در اين زمينه بايد گفت:
1- ناگفته پيداست كه هدف اين قطعنامه ، وادار كردن ايران به پاسخ مثبت به بسته پيشنهادي در 22 اوت (پايان مرداد) است.
غرب كه دريافته بود فشار بر ايران براي تحميل خواست هاي غيرحقوقي پاسخ مثبت نمي دهد ، اكنون با صدور قطعنامه اي كه دورنماي بند 41 منشور را نيز نشان داده ، درصدد است با تزريق التهاب به فضاي ديپلماتيك ، سياسي ، اقتصادي و ايجاد ناامني ذهني در افكار عمومي فشار پنهان دروني را بر قوه تصميم گيري ايران تحميل كند.
2- قطعنامه 1696 امتياز بزرگ روسيه و چين به امريكا بود. روز قبل از صدور قطعنامه لاوروف ، وزير خارجه روسيه هرگونه ضرب الاجل ، تهديد و تحريم عليه ايران را رد كرده بود. چين هم مواضعي مشابه داشت.
تصويب قطعنامه نشان دهنده معامله اي پنهاني بين قدرتهاي يادشده است و هرگونه تصميم ايران بايد بر شناخت اين بده بستان متمركز باشد.
3- قطعنامه 1696 كه آمده تا اقتدار آژانس بين المللي انرژي اتمي را تقويت كند ، اقتدار خود شوراي امنيت و نيز آژانس را در نزد جامعه جهاني از بين برد. به دروغ در بند 6 هدف قطعنامه تقويت فرآيند اقتدار آژانس ذكر شده ، در حالي كه چند روز پيش ، البرادعي دبيركل آژانس برنامه هسته اي ايران را فاقد رويكرد نظامي خوانده بود. مضحك است كه 5 قدرت اتمي دنيا و ساير اعضاي شوراي امنيت فعاليت هاي صلح آميز كشوري را براي صلح و امنيت جهاني نگران كننده بدانند!
4- اما حتي اگر جامعه جهاني بپذيرد كه هدف شوراي امنيت ، واقعا دفاع از صلح و امنيت بين المللي است ، سكوت خفت بار اين شورا در برابر قتل عام وحشيانه كودكان بي گناه لبناني و فلسطيني توسط رژيم صهيونيستي را چگونه مي پذيرد؟!
پاسخ لابد اين است : از نظر سازمان ملل و شوراي امنيت ، آن رژيمي كه براي توليد سلاح اتمي آزاد است ، بايد براي سلاخي كردن صدها زن و كودك غيرنظامي هم آزاد باشد! شوراي امنيتي كه در مورد جنايت عليه بشريت در «قانا» سكوت و در برابر فعاليت صلح آميز هسته اي ايران طبق مقررات جهاني قطعنامه تهديد صادر مي كند بي ترديد نه شوراي امنيت بلكه شوراي ناامني است و نه شوراي امنيت UN (سازمان ملل) كه شوراي امنيت US (امريكا) است ! و بر همين اساس بود كه چند روز پيش جورج بوش صلح را چنين تعريف كرد: صلح عبارت از هر اقدام لازمي است كه امنيت و منافع امريكا و متحدانش را تامين كند.
5- عدم استناد قطعنامه 1696 به بند 39 منشور بدين معني است كه ايران «تهديد صلح و امنيت بين المللي» نيست ، بلكه به استناد به بند 40 فصل هفتم «معيارهايي مشروط» را عليه ايران تصويب و اعلام داشته كه اگر پاسخ ايران مثبت باشد ، ورود به بند 41 منشور منتفي است و الا درصورت پاسخ منفي چگونگي اجراي بند 41 (كه شامل تهديد و تحريم است) بررسي خواهد شد. بگذريم كه براساس پيمان ژنو هيچ كشوري را نمي توان با تهديد و فشار از حقوق خود محروم يا به پذيرش محدوديتي مجبور كرد اما براساس همين بند 40 منشور هم «معيارهاي مشروط» ياد شده نبايد با «پيش داوري درخصوص حقوق ، ادعاها و يا موضع» ايران همراه باشد ، در حالي كه چنين است.
در حالي كه ايران عضو متعهد NPT است و شوراي امنيت در مورد احتمال رويكرد نظامي برنامه هسته اي آن در آينده پيشداوري كرده است.
از نظر حقوقي چگونه مي توان پذيرفت كه شوراي امنيت در پاراگراف 2 از تعهد خود به NPT و حق همه كشورها براي تحقيق ، توسعه ، توليد و استفاده از انرژي هسته اي سخن مي راند و كشوري را كه هنوز از NPT تخلف نكرده از حقوقش محروم مي سازد؟!
6- قطعنامه 1696 استفاده ابزاري 5 قدرت اتمي دنيا از ظرفيت هاي حقوقي بين المللي و معامله اي براي تحميل شرايط به ايران است اما به واقع سندي بر باخت روسيه ، چين و اروپا به امريكا و اسرائيل است.
كسيلياك ، معاون وزير خارجه روسيه ديروز گفت ، حتي اگر پاسخ ايران منفي باشد ، اين به معني تحريم خودكار اين كشور نيست. در حالي كه طبق ماده 5 همين قطعنامه ادامه فعاليتش در طرح بوشهر و ساير همكاري ها را يكجانبه به امريكا فروخته است !
7- بي ترديد مسوولان كشورمان با جمع بندي شرايط و براساس منافع ملي تصميم لازم را خواهند گرفت اما در شرايط فعلي حفظ يكپارچگي و همدلي ، پرهيز از سخنان نسنجيده و شتابزده ، استفاده از خرد جمعي همه دلسوزان و قوه كارشناسي به همراه ذكاوت و هوشمندي مي تواند قطعنامه 1696 را تعليق و توپ را به زمين 1+5 بيندازد.
راستي اگر فقط بخشي از فعاليت هاي هسته اي ايران احتمال انحراف به سمت مقاصد نظامي را در آينده دارد ، چرا شوراي امنيت حكم به تعليق همه برنامه هاي هسته اي داده است؟! ما بايد پاسخ هوشمندانه خود را در بسته اي جديد به ميدان آوريم.
----------------------------------------------------
نويسنده : پرويز اسماعيلي
منبع : روزنامه جام جم 11 مرداد 1385
نظر شما