. انسان، گذشته از بعد حيات اجتماعى و ارتباط با همنوعان خود، با آفريدگار و جهانى كه در آن زندگى مىكند و با وجود خويش نيز در ارتباط است و در اين حوزه ها نيز مسئوليتهايى را بر عهده دارد كه با عملى ساختن آنها مى تواند راه كمال و سعادت را طي كند .
ديدگاه مكاتب و افراد نسبت به حقوق و مسئوليتهاى بشر، با توجه به نوع جهان بينى آنها متفاوت خواهد بود . از آنجا كه جهان بينى الهى از منظرى بالا و والا به انسان و جهان مى نگرد و همه ابعاد و زواياى وجود او را در نظر مى گيرد بايد گفت قوانين الهى، كاملترين قوانين است و در نتيجه مرزهاى حقوق و تكاليف بشر را كاملتر از هر مكتب و آيين ديگرى عنوان كرده است .
قرآن كريم استوارترين منشور الهي براي تبيين حقوق بشر
دين اسلام كاملترين دين و آيين آسمانى است، بدين جهت آخرين دين و شريعت الهى نيز مى باشد . قرآن كريم كه از تحريف اعم از كاهش و افزايش مصون مانده، استوارترين منشور الهى براى تبيين حقوق بشر و تكاليف و مسئوليتهاى وي است .
برترى قوانين اسلامى در عرصه حقوق و مسئوليتهاى بشرى، در مقايسه با قوانين بشرى كه در جهان غرب تدوين شده، مورد توجه عده اى از متفكران و حقوقدانان منصف غربى بوده است .
بينش توحيدى اسلامى
از ديدگاه اسلام، خداوند متعال موجودى مطلق، با قدرت كامله و مشيت ازلى است . تجرد الهى، او را از تمامى كائنات ممتاز مىسازد، البته اين بدان معنا نيست كه رابطه با خدا و توسل به او دشوار است . خلقت انسان بنابر مشيت الهى به گونه اى است كه توانايى ادراك مفهوم وجود مطلق را دارا است .
به اعتقاد مسلمانان، عظمت مطلق خداوند عنايت و رحمت او را به بندگان منع نمىكند . رحمت الهى شامل همه انسانها است . شناخت رحمت الهى با معرفت به قدرت كامله او مرتبط است . توجه به اين نكته و درك اين ارتباط است كه اسلام را نسبت به ديگر اديان متمايز كرده و چهره يك مسلمان را به روشنى تصوير مىكند .
جايگاه و منشاء قانون در اسلام
هيچ دينى به روشنى اسلام، راه زندگى را به پيروان خود نياموخته و احترام به قانون را تا اين پايه، توصيه نكرده است . اين روح اطاعت از قانون و عشق به عدالت است كه ديانت اسلام را به ساخت جامعه اى هماهنگ واداشته است .
اسلام، "من فردى" را به "من اجتماعى" مبدل ساخته و مصلحت جامعه را بر سود شخصى برترى داده است .
قوانين اسلام و اروپا، هم از نظر منشاء حقوقى و هم از نظر هدف، با يكديگر تفاوتهايى دارند . حقوقدانان اروپا، منشاء پيدايش قانون را اراده ملت مى دانند و هدف از اجراى قانون، احقاق حق و تأمين عدالت است .
در فقه اسلام، منشاء قانون، مشيت الهى است كه در كتاب آسمانى و سنت پيامبر (ص) انعكاس دارد و هدف از اجراى آن علاوه بر تأمين عدالت و حفظ حقوق ضعفا در برابر اقويا، تقرب به خدا نيز است . هر فرد مسلمان اصولا تكاليف خود را در هر موردى كه مقتضى باشد، براي تقرب به خدا انجام مى دهد و اين كمال مطلوبى است كه قرآن در برابر هر مسلمان قرار داده است .
تعيين ضوابط و تدوين اصول واقع گرايانه اى كه وظيفه و خط مشى ميليونها مسلمان را در گوشه و كنار جهان مشخص كند، كار آسانى به نظر نمىرسد و از اين جهت هيچ ايدئولوژى، مذهب و فلسفه اى با اسلام برابرى نمى كند .
نفوذ و قدرت رهبران اسلام، ناشى از ايمان دينى مردم است نه به دليل ترس و مجازات قانون، از اين جهت، رهبرى روحانى و سياسى در ديانت اسلام، تجزيه پذير نيست . حكومت اسلامى از قبول و حمايت مردم بهره مند است و قداست پيشواى دينى كه در عين حال رهبر سياسى امت نيز است، اين موقعيت ممتاز را براى او فراهم كرده است .
حقوق اقليتها
مبانى و اصول ديانت اسلام در حمايت از حقوق اقليتها، در قرن هفتم ميلادى براى نخستين بار، گام بزرگى بوده است كه در راستاي تأمين عدالت و آزادى و برابرى انسانها برداشته شده است .
در نخستين مراحل پيروزى اسلام، رفتار پيامبر (ص) با كسانى كه هنوز مسلمان نشده بودند، كاملا جوانمردانه بوده است .
در دورانى كه سرنوشت انسانها را زر و زور تعيين مىكرد و آزادى، تنها متعلق به زورمندان و توانگران بود، پيامبر اسلام در جزيرةالعرب، نداى آزادى و برابرى سر داد .
تساهل دينى در اسلام، برخلاف برداشت اروپائيان از واژه به بى بند و بارى و سهلانگارى اطلاق نمىشود . ديانت اسلام به گروههاى غيرمسلمانى كه در درون جامعه مسلمان، زندگى مى كنند، آزادى انجام فرايض دينى و حفظ آداب و رسوم قومى را داده و آنها را در حمايت خود گرفته است .
اين رفتار مردمى، به تعبير اسلام، "تساهل" ناميده شده و مجامع جهانى، امروزه اين تفكر عالى اسلام را به مقررات حمايت از آزادى هاى انسان افزوده اند و از سختگيرى هاى اكثريت نسبت به اقليت، در ميان افكار و عقايد خود چشم پوشي كرده اند .
اين حقيقت مورد پذيرش تاريخ است كه قرآن با ارائه مقرراتى در حمايت از گروههاى اقليت، توانسته ضرورت كاربرد اصل تساهل دينى را در برخورد عقايد و آراى امروز نيز اعتبار بخشد .
نظر شما