به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش، مصاحبه ای با حجت الاسلام عباس محسنی، مسئول سابق نشر آثار شهید آوینی در موسسه روایت فتح در خبرگزاری مهر با تیتر «تمدن دعوت به استقرار می کند/ تعالی انسان با تمدن سازی رخ نمی دهد» منتشر شد که بازخوردهای نسبتا زیادی در میان مخاطبان در شبکه های اجتماعی داشت. متعاقب آن مصاحبه، از حجت الاسلام عباس محسنی و حجت الاسلام رهدار، رئیس موسسه فتوح اندیشه، دعوت کردیم تا در نشستی به مناظره با موضوع «امکان یا امتناع تمدن اسلامی» بپردازند.
در این مناظره بررسی شد که آیا اساسا در مبانی نظری اسلام مسئله تمدن سازی جایگاهی دارد یا خیر و چه دلالت هایی در آموزه ها و نصوص دینی بر تمدن سازی وجود دارد.
متن زیر گزارشی اجمالی از این مناظره است. متن تفصیلی این مناظره نیز به زودی در دو قسمت منتشر خواهد شد.
رهدار: تمدن صورت تام و تمام وضع تحقق اسلام است
در ابتدای این مناظره حجت الاسلام با بیان تعاریف مختلف از واژه تمدن گفت: اگر تمام آنچه که اسلام خواسته است در یک ظرف امکان تحقق پیدا کند، من اسم آن ظرف را تمدن میگذارم. لذا من تمدن اسلامی را کلانترین و جامعترین صورت تام و تمام تحقق اسلام میدانم.
محسنی: پیامبران تمدن سازی نکرده اند
در ادامه این مناظره حجت الاسلام محسنی با بیان تعریف تاریخ ظاهری و تاریخ باطنی بشر بر زمین گفت: آن موانعی را که ما در عنوان کلی طاغوت های آشکار و پنهان در عصر انبیا و ائمه دسته بندی می کنیم، می توانیم مفهوم و آثار تمدن را به کارهایی که اینها کردند نسبت دهیم نه کارها و آموزه هایی که انبیا داشته اند.
این کارشناس دینی ابراز داشت: انبیا سر سلسه دار ایجاد تمدن ها در زندگی و حیات بشر نبوده اند و از پیامبران کسی را در این امر سراغ نداریم که تمدنی را بنا نهاده باشد و از آن طرف هر چه به اسم آثار تمدنی یا مفاهیم تمدنی وجود دارد، اینها عمدتا در مقابله با راه انبیا و ائمه و بوسیله طاغوت ها پدید آمده اند.
محسنی: تمدن با توصیف کنونی در مقابل مفاهیم دینی است
حجت الاسلام محسنی با بیان اینکه شهید آوینی تمدن را در مقابل انقلاب قرار می دهد گفت: ذات انسان را در نسبت با قرب الهی می توان معنا کرد. انسان خواهان مقام اتصال صفات خداست که همان مقام قرب الهی است. تجربه های تمدن سعی در نگه داشتن بشر از این مقام و موقعیت دارند و فکر می کنم این تقابل فرهنگ و تمدن است. بنابراین اگر با این خصوصیت تمدن را در نظر بگیریم که طالب اسقرار است و دعوت به استقرار می کند آن وقت به عنوان مفهومی در مقابل مفاهیم دینی قرار خواهد گرفت.
رهدار: تقسیم وجه ظاهری و باطنی تاریخ و دوگانه هایی از این دست از الهیات مسیحی وارد شده است
حجت الاسلام رهدار در خصوص حیات ظاهری و حیات باطنی بشر گفت: اعتقاد دارم این تیپ دوگانه ها از طریق الهیات مسیحی وارد الهیات اسلامی شده است. در نگاه دینی نه زمین هووی آسمان است و نه دنیا هووی آخرت یعنی این دوگانه ها برای تبیین کیفی تر عالم رهزن می شود.
وی ادامه داد: مبانی روایی ما در مورد نسبت قلمرو حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) با دوره قبل خود چه می گوید؟ روایات اینطور نشان می دهد که مدت زمان انسان نخستین تا عصر ظهور نسبت به دوره ظهور مثل یک ثانیه ای نسبت به یک قرن است. برداشت ما از حکومت جهانی حضرت مهدی چیست؟ از این حکومت اینگونه برداشت می کنیم که قرن ها طول می کشد تا حضرت مستقر می شود؟ اما ظاهرا در روایات دوره ۱۹ سال برای سیطره حکومت حضرت مورد نظر است.
این استاد دانشگاه افزود: پس در مدت کوتاهی حکومت ایشان سیطره پیدا می کند و وارث کل انبیا می شود در حالی که حکومت حضرت چندین قرن ادامه می یابد، در این صورت در مورد آن استقرار چه می گوییم؟ اگر بنا باشد تمدن را تفسیر به استقرار کنیم و از آن تقریر به اخلاد فی الارض کنیم راجع به آن استقرا در دوره ظهور چه توضیحی خواهیم داد؟
رهدار ادامه داد: دنیا بخشی از قلمرو مدیریت خدایی است و استقرار در دنیا همان حظ و بهره را دارد که استقرار در آخرت دارد.
محسنی: استقرار حقیقی زمانی رخ می دهد که انسان به حقیقت واصل شود
حجت الاسلام محسنی در واکنش به مفهومی که رهدار در خصوص استقرار در دوره ظهور بیان کرد، گفت: الان جنگی که در طول این تاریخ بشر روی زمین وجود دارد، مواجهه حق و باطل است. باطل سعی دارد که این حقیقت را از دسترس بشر دور کند و انبیاء سعی دارند که بشر را به این حقیقت را متصل کنند. ماجرا سر این است که وقتی که بشر به این حقیقت واصل شد، آن استقرار حقیقی به دست میآید و این غیر از استقراری است که در مفهوم تمدن است. این اشتراک لفظی استقرار، نباید ما را به اشتباه بیندازد.
رهدار: دین من اگر دنیای من را آباد نکند آخرت من را هم نمیتواند آباد کند
حجت الاسلام رهدار با بیان نقل قولی از دکتر شریعتی گفت: شریعتی تعبیری دارد که خیلی به دل من نشسته است. میگوید دین من اگر دنیای من را آباد نکند آخرت من را هم نمیتواند آباد کند. میگوید دین من اگر عرضه نداشته باشد دنیای من را آباد کند آخرت من را هم آباد نمیکند. لکن البته دقت شود عناصر و مؤلفههای آبادانی دنیا همان چیزهایی که در تفکر مادی اسم آن را آبادانی می گذارند نیست.
رهدار اضافه کرد: جایی که کل جبهه باطل تمام میشود آن جاست که اصلا دنیا تمام میشود. در آخر آیت الکرسی داریم که «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» این نشان میدهد که در تاریخ هم جبهه حق مشوب(آمیخته) باطل است و هم جبهه باطل مشوب به حق است. آنوقت مبارزه حق و باطل، ارادههای محوری حق و باطل برای این است که جبهه حق را در نور و جبهه باطل را در آن ظلمت خالص کند.
محسنی: بحث از تمدن بیشتر مربوط به کارآمدی است
حجت الاسلام محسنی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من فکر میکنم دوستانی که حرف از تمدن نوین میزنند بیشتر فرمایش آنها مربوط به کارآمدی است. می گویند که دین قابلیت این را دارد که تمدن برقرار کند چطور باطل و الحاد تمدن اینچنینی بنا کرده است؟ قطعا دین میتواند تمدن بنا کند، این را در مورد توانایی میگویند. من در این جهت با تنزل از آن معنای تمدن که گفتم دعوت به استقرار میکند و با تغییر و تحول در معنای تمدن که دیگر این استقرار آن استقرار دعوت به چسبیدن به زمین و «الثاقلتم الی الارض» نیست، قبول میکنم که دین حتما چنین کارآیی را دارد که تمدن به وجود بیاورد.
محسنی ادامه داد: اما ماجرا این است که با توجه به مفهومی که از این تمدن الان داریم و گرفتاری که با این تمدن داریم آیا دین مثل این تمدن، تمدن میسازد؟ وقتی که اهداف فرق میکند وقتی که غایات تفاوت می کند وقتی که شما انسانی را که تعریف میکنید، غایاتی که از انسان سراغ دارید، محقق میشود، واقعا آن چیزی که در خارج از مناسبات انسانی، از معماری و شهرسازی، از تأسیسات تمدنی مثل سینما، اینترنت، آموزش عالی و... اکنون وجود دارد، در این تمدن نوین آیا اینها به این صورت وجود خواهد داشت؟ یعنی ماجرای ما دغدغه اداره کردن همین چیزهایی که وجود دارد منتهی با یک غایت دیگری است؟
رهدار: تمدن اسلامی بساطت اولیه مسجد پیامبر و کعبه را به هم میزند
رهدار معتقد است: مدینه النبی مضغه تمدن اسلامی است. قرار نیست ما در آن بساطت بمانیم. ساختار وجودی انسان باید خود را با ساختار تکوین بیرونی هماهنگ کند. کمال یعنی هماهنگی درون و بیرون. این تفاوت ما در نسبت با تبعیت با رویکرد غرب است. لذا غرب میگوید کمال من در جعل قانون در طبیعت رقم میخورد. میگوید تا کنون عالم را تفسیر میکردیم از این به بعد باید تغییر بدهیم. قطعا در تمدن اسلامی بساطت تبدیل به پیچیدگی میشود و این پیچیدگی هم سرمایه حرکت به بالاست.
نظر شما