به گزارش خبرگزاري مهر، طبق همان آمارهاي مندرج در سايت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، در سالهاي 1378تا 1382 به ترتيب، 328(سال1378)، 309(1379)، 304(1380)، 321(1381)، 428(1382) عنوان نوار مجوز انتشار از وزارت مربوطه را دريافت كرده اند ، يعني در طول 5 سال كمتر از 1700 عنوان كه به طور متوسط هر سال كمتر از 340 عنوان مجوز گرفته و به بازار نشر و پخش ورود يافته است.
مفهوم ديگر اين رقم اين است كه در كشور ما هر روز حتي يك نوار هم توليد نمي شود كه سالانه به عدد 365 برسيم . با در نظر گرفتن اين نكته كه رقم مزبور شامل همه گونه و انواع موسيقي يعني كلاسيك، سنتي، پاپ، كودك، پاپ سنتي، محلي، مقامي و... است و اگر براي هر نوار معدل و ميانگين رويايي "يكصد هزار" شمارگان (تيراژ) را در نظر بگيريم در نتيجه 340 عنوان نوار سالانه به تيراژ 34.000.000 (سي وچهار ميليون تيراژ) خواهد رسيد كه در تناسب با جمعيت كشور( حدود 70 ميليون نفر) در طول سال به هر دو نفر يك كاست واگر هر كاست را 60 دقيقه فرض كنيم به هر نفر (از توليدات) 30 دقيقه موسيقي در طول سال خواهد رسيد . آيا براستي اين رقم براي جمعيتي كه ساعات فراغتش فراتر از حد معمول و معدل جهاني است، يك فاجعه محسوب نمي شود.
جمعيتي كه بيش از بيست لحن موسيقي محلي متمايز فقط در فولكلور و زير مجموعه زبان و موسيقي رسمي اش وجود دارد، جماعتي كه حداقل 5 نوع و ژانر در موسيقي شهري او در تقسيم بندي سليقه ها و علايق مركز نشينانش به چشم مي آيد و همچنين در رده بندي سني از كودك تا كهنسال، چند نوع نگرش را مشاهده مي توان كرد و... اينك با سهم توليد 30 دقيقه اي در سال براي هر نفر چگونه مي توان به حداقل 10% نياز جامعه پاسخ داد .
همانگونه كه هم شاهديم وهم به لحاظ منطقي و علمي پيش بيني مي شود موج استقبال از موسيقي هاي لس آنجلسي، غير ايراني يا مغشوش و مغلوط و... واقعا كمتر از امواج طوفان سونامي و كاترينا و... نيست و در نتيجه آنچه باقي مانده گوشهايي به شدت بيمار و نامتعادل و ذوقهايي مخدوش و متشتت و كلا ذائقه شنيداري امروز است كه طعمها و رنگها و عطرها را تشخيص نمي دهد و همچون ديگر حواس بويژه حس چشايي، پفك را بر مغر گردو و چيپس را بر آجيل شب چله و... ترجيح مي دهد و ... .
دركوتاهي هاي اين بخش و كاستي هاي توليد نوار و آثار صوتي، گر چه نبود بستر مناسب و گراني و كمبود فضاهاي اكوستيكي و فقدان توجيه اقتصادي و ديگر مشكلات از اين دست، متوجه مسئولين وسياستگذاران فرهنگي كشور است اما قصور هنرمندان واهل موسيقي در ايجاد و خلق آثار ارزشمند نيز از ابعاد قابل توجه ماجراست و تقريبا مي توان مدعي شد كه هر اثر ارزنده و هنري كه دراين سالها توليد شده هم توجيه اقتصادي داشته و برپاي خويش ايستاده و هم اينكه به رغم كارشكني ها و مانع تراشي هاي كسب مجوز، اما بالاخره ازاين خوان گذشته و پاي در وادي نشر نهاده است و اثبات اين ادعا كه چنانچه هنرمندان به خلق موسيقي فخيم و هنري بپردازند در نهايت و خواه و ناخواه برمشكلات و موانع فائق و غالب خواهند گشت.
مهمتر اين كه خلق و سپس توليد آثار گرانسنگ و ارجمند موسيقي در هر نوع و گونه، اين امتياز را داراست كه بارها مي تواند نوازشگر گوشهاي مشتاق و جويا و نيز برآورنده نيازهاي منطقي و فرهنگي جامعه باشد و در نتيجه معدل 30 دقيقه اي نا اميد كننده را به وسيله شنيدن هاي مكرر و چند باره به عدد و رقمي فراتر برساند .
اميدواريم با ارائه اين اعداد و ارقام كه از كتاب " طرح جامع موسيقي كشور" اخذ شده، هنرمندان و نيز مسئولين و مديران موسيقايي كشور پي به اهميت خلق و توليد آثار گرانقدر هنري در جهت حفظ و اشاعه فرهنگ و عناصر ملي و نيز شناسايي و شناخت جوانان با شاخصه ها و اركان و ريشه هاي تناور هويت ايراني خواهند برد و هر بخش به انجام وظايف و تعهدات نا نوشته خويش بپردازد.
نظر شما