خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-پیمان یزدانی: توافق هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی موافقان و مخالفانی دارد. موافقان یکی از مهمترین دستاوردهای این توافق را پذیرش نقش و قدرت منطقه ای ایران از سوی قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا می دانند امری که موجبات بر انگیخته شدن حس رقابت رقبای سنتی ایران در منطقه شده است.
مخالفان هم بر این باورند که چون آمریکا قابل اعتماد نیست و هدف نهایی آمریکا این است که مرحله به مرحله پیشرفت برنامه هسته ای ایران را متوقف کند و این امر با توجه به هزینه هایی زیادی که ایران متحمل شده هم از لحاظ قدرت ملی و هم از لحاظ روابط بین الملل به نفع کشور نیست.
نکته حائز اهمیت این است که توافق هسته ای ایران با قدرت های جهانی بیش از حد در قالب «روابط ایران و آمریکا» سنجیده می شود و این بر پیچیدگی و حساسیت موضوع افزوده است. چون بحث روابط ایران و آمریکا خود مملو از خاطرات تلخ تاریخی، تضادهای ایدئولوژیکی و مسائل مربوط به سیاست قدرت است. گفتگوی ایران و آمریکا در قالب گروه 5+1 حتی در شکل محدود آن موجب نگرانی بازیگران رقیب ایران مثل عربستان و رژیم اسرائیل و همزمان افزایش نقش ایران شده است. اکنون تصور بسیاری در عرصه روابط بین الملل این است که ایران و آمریکا تنها دو بازیگر تأثیرگذار در مسائل منطقه ای هستند.
در گفتگوی خبرگزاری مهر با دکتر «آلبرت بینیناچویلی» استاد دانشگاه کلمبیای نیویورک به بررسی جایگاه ایران در منطقه بعد از توافق هسته ای پرداخته ایم که در زیر مشروح آن آمده است.
آلبرت بینیناچویلی علاوه بر تدریس در دانشگاه کلمبیا ریاست برنامه مطالعات قفقاز و آسیای میانه دانشگاه بولونیای ایتالیا را نیز عهده دار است.
*با توجه به اختلافاتی که گفته می شود بین آمریکا و عربستان بر سر ایران بوجود آمده است، به اعتقاد شما جایگاه ایران در منطقه و نقش آن در تامین امنیت منطقه از دیدگاه آمریکا در آینده چه خواهد بود؟
با بازگشت تدریجی ایران چه به بازارهای جهانی و چه به عرصه سیاسی منطقه ای و بین المللی که طبیعتا هم حق ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای است، چه آمریکا و چه عربستان باید تغییراتی در سیاست ها و برخوردهای خودشان با ایران لحاظ کنند.
منافع آمریکا در خلیج فارس کنترل بر نفت و منابع نفتی است. در بررسی های امروز ایالات متحده از نظم امنیتی خلیج فارس نتایج این بررسی ها بسیار به نفع ایران است حتی با وجود اینکه اکثر تحلیلگران این بررسی ها، مواضع ضد ایرانی دارند ولی آنها برخورد واقع بینانه ای هم دارند. امروز ایران یک قدرت منطقه ای است که سرپا ایستاده است. اجازه بدهید در اهمیت ایران یک نقل قول از آقای «کیسینجر» با وجود اینکه که من نمی توانم او را طرفدار ایران بدانم، بکار ببرم. آقای کسینجر که هیچ کس شکی در توانایی فکری و تحلیلی وی ندارد در آخرین کتاب خود می گوید: ایران تنها قدرتی در خاورمیانه است که دارای وجود پیوسته تاریخی بوده است.
جمله آقای کسینجر خود به خود بیانگر این است که وی به کاخ سفید تجویز می کند تا نقش ایران در منطقه را نادیده نگیرد. ایران کشوری است که طبیعتا یک قدرت در منطقه است. آمریکا تدریجا در حال تصمیم گیری در این خصوص است که به نظم دو ستونی گذشته برگردد همان سیاستی که نیکسون و کسینجر برای خلیج فارس تجویز کردند. امری که می تواند به عادی سازی روابط ایران و آمریکا در مسایل منطقه ای کمک کند.
معماری یک نظم امنیتی جدید برای خلیج فارس از اولویت های سیاست خارجی ایران است و ایران همواره بطور سنتی خواستار این بوده است که ثبات و امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه تامین شود و کشورهای غیر منطقه ای نباید نقش مستقیم در امنیت منطقه داشته باشند که چنین سیاستی جایی برای حضور آمریکا نگذاشته بود.
به اعتقاد من این سیاست ایران در گذشته زمانی که رویارویی ایران و آمریکا حاد و جدی بود قابل توجیه بود ولی حالا در فضای بعد از برجام و چرخش سیاست آمریکا به آسیا شاید بتوان بازگشت کشورهای غیرمنطقه ی به نظم امنیتی منطقه را بررسی کرد به ویژه اینکه امروز شاهد حضور قدرتهای فرامنطقه ای در منطقه در سال های اخیر هستیم مثل حضور روسیه در سوریه در بخش مدیترانه ای خاورمیانه. لذا برخی استدلال می کنند که می توان حداقل شاهد همکاری های محدود ایران و آمریکا در امنیت خلیج فارس بود.
*آیا با از دست رفتن اهمیت انرژی در ۵۰ سال آینده باز مسئله امنیت خلیج فارس برای آمریکا اولویت خواهد داشت؟
من با شما موافق نیستم که نفت و فراورده های هیدروکربنی اهمیت خود را از دست خواهد داد. مثلا در چند سال گذشته همین ارزش فراورده های پتروشیمی ایران در نتیجه سیاست های اقتصاد مقاومتی به حدود ۲۰ برابر(از یک میلیارد دلار به ۱۸ میلیارد دلار) افزایش یافته است و نحوه استفاده از انرژی نیز معقولانه تر شده که بیانگر بهبود سیاست های انرژی ایران است.
در سال های سخت تحریم صادرات نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسید ولی این کاهش نتوانست به یک فاجعه اقتصادی برای ایران تبدیل شود چون دیگر بخش ها رشد هنگفتی کرد و مشاغل زیادی را در ایران ایجاد کرد. در آمریکا بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، سیاست اقتصاد مقاومتی ایران را بسیار جدی گرفته اند و آن را یک موفقیت برای ایران تلقی می کنند. سیاست های ایران در این زمینه بسیار بهتر از دیگر کشورهای منطقه مثلا عربستان بوده است.
خوشبختانه روابط کشورها در عرصه روابط بین الملل چیز دائمی نیست و قابل تغییر است از جمله در روابط ایران و عربستان. ممکن است ایران روزی صادرکننده گاز به عربستان بشود. دلایلی وجود دارند که از این ایده من حمایت می کنند مثلا نمونه هایی از این قبیل داریم در این اواخر ایران قراردادهایی را با عراق- که از بزرگترین صادرکنندگان نفت است- برای صادرات نفت به این کشور امضا کرده بود و همینطور در این خصوص مذاکراتی با کویت در جریان بود. این مسئله مهمی است معمولا کویت میانجی بین ایران و عربستان بوده است و از طرفی عربستان نیاز زیادی به گاز دارد زیرا اکثریت گاز عربستان همراه نفت است که هدر می رود.
*بعد از تحولات شرق اوکراین و اختلافات اروپا و روسیه، یکی از منابع جایگزین انرژی اروپا می تواند ایران باشد. به نظر شما چقدر به لحاظ فنی و سیاسی ایران این امکان را دارد؟
حجم صادرات گاز روسیه به اروپا حدود ۷۰ میلیارد متر مکعب در سال است و تولید گاز روسیه ۶۰۰ میلیارد متر مکعب است در حالیکه تولیدات ایران ۲۰۰ میلیارد متر مکعب است. نقطه ضعف ایران در بخش گاز این است که مصرف داخلی اش بالاست و تولید بالای این کشور مجال صادر شدن نمی یابد. ایران هنوز یک صادرکننده جدی گاز در جهان نیست. مضاف بر اینکه از نظر سیاسی هم طرح چنین مسائلی برای ایران و در خصوص روابطش با روسیه ممکن است غیرسازنده باشد.
*آیا می توان بین حضور روسیه در منطقه و رقابت های انرژی در منطقه ارتباطی قائل بود؟
روسیه بطور کلی خطرهایی را از دور بودن از پروژه های خط و گازی که از ترکیه می گذرند برای خودش احساس می کند و به خاطر همین است که این روزها شاهد سخنانی از جانب مسکو هستیم که به نوعی خواستار بهبود روابط با ترکیه است. زیرا روسیه خواستار تقویت موضع خود در ترکیه برای کنترل منابع احتمالی جدید انرژی تامین کننده اروپاست.
نظر شما