به گزارش خبرنگار مهر، ميرزا عبدالرحيم طالبوف تبريزي در سال 1250 ه.ق متولد شد. وي از نويسندگان نوگراي دوران مشروطه و از فعالان نهضت مشروطه است. طالبوف به زبان روسي آشنا بود و به واسطه همين زبان با علوم جديد غربي و تحولات دنياي مدرن آشنايي خوبي پيدا كرد .وي با توجه به شخصيت خاص خود، به درك نوگرايانه اي از جريان هاي فكري، اجتماعي، مذهبي و سياسي ايران رسيد.
طالبوف شخصيتي تاثير گذار و معتبر بود، به همين دليل در ميان فعالان مشروطه از جايگاه اجتماعي و سياسي قابل احترامي برخوردار است. وي به انديشمندان اروپايي، از جمله جرمي بنتام انگليسي، هنري توماس، رنان، روسو، ولتر، نيچه وكانت توجه دارد.
عبدالرحيم نجار زاده تبريزي آثار متفاوتي در جغرافيا، فيزيك، زيست شناسي و ديگرعلوم جديد به رشته تحرير در آورده است و در حوزه مسايل سياسي نيز، با آثاري چون "كتاب احمد"، "سفينه طالبي" و" مسالك المحسنين" در جنبش فكري و اجتماعي مشروطه موثر بوده است، طالبوف در خصوص نهادهاي سياسي واجتماعي اروپايي مطالبي دارد. و در ضمن مطالب خود به عقب ماندگي ايران، ظلم، استبداد وموانع سنتي پيشرفت مي پردازد.
تاريخ مختصر اسلام، نخبه سپهري ،رساله فيزيك و مسائل الحيات از ديگر نوشته هاي طالبوف هستند. ايضاجات در خصوص آزادي و سياست طالبي دو اثر ديگر وي هستند كه نگاهي انتقادي به مسايل سياسي ايران دارند.
طالبوف تحصيلات دانشگاهي نداشت ،اما با تلاش شخصي و شعور اجتماعي و سياسي خود به جايگاه يك "روشنفكر" دست يافت. وي دغدغه مردم را داشت و براي بيرون كشيدن ايران از عقب افتادگي تلاش مي كرد.
اعتدال، شخصيت علمي و دقيق، تلاش مداوم، روحيه آزادي خواهي و مشروطه طلبي، طالبوف را از افراطي گري هاي دوران مشروطه دور كرد.
طالبوف به عنوان يك نوگرا نگاهي متفاوت به دين دارد و دين را به سه بخش اعتقادات، عبادات و اخلاقيات تقسيم مي كند. وي هيچ گاه از مرزهاي دين عبور نمي كند و معتقد است كه گوهر همه اديان يكي است و دين حق آن است كه عقل و علم آنرا تصديق كند. وي بر آن است كه مذهب و شرايع متناسب با تغييرات، تحول مي يابند و بنا بر اصل اجتهاد ديني ، اصلاح و بازسازي انديشه ديني منطبق با تحولات بشري ضرورت دارد.ميرزا عبدالرحيم، اصل همه اديان و مذاهب را خدا پرستي، معرفت نفس، حفظ وجود و مساوات مي داند.
به گزارش مهر، طالبوف به عنوان نو انديش ديني، اگر انتقادي به حوزه مسايل ديني وارد مي كند بيشتر به جنبه خرافات و رسوماتي است كه به دين نسبت داده مي شود و هيچ ربطي با عقل، دين وعلم ندارند.طالبوف با توجه شان و جايگاه روحانيون، از علمايي كه عرصه فعاليت معنوي را رها كرده اند و به نام روحانيت، به دنبال شان دنيوي هستند، انتقاد وارد مي كند.
طالبوف يك نوگراي ديني بود و دغدغه دين و تحولات جديد را داشت، اينكه روحانيون بايد به علوم جديد مجهز و مسلط شوند تا از پس تحولات و تغييرات دنياي جديد و پاسخگويي به مسائل روز برآيند.
طالبوف به عنوان يك شخص تاثير گذار در جنبش مشروطه از يك سو به دنبال قوانين، علوم و تحقيقات جديد بود و از سوي ديگر دغدغه دين داشت. وي هيچ گاه دين و اصول آنرا منكر نشده گرچه گاهي به نظر مي آيد بيشتر يك منتقد است و به روحانيت انتقادات تندي وارد مي كند. اين نگاه وي، از افراطي گري هاي دوران مشروطه نشات مي گيرد. كه وي از آن رنج مي برد. در كل بايد گفت طالبوف يك اصلاح طلب مسلمان بود كه از درد عقب ماندگي جامعه رنج مي برد.
نظر شما