به گزارش خبرگزاري "مهر"، از ويژگيهاي مدير در نظام اسلامي، اعتقاد وى به پذيرش اشتباه است. براى مدير اسلامى سخت نيست كه بگويد: " من اشتباه كرده ام"، چنين مديرى راه بازگشت را به روى خويش و كاركنان باز ديده ومعتقد است كه ديگران مى توانند با وي ارتباط نزديك داشته باشند .
البته مدير اسلامى در قبال خطاى ديگران نيز با اذعان به تذكار، بر گناه آنان پوشش نهاده و شرايطي را ايجاد مي كند كه آنها در موضع انفعالى قرار گرفته و از كرده خود پشيمان مي شوند .
مدير اسلامى حتى در دادن اطلاعات و اسرار سازمان به افراد، رعايت احتياط را كرده و با توجه به اصل مصلحت انديشى، اطلاعات را فقط در اختيار كاركنان قرار مى دهد و طبيعى است كه برخي مواقع، با توجه به همان اصل، حتى كاركنان را نيز در جريان برنامههاى سرى سازمان قرار نمى دهد.
در نظام اسلامي، مدير خوب گوش مى دهد، كمتر حرف مى زند و اگر سخنى بر زبان مى راند يا وعده اى مى دهد، به آنها عمل مى كند چرا كه قرآن بى انديشه گى را به افرادى نسبت مى دهد كه مردم را به نيكى دعوت و خود را فراموش مي كنند.
مدير اسلامى علاوه بر پيراستن خود به اخلاق حسنه، همواره در پى تذكار ديگران است و "يادآورى" را ارمغانى سودمند براى كاركنان مى داند .
نوع برخورد با كاركنان و مردم در چنين ساختارى بر پايه شورا و جلب مشاركت مردمى استوار است و مدير، مردم را وارثان واقعى تلقى كرده ، خود را خدمتگزارى بيش نمى داند .
مديران اسلامي بايد تلاش كنند سازمانهايى ايجاد شود تا بتوانند جو مناسب را براى برانگيختن مردم در تمام سطوح پديد آورند، به همين دليل نظامها در پى يافتن محرك هايى براى ايجاد انگيزه در بين كاركنان يك سازمان است.
داشتن صبغه الهى در كارها، شاخصى تعيين كننده در انگيزه افراد در نظام مديريت اسلامى است به اين معنا كه دستگاه اسلامى بايد به گونه اى باشد كه انسانها در آن به كارى بيشتر برانگيخته شوند كه آن فعاليت رنگ الهى به خود گرفته است.
رنگ الهى با فطرت انسان سازگارتر است و بهترين رنگها است .
نظام مديريت اسلامى در مقايسه با ديگر نظامها، محتوايى انگيزشى و در عين حال، لطيف دارد. در اين نظام، هر كس ابتدا بايد با خود بستيزد و به تعادل درون با بيرون اقدام كند.
فرد انعكاس غرايز را در حالت برابرى مى بيند وخويشتندارى ره آورد چنين ستيزى است و همين معناى "تقواى فردى" است كه در متون اسلامى به آنها اشاره شده است.
استعدادها و ظرفيت هاى افراد در نحوه ارزيابى، اثربه سزايى دارد و اين تأثير به حدى است كه ظرفيت انسانها، ملاك تكليف كردن قرارمىگيرد وسنجش وظيفه باتوانايى انسان ها گره مىخورد و خواستن كارى كه بالاتر از توانايى افراد است تحكم قلمداد شود .
نحوه تصميم گيرى در نظام اسلامى به صورت اقتضايى و مشاركتى است و اصل مهم "شور" در اين نظام مبنا قرار مىگيرد.
البته شك نيست مدير اسلامى پس از رايزنى و به مشورت مسائل و تجزيه و تحليل آنها و پس از مؤثر دانستن عنصر توكل، خود تصميم گيرنده نهايي خواهد بود .
نظر شما