خبرگزاری مهر، گروه جامعه- محمددرویش*: ۹ سال پیش در چنین روزی، یعنی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ برای نخستینبار همایشی در تالار شهریاران جوان تهران برگزار شد با عنوان: «سدهای بزرگ؛ پیامدها و جایگزینها»؛ همایشی که در آن کسی قرار نبود بر خلاف رسم رایج تا آن زمان به ستایش سدسازی و سردارسازی در حوزه سازندگی به بهانهی ساخت این جرثومههای سیماناندود و پهنپیکر بپردازد. محتوای ارائه شده در آن همایش، سر و صدای فراوانی در محافل رسانهای مستقل به راه انداخت و نهتنها روز ملی حمایت از رودخانهها در برابر سدهای بزرگ را بنیان نهاد؛ که موجی را سبب شد تا در نهایت منجر به ارسال نامهای از سوی گروهی از اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان در زمستان ۱۳۸۸ به مقام معظم رهبری شود که در آن از پیامدهای ویرانگر سدسازی در ایران به شدت ابراز نگرانی شده بود. مقام رهبری هم در پاسخ به درخواست نخبگان کشور، به رییس جمهور وقت دستور دادند تا با دقت نظر و به شایستگی به ابراز نگرانی اساتید پاسخ داده شود.
امسال، نهمین سالی است که روز ملی حمایت از رودخانهها در برابر سدهای بزرگ در ایران گرامی داشته میشود؛ روزی که البته در دنیا قدمتی بیشتر داشته و سابقه آن به ۱۴ مارس ۱۹۹۸، یعنی حدود ۱۸ سال پیش میرسد. این که چرا سازهای که به ادعای سازندگانش قرار بوده تا آب را مدیریت و تنظیم کند، خود به مهمترین عامل مرگ رودخانهها تبدیل شده، حکایت تلخی است که نشان میدهد: بشر مدرن امروز، بسیار کمتر از بشر سنتی دیروز از قوانین حاکم بر طبیعت سردرمیآورد و یا آن که در برابرش کرنش میکند. راستی چرا باید از رودخانهها در برابر سدهای بزرگ حمایت کرد؟ و چرا جهانیان، دو بار در سال، یکی در ۱۴ ماه مارس (۲۴ اسفند) و دیگری در آخرین یکشنبه سپتامبر، حرمت رودخانهها را در زمین گرامی داشته و میکوشند تا مردم و رهبران جهان را از وخامت شرایطی که بر این رگهای بی رنگ زمین حاکم است، آگاه سازند.
مخالفتها در برابر سدسازی در جهان به جایی رسیده که متأسفانه هفتهای دو فعال محیط زیست توسط مافیای طبیعتستیز در جهان به قتل میرسد.
حقیقت داستان آن است که حال رودخانهها تقریباً در هیچ نقطهای از کره زمین خوب نیست؛ اغلب آنها هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با چالشها و تهدیدهای جدی مواجه شدهاند؛ دیگر کمتر رودخانهای را میتوان سراغ گرفت که آب گوارایش از سراب تا پایاب ادامه یافته و به دریا و اقیانوسها برسند. رودخانهها، یکی از مهمترین بسترها برای حفظ و پایداری تنوع زیستی موجودات آبزی به شمار میروند.
هنگامی که این رگهای راهبردی حیات در کره زمین، از وضعیت مطلوبی برخوردار نباشند، یعنی بخش بزرگی از زیگونگی حیات؛ از کتابچهی بیرقیب و یکتای آفرینش با تهدیدی مرگبار روبرو شده است. برای همین است که در طول نیم قرن گذشته نسل بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از آبزیان آب شیرین برای همیشه منقرض شده است که یکی از مهمترین دلایلش، علاوه بر کاهش کیفیت آب و صید بیرویه، ساخت سدهای متعدد مخزنی در مسیر رودخانههاست که سبب گسست بومشناختی و ایجاد خلل در فرآیند تخم ریزی ماهیها را فراهم آورده است.
در عین حال، نباید فراموش کنیم که سدسازی و طرحهای انتقال آب بین حوضهای، دلیل وخامت شرایط بومشناختی در ایران و بسیاری از نقاط جهان نیست! بلکه ابزاری در دست مبتلایان به نوعی سندرم خطرناک موسوم به «سندرم بتنیسم» یا همان طرفداران مدیریت سازهای و طراحان برنامهها و آرمانهای توسعه در کشورهایی است که آفرینندگانش، بویی از فهم اکولوژیک نبرده و بر این پندار غلط پای میفشارند که میتوانند با تکیه بر قدرت سختافزاری و فناورانهی بشری به جنگ قوانین طبیعت رفته و آن را به نفع نسل خود تغییر داد. شاهد مدعای فوق، بحران دریاچه پریشان یا زریوار یا دشت طوس یا ... است که ربطی به سدسازی ندارد، بلکه قربانی انتخاب آرمان غلط، یعنی دستیابی به خودکفایی در کشاورزی به هر قیمتی شدند؛ آن هم نوعی از کشاورزی که ظاهرا کسی نمیخواهد یا نمیتواند برای ارتقای نرمافزاری و بهبود راندمانهای آن تلاش کند! چرا؟
حاصل این نگاه خطرناک، مصیبتهایی است که گریبان ما را در ارومیه، بختگان، گتوند و خوزستان، داریان، زاینده رود و گاوخونی، میناب، جازموریان و هامون گرفته است و متأسفانه بیم آن میرود تا با همان نشانیهای غلط، استانهایی چون چهارمحال و بختیاری، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان هم، همان فرجام تلخ را تجربه کنند.
آیا نسل هوشمند امروز اجازه تکرار آن خطاهای نابخشودنی را میدهد؟
شاید پاسخ به این پرسش در آیینهای دهمین سالگرد روز ملی حفاظت از رودخانهها در برابر سدهای بزرگ در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، آسانتر باشد! نه؟
* مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست
نظر شما