به گزارش "مهر" منظر و نوع نگاه ما به هر مسئله اي نشان مي دهد كه ما چه سوالي داريم. معيار آگاهي و دانش مناسب وابسته به سوالي كه پرسيده ايم و كيفيت شواهدي است كه مي توان براي تبيين و توضيح آن به كار برد.
همه نظريه هاي علمي بايد معيارهايي داشته باشند، يعني اينكه در اصل و براساس شواهد موجود و دردسترس عموم و ابطال پذير باشند، دانشمندان علوم سياسي و روابط بين الملل بايد با در نظر داشتن اين مطلب به دعاوي شناختي روي آورند، اما فراتراز اين، ما بايد تحمل وجود معيارهاي متفاوت استنباط را كه براي پژوهش در حوزه هاي مختلف لازم مي باشد داشته باشيم. به عنوان مثال در علوم اجتماعي ، كه حوزه هاي مختلفي دارد ، معيارهاي متفاوتي نيز براي شناخت وجود دارد. بايد نوع پرسشگري درتاريخ با جامعه شناسي متفاوت باشد همانطوركه مي توان انتظارداشت در علوم سياسي نوع فعاليت متفاوت باشد، مي بايست به ابعاد سياسي پرسش ها حساسيت داشته باشيم ، شناخت هميشه به دليل هدف يا اهدافي است، بدين ترتيب ، شكلي كه پرسش ها به خود مي گيرند عامل مهمي درچگونگي استفاده از پاسخ ها است، آنچه به طور خاص از اين نظراهميت دارد، اين است كه چه چيزي را بايد مشكل فرض كرد اما نمي توانيم در آن واحد همه چيز را به مشكل تبديل كنيم ، اما بايد آگاه باشيم كه وقتي چيزي را به مشكل تبديل نمي كنيم موقتاً به آن جنبه طبيعي مي بخشيم، اين مسئله بايد درنظر گرفته شود كه اين ساختارها هستند كه مسائل را تعيين مي كنند كه در چه وضعيتي قراردارند نه محقق يا پژوهشگر.
دانشمند دقيق ، درحوزه علم سياسي كسي است كه با نگاهي جديد و هدفمند مسائل را ببيند. ماهيت مسائل سياسي به گونه اي است كه، اكثرزوايا و اسناد حالتي غير آشكار دارد، يعني اينكه بعد از دهها سال زواياي پنهان آشكار مي شود. از اين رو دانشمند و محقق بايد هر آن پرسشهاي جديدي طرح نمايد به مشكل تبديل كردن چيزهايي كه طبيعي انگاشته مي شود، حداقل به همان اندازه كه يافتن پاسخ هاي درست، كار كرد مهم براي دانش سياسي است، اهميت دارد.
به تحليل "مهر" يكي از مشكلات پرسشگري علم سياست در ايران ، تسلط روح كلي گرايي است. بدين مفهوم كه همه سوالها ازمسائل كلان و فر ظرفيتي است. نبود روحيه جزيي نگري و حل المسائلي باعث شده است كه ما نتوانيم ريزبين ،دقيق و گره گشا تحقيق نماييم . بايد درنظرداشت، جزيي نگري و محدود نمودن پرسش به حوزه اي خاص و مجزا ، باعث مي گردد كه پاسخ نيز كاربردي تر باشد. كاربردي شدن پاسخ ، بزرگترين هدف پرسش درعلم امروزي است. دانشمندان دردنياي متحول و پوياي امروز از منظري به حوزه تحقيق و دانش مي نگرند كه اولا كاربردي و عملياتي باشد، ثانياً حل المسائلي و گره گشا و البته محلي باشد ، يعني اينكه به تمام دنيا و مشكلات آن فكر نمي كنند تا مشكلي از جامعه خود حل كنند، بلكه به مشكل جامعه خود آنهم در حوزه اي خاص مي انديشند تا گره اي از مشكلات جامعه خويش بگشايند.
گسترش علم سياست به حوزه هاي جديد آنهم به سوالات اساسي اما خردنگرانه ، نيازمند روحيه و پرورش خاص است تا بتوان علم سياست را در ايران به وادي عمل و كاربرد كشاند و ارتباطي ارگانيك بين حوزه آكادميك و دولت ايجاد كرد.
نظر شما