او در نيوجرسي آمريكا به دنيا آمد و دراين ايالت نيز بزرگ شد. كتاب پرفروش و مهيج هارلن كوبن با عنوان " براي هميشه رفته " نيز جايزه امسال " دبليو اچ اسميت تامپينگ گود ريد " را از آن خود كرد . كوبن كه كتاب هايش غالب اوقات در فهرست پرفروش ترين ها قرارمي گيرد در اين دوره از رقابت ها ازنويسندگان جنايي نويسي چون ماتينا كول ، مايكل كونلي و كارين اسلوتر پيشي گرفت . مبلغ اين جايزه پنج هزار پوند است .
ترجمه گفت وگويي را كه مجله ادبي" صفحه نخست " با وي ترتيب داده است مي خوانيد :
- شما گاهي اوقات آغاز هاي جالبي در رمان هايتان داريد . كجا چنين آغاز هايي را در نوشتن آموختيد . آيا همه چيز از خانه كوبن آغاز شده است ؟
- به نكته خيلي جالبي اشاره كرديد . وقتيكه من كتاب " جزييات پاياني " را در دست گرفتم ، ويراستارم پيش بيني كرد كه اولين پارگراف آن در هفته نامه سرگرمي كه مناسب ترين آغاز هاي رمان ها را چاپ مي كند جاي بگيرد . بله واقعا اين اتفاق افتاد . اما هيچ چيز قابل توجهي در زندگي و خانه من اين آغازها را نمي سازد.
-در طرح هاي اوليه تان كه ما آنها را در ويرايش نهايي نمي توانيم ببينيم حتما تغييراتي مي دهيد . اين طور است ؟ آيا مي توانيد مثالي براي ما در اين زمينه بزنيد ؟
- چه چيزي هارلن كوبن را مي خنداند . چه چيزي برايتان طنز آميز است . به نظر مي رسد شما در مدرسه بچه شلخته اي بوديد ؟
- دلتان نمي خواهد كه مجموعه هاي ديگري با يكي از چند شخصيت كتاب هاي مايرون بنويسيد ؟ و اگر اين طور است چه كسي و چرا؟
- خوب البته . اما در باره طرح ريزي درباره آن نچ . اگر اين كار را مي خواستم بكنم شايد وين يا اسپرنزا را مطرح مي كردم . آنها زندگي هايي دارند كه بطور كامل از مايرونها حذف شده اند . من بايد روزي آنها را كشف كنم .
- هنگاميكه مي نويسيد به چه چيزي فكر مي كنيد ؟
- من فقط به اين فكر مي كنم كه آيا جمله اي كه من مي نويسم داستان را پيش مي برد يا نه ؟ البته نمي توان گفت كه هر جمله اي اين كار را انجام دهد اما واقعا من اين كار را مي كنم و از خودم اين سوال را مي پرسم .
- در بچگي چه كسي الهام گر شما در نوشتن بود . آن وقت ها بيشتر چه كتابي مي خوانديد ؟
- مادرم بهترين الهام گر و مشوق من بود . ما دو نفري به فروشگاه بارنزاند نوبل مي رفتيم و كل روز را در آنجا سپري مي كرديم . اما در برگشت پول زيادي نداشتيم . طوري كه يادم مي آيد تقريبا هيچگاه اسباب بازي نمي خريديم . ما هميشه اجازه داشتيم كه هرچه كتاب مي خواهيم بخريم .
- وقتي مي خواستي نخستين كتابت را متنشر كني چه مشكلاتي داشتي ؟
- مشكل ، نه البته مشكل چنداني نداشتم. اولين كتاب من وقتي كه 26 سال داشتم براي چاپ پذيرفته شد. اما بعد از چاپ دو كتاب جنايي در دهه بيست سالگي ام ، يك نوع احساس موفقيت توام با هرز رفتن كردم . در اين حال چهار سال را بدون چاپ هيچ كتابي سر كردم تا اينكه شروع كردم به نوشتن مجموعه هاي پليسي ام با عنوان مايرون بوليتار .
- طرح يا شخصيت ، به نظر شما كداميك مهمترند و چرا ؟
- اين سوال همان سوال قديمي؛ اول مرغ بوجود آمد يا اول تخم مرغ است ! اما من واقعافكر مي كنم طرح مهمتر است .
دليل آن هم اين است كه بسياري از نويسندگان امروز طرح و درونمايه را فراموش كرده اند . ما آنقدر متمركز مسايل فلسفي روزگار مان شده ايم كه فراموش كرده ايم داستان بگوييم. بايد روي طرح متمركز شد .موقع نوشتن ، پس از هر صفحه خيلي زود از خودتان بپرسيد كه آيا توانسته ام در اين صفحه داستان را به جلو برانم . اگر جوابتان منفي بود از نوشتن دست نگه داريد.
- آ يا شما احساس مي كنيد فاصله بين رمان جنايي و ادبيات جدي كم شده است ؟
- البته . اما به نظر من رمان هاي جنايي هيچگاه بهترين نبوده اند . من امروز بهترين داستان نويسان جنايي را دور خودم جمع كرده ام . ما در حال حاضر داريم كار مي كنيم و مي خواهيم خود را در برابر آنچه ادبيات جدي ناميده مي شود ، نشان دهيم .
- هيچ حرفي براي آنهايي كه مي خواهند نويسندگي داستانهاي جنايي را آغاز كنند نداريد ؟
- نخستين نكته آن است كه شما مي خواهيد داستان بگوييد . داستان راسريع شروع كنيد اما طوري نباشد كه ابتدا داستان را با يك قتل آغاز كنيد و سپس پنجاه صفحه به ذكر پس زمينه بپردازيد . زياد بخوانيد . من موسيقيدانان زيادي را نمي شناسم كه خيلي موزيك گوش ندهند . همچنين نويسندگان بسياري را هم نمي شناسم كه كتاب نخوانند .
نظر شما