به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشت علی اصغر روح الامین، کارشناس اقتصادی در خصوص موضوع اقتصاد مقاومتی است که از نظر می گذرد.
اسلام به عنوان دینی که همه ابعاد زندگی فردی واجتماعی را مورد توجه قرارداده ، طبیعی است که به اقتصاد به عنوان عاملی که قادر است زمینه مناسب حرکت تکاملی انسان را فراهم سازد می نگرد. ازجانب دیگر، نظر به اینکه اولاً ، اقتصاد با نیازهای غریزی ملموس مرتبط است وثانیاً در نظام کلی اسلام می بایستی بستر مورد نظر تکامل معنوی را فراهم آورد، می بایستی تابع مقررات خاص باشد به نحوی که لازم خواهد بود ضمن پذیرش فعالیتهایی که به طور طبیعی انجام می پذیرد، به نحوی به آنها جهت داده شود که هدف مورد انتظار محقق گردد.
در اقتصاد اسلامی، سعی در حفظ حاکمیت سیاسی اسلام در روابط با بیگانگان است، زیرا در روابط خارجی، مناسبات اقتصادی و سیاسی بسیار به هم پیوسته اند، هم اکنون وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای جهان سوم در اثر وابستگی اقتصادی آنهاست، به این سبب یکی از اهداف اقتصاد اسلامی، حفظ حاکمیت سیاسی اسلام است.
مکتب اقتصادی اسلام، در صدد تامین اهداف فراوانی است که برخی از آنها اخلاقی و برخی دیگر اجتماعی است، در این جا به بعضی از آن اهداف که دارای اهمیت بیشتری است، اشاره می شود:
حاکمیت سیاسی اسلام، تحکیم ارزش های معنوی و اخلاقی، برپایی عدالت اجتماعی، عدم وابستگی اقتصادی، خودکفایی و اقتدار اقتصادی، توسعه و رشد و رفاه عمومی.
و اما برای مبحث اقتصاد مقاومتی نیز اهدافی ذکر گردیده است که می توان با نگاهی اجمالی به رابطه محسوس بین این دو مقوله پی برد.
سعی ما بر این است که در این نوشتار به صورت کاملا مختصر به ذکر مواردی بپردازیم که نشان دهیم اقتصاد مقاومتی گامی در جهت رسیدن به اقتصاد اسلامی است، چرا که درست است که مدل بهینه اقتصادی برای جمهوی اسلامی ایران اقتصاد اسلامی است، اما تا به ثمر نشستن این مدل متعالی چه باید کرد؟
آیا مدلهای اقتصادی ای که در کشور تدریس شده و در برنامه ها پیاده می شود توان مقابله با جنگ اقتصادی دشمن را دارد؟
مدل اقتصادیای که کشور عمدتا پس از جنگ در پیش گرفت، مبتنی بر بازار آزاد، پذیرش نظم بین الملل و... بود که در این صورت میبایست ایران نیز به عنوان جزء کوچکی از دهکده جهانی با کدخدایی ایالات متحده آمریکا نقش بازی کند. دهکدهای که هر کس در آن از دستورات کدخدا تخطی کند مورد مجازات سازمانهای بین المللی(!) قرار میگیرد. طبیعتا اهداف رشد اقتصادی و توسعهای این مدلها مبتنی بر پذیرش ارزشهای غربی است که در تضاد با مبانی و اصول انقلاب اسلامی قرار دارد. حال چه کنیم؟
چند راه وجود دارد: سادهترین راه نفی ارزشهای انقلاب اسلامی و پذیرش اصول لیبرالیسم اقتصادی است. در این راه هدف جمهوری اسلامی ایران میشود رسیدن به نقطهای مانند ترکیه یا کره جنوبی یا شبیه آنها. راه دوم پذیرش اصول لیبرالیسم اقتصادی و انقلاب اسلامی توأمان با هم است(!) در این شیوه با توجه به این که ارزشهای انقلاب اسلامی در تعارض با دیگران است مورد هجمه آنان قرار میگیریم . چرا که مدلهای اقتصادی کنونی، مبتنی بر پیاده سازی در شرایط اطمینان و ثبات پی ریخته شدهاند. لذا جمهوی اسلامی ایران در این حالت روز به روز از لحاظ توان داخلی تحلیل رفته و بیشتر در موضع ضعف و انفعال قرار می گیرد.
اما راه حل بهینه برای کشور ما مدلی اقتصادی است که بتواند کشور ما را در شرایط مبارزه به پیش ببرد. شرایطی که بر خلاف سایر کشورها برای ما شرایط گذرا نیست و حالت دائمی دارد. در این مدل اقتصادی به تحریمها به عنوان فرصتهایی نگریسته میشود که میتواند از این فرصتها برای کارا نمودن و اصلاح نقاط ضعف سیستمهای اقتصادی کشور استفاده شود.
پس تا حدودی مشخص گردید که عمل به اقتصاد مقاومتی می تواند رسالت مناسبی با توجه به ماهیت اسلامی کشور عزیزمان باشد.
در ادامه به ذکر نکاتی خواهیم پرداخت که با توجه به اهداف اقتصاد اسلامی، این گزاره را اثبات خواهیم کرد که اقتصاد مقاومتی گامی در جهت رسیدن به اقتصاد اسلامی است.
اﻟﻒ-ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ اقتصاد اسلامی ﻳﻚ روﻳﻜﺮد ﺑﻨﻴﺎدﻳﻦ در اﻗﺘﺼـﺎد اﺳـﺖ، اﻗﺘﺼـﺎد مقاومتی ﻧﻴﺰ روﻳﻜﺮدی راﻫﺒﺮدی در حرکت رو ﺑﻪ ﺟﻠﻮی اﻗﺘﺼﺎد ﻛﺸﻮر ﺧﻮاﻫـﺪ ﺑـﻮد ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ در ﻫﻤﺎن ﺑﺴﺘﺮ ادﺑﻴﺎت اﻗﺘﺼﺎد اسلامی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ می ﺗﻮاﻧﻴﻢ اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی را ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ اسلامی ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﺎزﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻴﻢ. ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻧﻈـﺎم ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ داری ﺑـﺎ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﻗﺘﺼﺎد اسلامی ﻣﻐﺎﻳﺮ اﺳﺖ، ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺎس ﻧﻴﺰ اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﺑـﺎ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ﻣﺪلﻫﺎ و اﻟﮕﻮﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎد ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ .داری ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ ﻧﺪارد و ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﺑﺮاﺳﺎس ﭼﻨﻴﻦ روﻳﻜﺮد ﻣﺒﻨﺎﻳﻲ، آﻧﭽﻪ در اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﺑﺎﻳﺪ رخ دﻫﺪ اﻳﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻛﻪﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ، در ﭼﺎرﭼﻮب ﻓﺮاﻳﻨﺪی ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺳﺎزی، دوﻟﺖ ﺟﺎی ﺧﻮد را ﺑـﻪ ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺑﺪﻫﺪ و ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺪون راﻫﻨﻤﺎﻳﻲ و ﻧﻈﺎرت، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ دﻧﺒـﺎل ﺣﺪاﻛﺜﺮ و اﻧﺒﺎﺷﺖ ﺳﻮد ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ. اﻳﻦ ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ اﻗﺘﺼﺎد ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ داری در ﻣﻘﺎﺑـﻞ ﻗﺮار می دﻫﺪ. در اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﻣﺎ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ مفهومی روﺑﺮو ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ.
ب- اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﻳﻚ روﻳﻜﺮد ﻛﻼن و ﺑﻠﻨﺪﻣـﺪت ﺑﺮاﺳـﺎس آﻣﻮزهﻫﺎی اسلامی و واﻗﻌﻴﺎت داﺧﻠﻲ و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻲ از ﻳﻚ ﺳﻤﺖ، ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ داﺷﺘﻪ های اسلامی ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﻢ و آﻧﻬﺎ را ﻣﺤـﻮر ﻗـﺮار دﻫـﻴﻢ و از ﻃـﺮف دﻳﮕـﺮ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ آﻧﭽﻪ در ﭘﻴﺮاﻣﻮنﻣﺎ رخ می دﻫﺪ، ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﻮد و ﺟﻬـﺎن را ﻣـﻮرد ﺑﺮرﺳـﻲ ﻗـﺮار دﻫﻴﻢ و در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ اﻟﮕﻮﻳﻲ ﺑﺮﺳﻴﻢ ﻛﻪ آن اﻟﮕﻮ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮون رﻓﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ را از ﻣﺸﻜﻼت اﻗﺘﺼﺎدی در ﭘﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺎس، اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﻳﻚ روﻳﻜـﺮد ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت ﺳﻠﺒﻲ و ﻳﺎ ﻳﻚ اﻗﺪام ﺻﺮﻓﺎً ﭘﺪاﻓﻨﺪی ﻧﻴﺴـﺖ، بلکه روﻳﻜـﺮدی ﺑﻠﻨﺪﻣـﺪت اﻳﺠﺎﺑﻲ و ﺗﻬﺎﺟﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ اﻧﺪازی ﻛﻼن ﺑﻪ اﻗﺘﺼﺎد ﻛﺸـﻮر دارد. در واﻗـﻊ، اﻳـﻦ روﻳﻜﺮد ﺑﺎ دوراﻧﺪﻳﺸﻲ، در ﭘﻲ ﻣﺪﻟﻲ از اﻗﺘﺼﺎد اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻫـﻢ مبتنی ﺑـﺮ آﻣـﻮزه ﻫـﺎی اسلامی ﺑﺎﺷﺪ و ﻫﻢ در آﻳﻨﺪه ﻧﺰدﻳﻚ، اﻳﺮان را در ﺟﺎﻳﮕﺎه اول اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻗﺮار دﻫﺪ اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﻪ ﺑﺮا ی ﺟﻬﺎن اﺳـﻼم، اﻟﻬـﺎم ﺑﺨـﺶ و ﻛـﺎرا ﺑﺎﺷـﺪ و ﺗﺸـﻜﻴﻞ ﺗﻤـﺪن ﺑـﺰرگ اسلامی را زﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎزی ﻧﻤﺎﻳﺪ. از اﻳﻦ رو، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ از ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﺗﺤﻘﻖ اﻟﮕﻮی اسلامی- اﻳﺮاﻧﻲ ﭘﻴﺸـﺮﻓﺖ، ﻣﺆﻟﻔـﻪ ﻣﻘﺎوﻣـﺖ و اﻳﺴـﺘﺎدﮔﻲ ﻫﻤﻪﺟﺎﻧﺒﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺪون ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ ای، ﺗﺤﻘﻖ اﻳـﻦ اﻟﮕـﻮ ﻏﻴـﺮﻣﻤﻜﻦ ﺧﻮاﻫـﺪ ﺑﻮد.
ج- ﻣﻨﻈﻮر از اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی، ﻳـﻚ اﻗﺘﺼـﺎد ﻣﻘـﺎومی ﻓﻌـﺎل و ﭘﻮﻳﺎﺳـﺖ ﻳـﻚ اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻨﻔﻌﻞ و ﺑﺴﺘﻪ، زﻳﺮا واژه ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻣﻌﻤﻮﻻً در ﻣﻮاردی ﺑﻜﺎر می رود ﻛـﻪ ﻫـﺪف ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ، ﺑﺮﻃﺮف ﻛـﺮدن ﻣﻮاﻧـﻊ و ﻛﻮﺷـﺶ و ﺗـﻼش ﻣﻀـﺎﻋﻒ در ﻣﺴـﻴﺮ ﺣﺮﻛـﺖ و پیشرفت است و مطابق با آموزه های اسلامی ماست.
د - اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی، اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ را ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ می ﻛﻨـﺪ. ﻟـﺬا ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﻪ ﺣﻮزه ﻫﺎی ﻓﺸﺎر و ﺗﻬﺪﻳـﺪ را ﺗﺸـﺨﻴﺺ می دﻫـﺪ و ﺑـﺮای ﻛﻨﺘﺮل و ﺑﻲاﺛﺮ ﻛﺮدن آﻧﻬﺎ ﺗﻼش می ﻛﻨﺪ. در واﻗﻊ، اﻗﺘﺼـﺎد مقاومتی از ﻃﺮﻳـﻖ ﺗﻌﻤﻴـﻖ ﺑﺎورﻫﺎی ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم، اﻳﻦ ﻓﺸﺎرﻫﺎ و ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ را ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ تبدیل می ﻛﻨـﺪ، ﻣﺸـﺎرﻛﺖ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﻣﺮدم را ﺟﻠﺐ ﻛﺮده و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖﻫﺎی ﻣﺪﺑﺮاﻧﻪ و ﻣﻘﺘﺪراﻧﻪ را اﻋﻤﺎل می.ﻛﻨﺪ
ه- اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺮدم را در ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺤﺮم ﺑﺪاﻧﻴﻢ و از آﻧﻬﺎ ﻛﻤﻚ ﺑﺨـﻮاﻫﻴﻢ و آﻧـﺎن را در ﺟﻬـﺖ ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف اقتصادی ﺑﺴﻴﺞ ﻛﻨﻴﻢ، دﻗﻴﻘﺎً ﺷﺒﻴﻪ اﻟﮕﻮﻳﻲ ﻛﻪ در زﻣﺎن ﺟﻨـﮓ در ﺻـﺤﻨﻪ نبرد نظامی داشتیم.توده های مردم در آن موقع، مشکلات کشور را جدای از ﻣﺸﻜﻼت ﺧـﻮد ﻧﻤـﻲ دﻳﺪﻧـﺪ و ﺑـﺮای ﺣﻔـﻆ و ﻧﮕﻬـﺪاری ﻛﺸـﻮر از ﻫﺴـﺘﻲ ﺧـﻮد ﻫـﻢ میﮔﺬﺷﺘﻨﺪ. اﻣﺎ اﻣﺮوز وقتی ﻧﺮخ ارز اﻧﺪﻛﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮ می ﻛﻨﺪ، ﻋـﺪه ای ﺑـﺮای اینکه ﻣﻨـﺎﻓﻊ ﻛﻮﺗﺎهﻣﺪت ﺧﻮد را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ از اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺑﻪ ﺳﻮد ﺧﻮد ﺑﻬﺮه می ﺑﺮﻧﺪ، ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ اﺗﻔﺎﻗﺎتی ﺑﺮای ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﻲ ﻛﻞ ﻛﺸﻮر ﺧﻮاﻫﺪ اﻓﺘﺎد. ﭘﺲ ﻫـﺮ ﭼـﻪ ﻣﺸـﺎرﻛﺖ ﻣﺮدمی در ﺻﺤﻨﻪ اﻗﺘﺼـﺎدی ﺑﻴﺸـﺘﺮ ﺑﺎﺷـﺪ، ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ اﻟﮕـﻮﻳﻲ ﺑـﻪ ﻧـﺎم اﻗﺘﺼـﺎد مقاومتی .ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.
و- اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی از ﻧﻈﺮ ﻣﺎﻫﻴﺖ، اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﺮدمی و وظیفه اصلی آن ﺑﺮ دوش ﺗﻮده ﻫﺎی ﻣﺮدم ﻗﺮار دارد و ﻣﺮدم ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ و اﺻـﻠﻲ ﺗـﺮﻳﻦ ﮔﺮداﻧﻨـﺪه آن ﻫﺴﺘﻨﺪ زﻳﺮا ﻫﻴﭻ مقاومتی ﺑﺪون ﺣﻀﻮر ﻣﺆﺛﺮ ﻣﺮدم اﻣﻜﺎﻧﭙـﺬﻳﺮ ﻧﺨﻮاﻫـﺪ ﺑـﻮد. ﺿـﺮوری اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﺑﻄﻮر ﺟﺪی و ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘـﻪ و هدفمند، وارد اﻳـﻦ ﻋﺮﺻـﻪ ﺷـﻮﻧﺪ ﺗـﺎ از ورود اﻓﺮاد ﺳﻮدﺟﻮ، ﻓﺮﺻﺖﻃﻠﺐ و راﻧﺖ ﺧﻮار ﺑـﻪ ﺻـﺤﻨﻪ اﻗﺘﺼـﺎد ﻛﺸـﻮر ﺟﻠـﻮﮔﻴﺮی ﺷﻮد. اﮔﺮ ﻓﻀﺎ ﺑﺮای ﺣﻀﻮر ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺟﻮان، ﻣﺆﻣﻦ و ﺧﻼق در ﻋﺮﺻﻪ اقتصادی ﻛﺸﻮر ﻓﺮاﻫﻢ ﺷﻮد، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ در ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺸﻮر در ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺣـﺎل ﭼﻨـﻴﻦ اﺗﻔـﺎق ﻣﻮﻓﻘﻴﺖآﻣﻴﺰی ﺑﺎرﻫﺎ مورد ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ، در ﻋﺮﺻـﻪ اﻗﺘﺼـﺎدی ﻛﺸـﻮر ﻧﻴـﺰ ﻗﻄﻌﺎً ﻫﻤﭽﻮن دﻳﮕﺮ ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎ، ﺷـﺎﻫﺪ ﺗﺤـﻮﻻت ﻣﺜﺒـﺖ و ﺷـﮕﺮفی ﺧـﻮاﻫﻴﻢ ﺑـﻮد. اﻳـﻦ ﻣﺤﻮری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﺪت ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ دارد.
ز- اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی، اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ مبتنی ﺑﺮ ﺗـﻼش ﺑـﺮای ﻛـﺎﻫﺶ وابستگی ﻫـﺎ و ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﻣﺰﻳﺖﻫﺎی ﺗﻮﻟﻴﺪ داﺧﻠﻲ و ﺗﻼش ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﺧﻮداﺗﻜﺎﻳﻲ است. اقتصاد مقاومتی باید در پی مقاوم سازی و ترمیم ساختارها و نهادهای ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﻣﻮﺟﻮد اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﺸﻮر ﺑﺎﺷﺪ.در روﻳﻜـﺮد اﻗﺘﺼـﺎد مقاومتی ﺑﺎﻳـﺪ در پی ﺑـﺎزﺗﻌﺮﻳﻒ ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ و ﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎی ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﻛﺸﻮر ﺑﻮد ﺗﺎ اﻳﻦ ﻧﻬﺎدﻫﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ در ﺣﺪ و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﻮﻳﻦ اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﺸﻮر و اﻫﺪاف ﻛﻼن و راﻫﺒﺮدی ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮری اسلامی اﻳﺮان ﻇـﺎﻫﺮ ﺷوند.اﻗﺘﺼﺎد مقاومتی ﻳﻌﻨـﻲ اﻗﺘﺼـﺎد ﺗﻮﻟﻴـﺪﻣﺤﻮر، ﻣﻘﺘﺼـﺪاﻧﻪ و ﺑـﻪ دور از اﺳـﺮاف و تبذیر.
ح- استقلال اقتصادی: معنای استقلال غیر خودکفایی است. خودکفایی به این است که یک جامعه همه نیازهای خود را تامین کند و نیازی به وارد کردن کالا از خارج نداشته باشد. اما استقلال اعم از این است یک جامعه مستقل اقتصادی ممکن است احتیاج به وارد کردن برخی کالاها داشته باشد، اما تامین این نیاز تکیه بر سایر جوامع ندارد، ناگزیر به باج دادن و سر فرود آوردن نیست، بلکه در روابطی سالم، برخی از محصولات خود را می دهند و تولیدات دیگران را می ستاند. اما خودکفایی بیش از این است.
«و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا. خداوند هرگز برای کافران بر مومنین راه تسلطی قرار نداده است». (نساء/۱۴۱)
غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطه کافران برمسلمانان به این آیه استناد کرده و مفاد آن را حکم دانسته اند نه اخبار. یعنی، مسلمانان می باید کاری کنند که کفار بر آنان مسلط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطه کفار شود نامشروع است. از جمله راههای سلطه کفار بر مومنین سلطه اقتصادی است. متاسفانه در این روزگار، سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقق یافته است و این واقعیت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان است
سخن پایانی اینکه مکتب اقتصاد اسلامی در ذاتش عنصر مقاومت را دارد، یعنی اگر مکتب به خوبی اجرا شود، نظامی که پیش خواهد آمد یک نظام اقتصادی مقاوم خواهد بود. اما اگر میبینیم اقتصاد ما مشکلات اساسی دارد به دلیل فاصله گرفتن با مکتب اقتصاد اسلامی است.
ان شاءالله که با ایمان قوی و عزمی راسخ در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و اقتدار اقتصادی کشور عزیزمان گام برداریم.
نظر شما