- زمزمه تاسيس يك "حزب" توسط هواداران سيد محمد خاتمي كه آن روزها به "دوم خردادي" مشهور بودند در محافل سياسي و خبري از اوايل سال1377به گوش مي رسيد. اين گروه كه غالبا ازباقي مانده ستادهاي انتخاباتي خاتمي درانتخابات دوم خرداد 76 و نيروهاي خط امامي و گرايشات موسوم به "چپ" بود، درست يكسال بعد از تاسيس دولت اول خاتمي پا به عرصه رقابت هاي سياسي كشور گذاشت.
- تجربه "حزب دولت ساز" منحصر به مشاركت نبود، هواداران آيت الله هاشمي رفسنجاني ، رئيس جمهور قبلي در اواخر دوره دوم رياست جمهوري وي به سمت ايجاد حزب رفتند و "كارگزاران سازندگي" در اوايل 1375 توسط برخي از وزرا و اعضاي دولت هاشمي تشكيل شد. مشاركت هم با وجود اينكه مثل كارگزاران؛ حزبي بود كه توسط دولتي ها تاسيس شد، اما مشاركتي ها بسيار زودتر و در فضاي مناسب تري متشكل شدند و اين فرصت را يافتند كه حدود هفت سال، بطور "منظم و متشكل" دولت اول و دوم خاتمي را در اختيار داشته باشند.
- "تعريف خاص" مشاركت از اصلاح طلبي
- روي كارآمدن خاتمي در انتخابات دوم خرداد 76 توام با شرايط خاص و استثنايي و تاحد زيادي غيرقابل پيش بيني همراه بود ، مشاركت بالاي مردمي و آراي بالاي سيد محمد خاتمي بر خلاف انتظار، شور عظيمي در جامعه ايجاد كرد.
به گزارش مهر، نوع تشكيل "كارگزاران" با "مشاركت" متفاوت بود، مشاركت خود را "وارث" و نماد دوم خرداد 76 و "همراه و ياور خاتمي" مي دانست و طبيعي بود كه بايد نزديك ترين رابطه را با رئيس جمهوري وقت داشته باشد و اين ارتباط كاريزمايي را كاملا به جامعه نشان دهد، به همين دليل بود كه "دكتر سيد محمدرضا خاتمي" كه از يك طرف برادر كوچكتر رئيس جمهور- يك پزشك متخصص كليه - بود و از طرف ديگر همسرش، نوه امام راحل(ره) بود به دبيركلي حزب تازه تاسيس " مشاركت " برگزيده شد، محمدرضا خاتمي برخلاف بسياري ازموسسين مشاركت، هيچ سابقه سياسي و تشكيلاتي نداشت، بدين ترتيب حزب مشاركت يك "دبيركل كاريزماتيك" پيدا كرد.
- استراتژي " حضور در اپوزيسيون همزمان با حضور در قدرت" ، شكلي ويژه به فعاليت هاي مشاركت داده بود، مشاركتي ها به بهانه " اصلاح طلب " بودن، مي خواستند هم از قدرت بهره مند باشند و هم مي خواستند هرگاه كه نياز شد در لباس و كسوت اپوزيسيون و در كنار گروههاي خارج از نظام ، بازي كنند.
مشاركتي ها به بهانه "اصلاح طلب" بودن، مي خواستند هم از قدرت بهره مند باشند و هم مي خواستند هرگاه كه نياز شد در لباس و كسوت اپوزسيون و در كنار گروههاي خارج از نظام ، بازي كنند |
- اوج سياست ورزي مشاركت ، در اختيار گرفتن مجلس ششم بود كه توانست با شعار حمايت از خاتمي و "ايران براي همه ايرانيان" و اصل "چانه زني از بالا و فشار از پايين" ، در اسفند 78 ، بيش از 160 كرسي مجلس شوراي اسلامي را در اختيار بگيرد، اقبال عمومي به مشاركت در تهران و چند شهر بزرگ تقريبا قاطع بود ولي در شهرهاي كوچك و شهرستانها، اين اقبال كاملا "شكننده" بود. مشاركتي ها از اين " شكنندگي در شهرستانها " درس نگرفتند و تحولات بعدي نشان داد كه مشاركت عملا بازي هاي راديكال و رفتارهاي سياسي تند را در دستور كار خود قرار داد.
به گزارش مهر، تحصن نمايندگان مجلس ششم، اوج رفتار اپوزيسيوني مشاركت بود كه نكته جالب آن در اين بود كه اين حركت، نه با استقبال مردم مواجه شد و نه حتي گروههاي منتقد نظام، نهايتا اين حركت تبديل به يك "ناكامي بزرگ دوسويه" در كارنامه مشاركت شد، چون با اين اقدام ساختارشكنانه عملا تعامل آن را با نظام به شدت دچار اختلال كرد.
- انتخابات نهم رياست جمهوري، نقطه عطفي براي مشاركت
- كانديداتوري دكتر مصطفي معين درانتخابات نهم رياست جمهوري از سوي مشاركت و ناكامي او در برابر كانديداهاي اصولگرا و هاشمي و كروبي ، تجربه تلخ ديگري براي مشاركت بود، نامزدي كه مشاركت آن را نماينده"اصلاح طلبان پيشرو" ناميده بود و گمان مي كرد با طرح شعارهاي راديكال و خاصي مثل "حقوق بشرو دموكراسي خواهي " مي تواند آراي ايرانيان را دوباره بدست بياورد، ولي مشاركت نتوانست دررقابت نهم، موفقيتي به دست آورد. مشاركتي ها درطول اين دوران عملا از هويت سنتي چپ خط امامي خارج شده و سعي داشتند گفتمان روزدنياي غرب، چون "دموكراسي و حقوق بشر" را در دستور فعاليت خود قرار دهند.
- اما انتخابات نهم رياست جمهوري و عدم ائتلاف مشاركت با طيف سنتي جريان "چپ" يعني "مجمع روحانيون مبارز" باعث شد كه عمق اختلاف اين دو طيف بيش از پيش آشكار شود، فضاي سردي كه هنوز هم ادامه دارد.
- فضاي بعد از انتخابات رياست جمهوري يك شوك به تمام معنا براي " هويت حزبي مشاركت " بود كه حدود هفت سال با آن زيست كرده بود، حركت در فضاي دور از قدرت باعث شد استراتژي " هم اپوزيسيون هم قدرت " با اختلال جدي روبرو شود و مشاركت نه توان تعامل با نظام و حضور در قدرت را داشته باشد و نه بتواند در ميان اپوزيسيون، حرفي براي گفتن داشته باشد.
- كنگره نهم و انتخاب دبيركل جديد
- ادامه اين فضاي " كسالت بار" در طول يكسال بعد از انتخابات براي "مشاركت " ، منجر به اين جمع بندي شد كه بايد " نماي " خود را درجامعه تغيير بدهد. با كناررفتن سيد محمد خاتمي ازرياست جمهوري، عملا استفاده ازكاريزماي خاتمي چندان معنايي نداشت.
- كنگره نهم مشاركت كه با هدف تعيين " دبيركل جديد" تشكيل شد. در چنين فضاي مبهمي برگزار شد، انتخاب "ميردامادي" كه سوابقي چون مدير مسئولي روزنامه نوروز ، رياست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ششم و عضويت در جمع دانشجويان پيرو خط امام در جريان گروگانگيري اعضاي سفارت آمريكا و معاونت اجرايي مشاركت را در كارنامه خود دارد، مي تواند از چند منظر مورد توجه قرار گيرد، به خصوص اگر سخنان وي در جلسه اختتاميه كنگره نهم مشاركت را مرور كنيم:
- ميردامادي در سخنراني اختتاميه كنگره نهم اظهار داشت : ما مسيري طولاني و تدريجي در پيش داريم و نبايد توقع دستاورد ناگهاني و بزرگ دراصلاحات داشته باشيم، اگرچه كه داشته ايم مثل دوم خرداد 76. ما پذيرفته ايم كه در مسير تدريجي به اهداف مان برسيم، ما بايد تشكيلات خود را قوي كنيم، امروز رقابت رقابت تشكيلات هاست.
- دبيركل جديد مشاركت گفت :" انتظار بي جا ايجاد نمي كنيم و انتظار بي جا هم نداريم "، نه به انفعال اعتقاد داريم ، نه به طرح شعارهاي راديكال وساختار شكن، چون طرح شعارهاي راديكال نهايتا به انفعال مي انجامد. ما به مردم سالاري ديني و جمهوري اسلامي اعتقاد داريم و با كساني كه فقط به جمهوري اعتقاد دارند، مرزبندي داريم. ما به حداقل ها اكتفا خواهيم كرد و از طرح خواسته هاي حداكثري خودداري مي كنيم، ائتلاف را سر لوحه كار خودمان قرار داده ايم و ائتلاف را نشانه بلوغ سياسي براي رسيدن به خواسته هاي حداقلي مي دانيم.
اين شواهد نشان مي دهد حزب مشاركت با كناره گيري محمدرضا خاتمي به عنوان چهره اي كاريزماتيك از سمت دبيركلي و انتخاب ميردامادي ، به سوي گسترش " تشكيلات " خود در سطح جامعه حركت كرد تا از بتواند از بحران "خلاء كاريزما " و " دوري از قدرت " عبور كند، پيش از اين نيز خبرهاي غير رسمي مبني بر سرمايه گذاري مشاركت در مورد اصناف مختلف جامعه به گوش مي رسيد.
-------------------
گزارش : بهمن هدايتي
نظر شما