خبرگزاری مهر- گروه استانها، ثمین مامقانی نژاد: مشرق تا مغرب سکوت است. فقط گاهی با وزش باد، صدای اعتراض تالاب، همراه با گردوخاک در گوش طنینانداز میشود.
از خاک چشم برمیداری شاید نشانی از زندگی در آسمان ببینی اما از پرندگان بومی هم خبری نیست، گویا دل دیدن تشنگی تالاب را ندارند که به اینجا نمیآیند.
نامش تالاب کویری «میقان» است یا همان «توزلی گُل». جایی که محیط زیست بر آن نام «زیستگاه طبیعی» گذاشته و میراث فرهنگی نام «منطقه گردشگری»؛ اما نه بهعنوان یک زیستگاه طبیعی و نه منطقه گردشگری چندان منظره شگرفی برای دیدن وجود ندارد... هر چه هست سکوت، توفان و گردوغبار و البته در این میان کمی هم دریاچه.
دریاچهای که سالها میزبان کوچ پرندگان مهاجر بود هرسال بیشتر پا پس میکشد، به شورهزار تبدیل میشود و ظاهراً از هیچکس کاری برنمیآید.
برداشتهای معدنی سولفات سدیم، زخم کاری عمیقی بر تن توزلی گُل وارد آورده و فریاد و فغان تالاب، از جای کندهکاری لودرها به آسمان میرود اما بازهم انگار کسی نمیشنود.
هرسال آب تالاب کمتر شده و تَن سفید میقان، ناشی از نمکهای برجایمانده از تبخیر آب، از دورترین فاصلهها نمایان میشود، خشکسالی سالهای اخیر هم در این کفنپوشی بیتقصیر نیست.
جاده مواصلاتی انتها و ابتدای تالاب، قلب آن را نشانه رفته و از وسط دریاچه عبور میکند. این جاده مسیر را برای رفتوآمد لودرها و ماشینهای سنگین معدن هموار میکند و البته مسیر نابودی تالاب را هموارتر!
این روزها نبض توزلی گل کُند میزند و یکی از ۱۰ تالاب مهم کشور که زمانی گستره وسیعی داشت در دل کویر اطراف کمکم محو میشود. حالا از ۵۵۰ هزار هکتار مساحت تالاب کویری میقان، فقط ۱۳هزار هکتار برای دریاچه باقیمانده و تا چشم کار میکند کویر است و دلمردگی و سکوت.
نظر شما