۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۴:۰۴

بازیگر «بیرون پشت در» پاسخ کارگردان را داد/ توضیح درباره دستمزد

بازیگر «بیرون پشت در» پاسخ کارگردان را داد/ توضیح درباره دستمزد

توماج دانش بهزادی نسبت به صحبت های کارگردان نمایش «بیرون پشت در» مبنی بر درخواست ۳۵ میلیونی اش برای بازی در این اثر نمایشی در قالب یادداشتی واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، توماج دانش بهزادی بازیگر، مشاور و دراماتورژ نمایش «بیرون پشت در» در پاسخ به یادداشت ایمان اسکندری کارگردان این نمایش که درباره دستمزد غیر متعارف ۳۵ میلیونی این بازیگر سخن گفته بود، یادداشتی منتشر کرد.

در یادداشت این بازیگر آمده است:

«اگر ادعا می کنیم که هنرمند تئاتریم و نام تئاتر را چه به صورت پیشوند یا پسنود با خویش یدک می کشیم پس به ناچار باید در خدمت حقیقت و راستی باشیم و هر کجا بین مصالح خود و حقیقت و منافع تئاتر ناچار به انتخاب شدیم باید در خدمت حقیقت و منافع تئاتر باشیم.

اما هستند افرادی در این خانه که نه تئاتر برای آنها اهمیتی دارد و نه حقیقت و فقط به فکر منافع خویش هستند. برای ایشان هیچ ارزش راستینی بجز نام و نان خویش در جهان وجود ندارد و از هر حرکت و کلامِ غیر واقع استفاده می کنند که اگر ایشان را غیر از این مرامی بود چه دلیل که صحبت های اولیه برای مذاکره در جمعی خصوصی آن هم به شکل و محتوایی خلاف واقعیتِ آنچه اتفاق افتاده را در رسانه ها انعکاس داده اند؟

ایشان با جعل واقعیت و بزرگنمایی این تصویر خلاف واقع را حقیقت ترسیم کرده اند که بنده فقط برای «دستمزد بازیگری» مبلغ ۳۵ میلیون تومان تقاضا کرده ام. خدای عادل را به شهادت می طلبم و حقم را به او واگذار می کنم و شما مردم عزیز را شاهد می گیرم که بنده برای دستمزد بازیگری برای اجرای مجدد مبلغ ۱۵میلیون یا ۱۵درصد از فروش را پیشنهاد داده ام. توجه کنید «پیشنهاد» داده ام و هیچگونه پیشنهادی تا این لحظه از جانب ایشان دریافت نکرده ام. دقت داشته باشید که بنده به عنوان دراماتورژ و مشاور اجرا نیز حق و حقوق مادی و معنوی دارم و مذاکرات ما در قالب ۳ عنوان قرارداد جداگانه بوده است یعنی قرارداد برای بازیگری برای مشاوره و برای دراماتورژی.

در اجرای مجدد دو عنوان (دراماتورژ و مشاور) مصادره و اقدام به حذف آن نموده اند. گویی با حذف کردن، حقیقت هم نابود می شود. این دو عنوان به شهادت بسیارانی که در طول تمرین و اجرای این نمایش در طی این ۳ سال با ما همراه بوده اند از آموزش تا هدایت بازیگر و کارگردان از تحلیل و ایده پردازی و اجرایی و مادی کردن ایده ها و تطبیق آنها با مسایل روز جهان و مسایل اساسی انسان معاصر و نشست های طولانی و متعدد با طراحان مخصوصا آهنگساز که رکنی اساسی در اجرا به عهده دارد شامل می شود. وظایفی که اگر کمی اهل این خانه باشید می دانید که مهمترین وظایف کارگردانی است. کارگردان تصویرسازی کلامی است نه ایشان که در برابر مهمترین و اساسی ترین سوالات اعضای گروه تنها به واژه «ردیفِ» بسنده می کرد. به قول خود ایشان  کارگردانی به شیوه ردیفه!

طنز تلخ و شاید گروتسک این ماجرا اینجاست که ایشان هدف غایی تئاتر و سعادتمند شدن در این عرصه را کسب جایزه در جشنواره فجر می دانند و تلاش و رزومه عملی و علمی ۱۴ ساله دیگران را به دلیل نگرفتن جایزه فجر «ناکام» توصیف می کنند. اگر فرض ایمان اسکندری را اصل بگیریم در رابطه با کارگردانی ایشان ناکام بزرگ جشنواره فجر هستند و همچنین در رابطه با جایزه ویژه که ایشان در تلاش هستند به نام خویش مصادره اش کنند متعلق به همه اعضای نمایش می باشد و بعد از گذشت دو سال ایشان برای مصادره این جایزه به نام خویش لوح های تقدیر اعضای گروه را نداده اند.

تراژدی تئاتر ما از جایی آغاز می شود که می کوشند قهرمانان جعلی تولید کنند و هزار افسوس که برای اینچنین قهرمانانی «کَف» می زنند؛ چه هنرمندانه تادئوش روژه ویچ در نمایشنامه فهرست نتیجه تراژیک و سیاه دستانی را ترسیم می کند که برای قهرمانان جعلی «کَف» می زنند.

هنگامی که غم و خشم بزرگان و عزیزان تئاتر را می بینم بر خویش شرمسارم که به خاطر اعاده حیثیت و روشن شدن حقیقت با پافشاری اساتید و دوستان این یادداشت را نوشتم. امیدوارم که ذات راستین تئاتر من را ببخشد اگر خطایی کرده ام که هرچه می کنم در جهت ارتقای نام این عرصه فرهنگی است که به عقیده من مهم ترین و کارآمدترین عنصر برای تغییر وضعیت نابسامان انسانیت در جهان معاصر است.

و اما شما هنرمندان مخصوصا بازیگران را به دادخواهی می طلبم و شما را در رنجی که می کشم شریک می کنم. رنجی که از غارتِ «بکمان» نقشی که از پاییز ۱۳۹۲ برای ساختن و خلقش و جان دمیدن در کالبدش از جان و تن خویش مایه گذاشتم تا جایی که دیگر بین من و او حجابی نبود. او، من بودم و من او. «بکمان»، عزیزم ببخش مرا که تو را قربانی ارزش های والای تئاتر و اهداف راستین حقیقت کردم اما می دانم و ایمان دارم روزی خداوندگار تئاتر تو را چون اسماعیلِ ابراهیم به من باز می گرداند. بدرود تا درودی دوباره بکمانِ خوبِ من.»

کد خبر 3666610

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha