خبرگزاری مهر - گروه استانها: چند کیسه پشم تازه چیده شده گوسفندانی که در ییلاقات بسر میبرند، چند کمان، آبپاش، قیچی برای پرداخت دادن، قالب، ترازوی محلی برای وزن کردن پشم و پنجره برای پهن کردن پشم بهاضافه کیسههایی بزرگ و چند رشته طناب، ابزار کارشان است.
معمولاً سیار کار میکنند و کارگاه نمدمالیشان، منزل روستاییانی است که تقاضای درست کردن نمد رادارند و بیشتر این روستاییان را دامدارانی تشکیل میدهند که هنوز تمایل دارند فرش خانههایشان گلیمهای پرنقشونگار نمد باشد تا قالیهای ماشینی.
نوای نمدمالان در کوچه باغهای مازندران
خروسخوان سحر است که نغمه موسیقایی حلاجان به گوش میرسد و صدای بنگ و بنگ سازشان، فضای محله را پر میکند. تار کمان حلاجیشان بیشتر شبیه تار است، یک چوب کمانی شکل که دو سر آن باسیمی فنر مانند بستهشده و با هر ضربه دوک هم نغمهسرایی میکند و هم پشمها را از هم میگشاید.
کار پهن کردن پشمها با چارچوب پنجرهای مانند بهپایان میرسد، با آبپاش، آب جوش را روی پشمها میپاشند تا ورم پشمها بخوابد. هر سه حلاج، کیسه را همانند قالی لولهکرده و دور آن را با طنابهای بزرگ، محکم میبندند و گاهی با پا و گاهی با دست آن را میمالند و از این سر به آن سر اتاق میتابانند.
زیرلب نغمهای را زمزمه میکنند، شبیه ذکر است، خوب که دقت میکنم، نوای «علی مدد یا علی مدد» به گوش میرسد، حالا راز وضو گرفتنشان قبل از شروع کار را درک میکنم. با دستهایشان ضربههای یکدست و هماهنگ را روی پشم زدهشده فرود میآورند و پیکرهای خمیدهشان را روی نمد لوله شده میتابانند و این ترانه را میخوانند «بهتر ز هزار فرش اطلس نَمَدم…» تا قوت به دستانشان بجهد و ضربهها را محکمتر بکوبند.
میخوانند و ضربه میزنند و در هر ضربه عصاره جان خود را هم بهپای اثری میریزند که میآفرینند و مهیایش میکنند برای آنکه برود در خانهای و پهن شود زیر پای یک پیرزن روستایی یا شاید هم جلوی در ورودی یکخانه شیک یا ...
استاد ابراهیم علیخانی از اینکه چگونه حلاج و نمدمال شد، سخن میگوید: اولین باری که کار حلاجی را شروع کردم نوجوان ۱۵ سالهای بودم که به همراه پدر و عموهایم این روستا و آن روستا میرفتیم و در هر روستا چند ماه در منزل دامداران اُطراق میکردیم و شبانهروز به کار حلاجی و نمدمالی میپرداختیم.
تلاش دوباره نمدمالان برای نقش زدن بر روی نمد آغاز میشود، طنابها را از دوره کیسهای که ساعتها میمالیدند باز میشود و آن پشمهای چیده شده، شکل و رنگ میگیرد. نمدمالان قیچیهایی را که در گوشه اتاق است در دست میگیرند و حاشیههای نمد را بهنوعی هرس میکنند و سپس نقشمایهها را بر روی نمد، ترسیم میکنند. این نقشها مایهها تلفیقی از پشمها به رنگهای مختلف است که در دورادور و مرکز نمد میآرایند و تصویری از گل را نقش میزنند.
همه سوغات و صنایعدستی ایرانزمین یکجا در مازندران جمع شده و بهعنوان نوبرانه به مسافران نوروزی هدیه داده میشود
همه سوغات و صنایعدستی ایرانزمین یکجا در مازندران جمع شده و بهعنوان نوبرانه به مسافران نوروزی هدیه داده میشود. نخستین نشانههای صنایعدستی مازندران را میتوان مربوط به حدود ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد دانست، وسایلی که درغار کمربند در نزدیکی شهرستان بهشهر بهدستآمده تاریخ ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد را نشان میدهد که ریسیدن نخ از پشم گوسفند و موی بز بهطور ابتدایی در آن زمان متداول بوده است.
در کتاب صنایعدستی کهن ایران آمده است: در حفاریهایی که در آغاز سالهای ۱۹۵۰ در غاری نزدیک دریای خزر قطعات پارچه بافتهشده از پشم گوسفند و موی بز به دست آمد و با روش آزمایش کربن ۱۴ معلوم شد که مربوط به ۶۵۰۰ سال -۲۰۰ سال کمتر یا بیشتر – پیش از میلاد مسیح است.
استان مازندران با توجه به موقعیت خاص آب و هوایی وجود جنگلهای سرسبز و دلنشین و تنوع چوب و نعمتهای خدادادی دیگر، زمینه خاصی را برای مشاغل کشاورزی، دامداری و صنایع وابسته به آن مثل بافتههای داری و صنایع چوبی فراهم آورده است.
صنایعدستی در مازندران قدمتی دیرینه دارد و از مهمترین صنایعدستی، قالیبافی، گلیمبافی، حصیربافی، چادرشب و جوراب پشمی، نخریسی، پارچهبافی، نمد، زیلو، جاجیم، ظروف گلی، وسایل چوبی است که مواد خام این محصولات از محل تهیه میشود. صاحبان پیشه و فن همواره با عشق به زیبایی و سائل مادی زندگی را خلق کردهاند و دستان توانمند هنرمند ذهن مستقل و پویا و اندیشه جستجوگرش مجموعهای دیدنی و سزاوار تحسین را به یادگار گذاشته است.
منبتکاری: از قرن پنجم تا هفتم ه. ق. هنرمند منبتکار با استفاده از شیوه قاب و گره، طرحهای نو آفریده از قرن هشتم هجری نمونههای فراوانی از رسم و عناصر هندسی و اشکال نباتی و گلوبته روی منبرهای چوبی، صندوق مزارها، در و پنجره و رحل قرآن باقیمانده است اما از اوایل قرن نهم هجری این هنر رونق ویژهای یافت و صنعتگران موفق شدند در آثار خود با بهکارگیری انواع خطوط نمونههای ارزشمندی را بیافرینند.
پنجرههای زیبا و خوشنقشونگار چوبی که نشانه نور و روشنایی است با استفاده از هنر گرهسازی و نقشهای هندسی سهگوشه و چهارگوشه، ستارههای چهارپر، هشت پر و درنهایت شیشههای رنگین پیشانی و رواق بناها را آذین میبخشد این پنجرهها به اورسی معروفاند.
لاک تراشی: لاک تراشی در مناطق روستایی و جنگلی موردتوجه پیشه وران هنرمندان بوده و انواع سازههای آن بر اساس نیاز زندگی روزمره رشد یافته است، روستاییان ساکن مناطق جنگلی درگذشته بیشترین نیازهای خود را از چوب تهیه میکردند و در ساخت لوازم چوبی از مهارت خوبی برخوردار بودند.
استادکاران با استفاده از ریشه و تنه درختان بدون بهرهگیری از ابزار کار امروزی ظروف چوبی مانند جوله، کلز، لاک دانه پاش، قند چوله، تنباکو، چوله، قاشق، ملاقه، کترا، تولید میکردند و برخی از ظروف چوبی که در مازندران کاربرد دارد عبارتاند از دانه پاش، جوله، کلز، کیله لاک، عصا، قند چوله، تنباکو چوله، سیر کوب.
حصیربافی: حصیربافی در برخی از روستاهای استان مازندران بهویژه در غرب استان رایج است. در مازندران از نوعی حصیر به نام «کوب» برای زیرانداز استفاده میشود، برای بافت «کوب» از گیاهان خودرو چون «گاله» و «واش» که در باتلاقها و آببندان ها میروید بهره میجویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده میشود.
گلیمبافی: گلیمبافی نیز یکی از دیگر صنایعدستی و سنتی استان محسوب میشود، در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند. نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف طبیعت خود، نقش میزند، رنگ گلیم نیز برگرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگهای تند و شاد مانند قرمز، نارنجی، کرم، سبز، سرمهای است.
در میان دستبافتهای روستایی، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز، پشتی، سجاده رختخوابپیچ، مفرش، پتو، وریه کرسی و... دارد و این هنر در بسیاری از مناطق روستایی ازجمله «متکازین» از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری، آلاشت سوادکوه، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجه است.
در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزارجریب بهشهر، اصولاً" بافت جاجیم توسط زنان صورت میگیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند. در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی که در اصطلاح «گل» خوانده میشود صورت میگیرد.
این نقشها اسامی مختلفی دارند چهار گل، خشتی، پنجهای، گل آفتابگردان، آفتاب تیره، حاشیههای اطراف نیز با طرح مثلث دندانهدار پر میشود. برای بافت جاجیم در اندازههای بزرگتر دو یا چند عدد جاجیم بافتهشده بهاندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل میکنند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل میگیرد.
جوراببافی: جوراببافی یکی از صنایعدستی رایج و بومی منطقه است. این صنعت بومی را میتوان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمهای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد، در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام میشود و پشم گرفتهشده از گوسفند بدون رنگآمیزی و استفاده از نقوش مختلف عرضهشده و جنبه هنری ندارد.
موج بافی: ماده اولیه موج بافی که به نامهای «رختخوابپیچ» و «ایزار» نیز معروف است، پشم است. به همین دلیل ارزان و قابل شستشو دارای استحکام، نرم و سبک است، موج بافی به دلیل صفتهایش بهعنوان هنر فراگیری درگذشته مطرح بود و اکنون نیز کموبیش در این منطقه رواج دارد. امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور بهجامانده است.
پارچهبافی: درگذشته بافت انواع پارچههای پشمی، ابریشمی و نخی معمول بود، نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار میرفت، از پارچههای پشمی «چوخا» و «باشلق» برای پالتو استفاده میشود و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان بهجای پتو استفاده میشود.
چلک ریسی: چلک ریسی یا نخ ریسی نیز از صنایع دستی مازندران به شمار می رود و زنان هنرمند استان با استفاده از پشم گوسفند و تبدیل کردن آن به نخ، تولیدات زیبایی مانند جوراب پشمی می بافند.
علاوه بر صنایعدستی، نانهای محلی نیز ازجمله سوغات مازندران است و کماج، تتک، پنجی کش ازجمله نانهای محلی مناطق مختلف مازندران است که پخت آن در روستاهای ییلاقی و کوهستان همچنان ادامه دارد.
همواره در ایام نوروز، زنان روستایی مازندران با پخت نانهای سنتی و محلی، سفرههای عید را میآرایند و از مهمانان نوروزی پذیرایی میکنند و یا بهعنوان سوغات به مسافران هدیه میدهند.
نظر شما