خبرگزاری مهر، گروه بین الملل ـ سعید غفاری*: با گذشت پنج سال و نیم از قطع رابطه دیپلماتیک بر اثر حادثه تجاوز به کشتی «ماوی مرمره» ترکیه توسط اسرائیل و کشته شدن ده تن از سرنشینان آن، بار دیگر در رسانه های اسرائیلی نشانه ای از امکان بازگشت و از سرگیری روابط میان دو کشور دیده می شود.
در این رابطه دو سناریو را می توان پیش بینی کرد، نخست رسیدن به توافقی که روابط دیپلماتیک میان دو کشور از سر گرفته خواهد شد به شرط آنکه شرایط بین المللی و منطقه ای حاکم به همین وضع باقی نمانند، و دیگر اینکه از فشار محاصره غزه کاسته شود که به نوبه خود پیروزی برای ترکها به شمار خواهد رفت و البته بدون آنکه در ارزیابی اسرائیلی ها نشانی از عبور از خط قرمز اسرائیل دیده شود. اما سناریوی دوم شکست مذاکرات کنونی برای رسیدن به توافق و در انتظار ماندن ایجاد تغییر در وضعیت بین المللی و منطقه ای به سود یکی از طرفین است.
بنابراین آنچه درباره موضع ترکیه لازم می نماید، اینکه؛ برای رفع حصار از غزه تقویت شود و باید مانع خالی شدن محتوای این موضع ترک ها شد. و نیز روابط فلسطینی ها با ترک ها را تقویت نموده تا در نهایت موضع ترکیه در مقابله با فشارهای اسرائیل و آمریکا تقویت گردد.
در نگارش این تحلیل محقق و مترجم تاکیدی مضاعف بر بهره مندی از منابع و محققان عربی داشته است. دلیل این امر آشنایی با شیوه تفکر و روش شناسی تحلیلی آنها و نیز درک مسایل و دغدغه های پژوهشگران عربی بوده است. آنچه مسلم می نماید روند تدریجی توافق میان ترکیه و اسراییل براساس سناریوی بهبود در تحلیل "آینده روابط" آنهاست. این موضوع البته در رسانه های رژیم صهیونیستی به گونه ای برنامه ریزی شده در حال پیگیری است.
چکیده:
پس از گذشت پنج سال قطع رابطه دیپلماتیک میان ترکیه و اسرائیل به نظر می رسد با توجه به عوامل و شرایط محلی و منطقه ای دو طرف در شرایطی بیش از گذشته آماده برقراری روابط و ساختن پل ارتباطی میان یکدیگر هستند تا روابط به حالت طبیعی بازگردد، فضای مثبتی که دو طرف از ان سخن می گویند و به ویژه ترک ها خواه ناخواه در این مذاکرات به همان اندازه که دو طرف تمایل و نیاز خود را برای نزدیکتر شدن نشان دهند پیشرفت ایجاد خواهد کرد.
و اگر این مذاکرات برقراری مجدد روابط و بازگشایی سفارتخانه ها را به دنبال داشته باشد اما نمی تواند مانند گذشته یک ائتلاف راهبردی میان دو طرف ایجاد کند آن هم با توجه به شرایط کنونی موجود؛ همچنین اگر این مذاکرات به توافقی کامل نیانجامد به این معنا نخواهد بود که این توافق صورت نخواهد گرفت. بلکه باید گفت که نیازمند پخته تر شدن آن با توجه به متغیرهای جانبی بر سر میز مذاکرات خواهد بود.
در هر حال چه شاهد توافق برای بازگشت روابط دوطرف باشیم و چه این توافق به تعویق بیافتد باید گفت که کمترین حد همکاری در برخی پرونده های منطقه ای وجود خواهد داشت، و این بدان معناست که ترکیه در سال ۲۰۱۶ مانند ترکیه در سال ۲۰۱۱ نخواهد بود.
آینده روابط ترکیه با اسرائیل
مقدمه:
رابطه ترکیه با حکومت اشغالگر به دهها سال باز میگرد، چرا که ترکیه از نخستین کشورهایی بود که در سال ۱۹۴۹ به عنوان نخستین کشور مسلمان این دولت را به رسمیت شناخت، و پس از پیوستن ترکیه به پیمان آتلانتیک شمالی در سال ۱۹۵۲م روابط این دو کشور به ویژه در زمینه های نظامی و امنیتی عمق بیشتری پیدا کرد، که نتیجه آن امضای توافقنامه ۱۹۵۸ با تیوپی بود. پس از گذشت مدتی از فراز و نشیب روابط دوجانبه کودتای نظامی در ترکیه در سال ۱۹۸۰ نقطه عطفی در روابط میان ترکها با اسرائیل بود. براین اساس روابط فوق به سرعت در تمامی زمینه ها گسترش یافت، و دهه نود میلادی شاهد دوران طلایی این روابط بود، که اوج آن دیدار رسمی نخست وزیر وقت ترکیه «تانسو چیلر» در سال ۱۹۹۴ از اسرائیل و پس از آن سلیمان دمیرل نیز در سال ۱۹۹۶ از اسرائیل دیدار بود. در همان سال میان دو طرف دهها قرار داد نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی به امضا رسید. که مهمترین آنها آموزش خلبانان اسرائیل در خاک ترکیه و پیشرفته کردن تانکها و جنگنده های ترکیه در اسرائیل و حضور جنگنده های اسرائیل در خاک ترکیه بود. البته همکاری اطلاعاتی در سطح دستگاههای رسمی و تبادل اطلاعات و ایجاد مراکز شنود و هشدار زودهنگام در خاک ترکیه نیز در همین راستا بود که زمینه را برای جاسوسی اسرائیل و دریافت اطلاعات از کشورهای همجوار ترکیه یعنی عراق وسوریه فراهم می نمود.
حتی به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای توسعه و عدالت در سال ۲۰۰۲ نیز بر روابط میان ترکیه با اسرائیل تأثیر منفی برجای نگذاشت. بلکه روابط گسترده و حتی دیدارهای دیپلماتیک میان دو کشور در سطح بالایی برقرار شد که مهمترین آنها سفر نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان به اسرائیل در سال ۲۰۰۵م بود که از سوی اسرائیلی ها مورد استقبال گسترده ای قرار گرفت.
به موازات روابط اقتصادی روبه گسترش میان دو طرف، ترکیه تلاش نمود تا پیش از تیره شدن روابطش با اسرائیل در تجاوز به غزه در سال ۲۰۰۸م نقش میانجی را میان اسرائیل با کشورهای عربی و اسلامی مانند سوریه و پاکستان ایفا کند. ترکیه تجاوز به غزه را به عنوان خنجری از سوی اسرائیلی ها قلمداد کرد که از پشت به آنها زده شده بود وخیانتی به تلاش های ترکیه برای میانجیگیری میان سوریه و اسرائیل معرفی نمود، چرا که واسطه مستقیم مذاکرات میان این دو کشور، ترکیه بود.
پس از آن روابط دو کشور شاهد بحران ها و نقاط عطف فراوانی بود. از جمله حادثه نشست داووس در سپتامبر سال ۲۰۰۹، بحران اهانت به سفیر ترکیه در تلاویو در ژانویه ۲۰۱۰ و در نهایت تجاوز به کشتی مرمره از سوی اسرائیلی ها که منجر به کاهش روابط دیپلماتیک به پائین ترین سطح خود تاکنون بود.
عوامل تعیین کننده رابطه با اسرائیل:
پیش از تحلیل اوضاع کنونی و ارائه چشم انداز آینده می بایست نسبت به مهمترین عوامل تعیین کننده ای که در روابط ترکیه در دوران تصدی مسئولیت حزب عدالت و توسعه با دولت اشغالگر نقش داشته اند نگاهی بیاندازیم.
نخست: ایجاد روابط دوجانبه ای که طی دهها سال برقرار بوده و توان و یا قصد هیچگونه تغییری در آن نداشتند.
دوم: مراعات شرایط حاکم بر کشور ترکیه در دورانی که حزب عدالت قدرت را به دست گرفت و به ویژه سیطره نظامی ها بر سیاست کشور ترکیه که در اصل نظامی ها روابط ویژه ای با اسرائیل داشتند.
سوم: اینکه قرار دادن این رابطه ضمن چارچوب طرح کلی امنیت ملی ترکیه ومنافع این کشور که توسط حزب توسعه تفسیر مجددی از آن شد.
چهارم: نظریه این حزب در خصوص ضرورت انعطاف سیاسی در جهت منافع اقتصادی در سیاست خارجی، و روابط مستحکم میان این دوکشور، در شرایط روابط طبیعی با دیگر کشورها و محافظت بر برقرار ماندن روابط تجاری، اقتصادی به رغم وجود اختلاف های سیاسی و درست همان اقدامی که ترکیه پس از بحران کشتی مرمره انجام داد.
پنجم: دوری ترکیه از مقابله مستقیم و شدید با هر طرف دیگر و مشکل بودن ادامه مسیر بدون داشتن شریک منطقه ای بدون توجه به میزان وشدت لحن طرف دیگر.
ششم: رابطه با دولت اشغالگر به عنوان بخشی از روابط ترکیه با غرب و آمریکا، اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی به شمار می رود و کلیدی برای جلب اعتماد آنها در جهت برقراری روابط حسنه و یا حداقل روابط غیر بحرانی با دیگر کشورهاست.
هفتم: نیاز ترکیه به اسرائیل در چندین زمینه مختلف به ویژه همکاری های امنیتی و پیشرفته کردن صنایع دفاعی به خصوص در دوران حکومت اول حزب عدالت و توسعه در ترکیه.
هشتم: رعایت تدریجی بودن روابط، به نحوی که قدرت حزب توسعه در داخل در روابطش با دولت اشغالگر منعکس گردد تا از برخی تعهدات این حزب بتدریج کاسته شده و منجر به بروز بحران های شدید با غرب و بر ضد آنکارا نگردد.
نهم: محدود نگاه داشتن تلاش های عربی و بین المللی در تعامل با مسئله فلسطین و پای بند نمودن آنها به راه حل سیاسی متناسب با نظریه منحل نمودن هر دو دولت و تلاش کشورهای عربی برای صلح و دعوت از حماس برای مشارکت در عملیات سیاسی و تسویه حساب های داخلی.
دهم: عدم خروج از مرز های تعیین شده برای حمایت سیاسی رسانه و مالی به گروههای فلسطینی با در نظر گرفتن اینکه کمک های مالی تنها در چارچوب کمکهای غذایی و بشردوستانه برای انجام پروژه های زیرساختی به نحوی که به روابط با دولت اشغالگر آسیبی نرساند. البته تا پیش از بروز بحران با اسرائیل.
با توجه به عوامل تعیین کننده فوق، حزب عدالت و توسعه رابطه خود را با اسرائیل طی سال های اخیر تنظیم نمود، تا اینکه طی چند مرحله که به آنها اشاره شد این روابط بحرانی شد. و به رغم اینکه طرح ناو دریایی صلح به غزه در سال ۲۰۱۰ برای شکستن محاصره غزه را ترکیه ارائه نداده بود اما کشته شدن ده سرنشین ترک در آن ناو، ترکیه را در موضع-واقعی یا نمایشی- دفاع از حاکمیت کشور و هم وطنان خود قرار داد.
لذا ترکیه برخی اقدام های مجازات گونه را برای اسرائیل اعمال کرد، مانند فراخوان سفیر ترکیه از اسرائیل و اخراج سفیر اسرائیل از ترکیه، لغو مانورهای نظامی مشترک میان دو کشور، لغو قراردادهای خرید اسلحه از اسرائیل، و از آن جمله خرید هواپیماهای بدون سرنشین، و معلق کردن دهها توافقنامه دیگر با اسرائیل در زمینه های مختلف بود. پس از آن ترکیه شروط سه گانه خود را برای از سرگیری روابط خود با اسرائیل اعلام نمود، که عذرخواهی اسرائیل از ترکیه در خصوص تجاوز به ناو صلح و پرداخت غرامت به ده خانواده جان باخته و شکستن محاصره غزه بود.
موانع و عوامل:
دیدارهای دوجانبه با هدف کاستن از بحران آغاز شد، و احمد داود اوغلو وزیر خارجه وقت با بنیامین الیعازر وزیر صنایع و تجارت اسرائیل بطور مخفیانه در بروکسل در تاریخ ۱-۷-۲۰۱۰ م دیدار نمود، اما هیچ نتیجه مثبتی در پی نداشت. دیدارهای مسئولان مختلف دوکشور در پی آن نیز به دلیل پافشاری ترکیه بر شروط سه گانه خود نتیجه ای در بر نداشت، تا اینکه در مارس سال ۲۰۱۳م بنیامین نتانیاهو با فشار باراک اوباما از اردوغان عذر خواهی کرد، اما دو شرط دیگر تاکنون عملی نشده اند.
به سرعت پس از این عذرخواهی دیدارهای مختلفی میان مسئولان دو کشور انجام شد. در آپریل همان سال در آنکارا و در ماه می نیز در بیت المقدس دیدارهایی انجام شد که نتایج آن پیش نویس توافقنامه ای بود که هیچ گونه ضمانت اجرایی در بر نداشت.
در سال ۲۰۱۴ اسرائیل با پرداخت ۲۰ میلیون دلار به خانواده های قربانیان موافقت کرد، اما اجرایی نشد. بار دیگر پیش از آنکه اطلاعاتی از سوی منابع خبری مبنی بر به توافق رسیدن دو کشوربه بیرون درز پیدا کند، دو طرف در ژوئن ۲۰۱۵ با یکدیگر دیدار کردند، اما موضع ترکها تا حدودی مضطرب نشان میداد، لذا در سخنان ترکها نوعی دوگانگی میان انجام مذاکرات و نفی وجود هرگونه توافق نهایی با اسرائیل مشاهده می شد.
لذا گاهی موضع ترکها را در قبال سیاست اسرائیل ثابت و ملت اسرائیل را با ملت ترکیه دوست معرفی می نمودند و گاهی نیز تمایل خود را برای نزدیک شدن به اسرائیل به عنوان منافع مشترک میان دوکشور و منطقه نشان می داد و ترکیه را به عنوان اولین کشوری که اسرائیل را مجبور به عذر خواهی کردن از خود کرده معرفی می نمودند. و یکی از شروط خود را که شکستن محاصره غزه بود را به کاهش فشار بر روی غزه تغییر دادند.
لذا این دور از مذاکرات را مجموعه ای از عوامل در بر گرفته که برخی متعلق به شرایط منطقه ای و بین المللی است که عامل نزدیک شدن این دوکشور را شرح می دهد و برخی عواملی است که خاص هر یک از این دو کشور به تنهایی میباشد، و برخی نیز به مذاکرات قبلی میان آنها باز میگردد. که مهمترین آنها:
ـ عدم وجود مانعی از سوی ترکیه برای بازگشت روابط بین دو کشور و وابسته کردن آن تنها به چند شرط اجرائی.
ـ خسارت دیدن دو طرف در دوران قطع روابط دیپلماتیک، چرا که با توجه به محاسبات پراگماتیسم منطقه ای ترکیه قدرت خود را در ایفای نقش مؤثر در مسئله فلسطین پس از تیره شدن روابطش با اسرائیل و قاهره را از دست داده بود، در حالیکه اسرائیل در مانورهای نظامی ناتو حضور نداشته و یکی از دوستان بزرگ منطقه ای خود را نیز از دست داده بود، آن هم در شرایطی که منطقه شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگی بود که نتایج غیر منتظره ای را در برداشت.
ـ پایان دو شرط نخست پس از مدتهای طولانی و باقی ماندن شرط غزه برای ادامه مذاکرات.
ـ تمایل دو طرف برای بهبود روابط دوجانبه و پشت سر گذاشتن اختلاف های گذشته.
ـ فشار آمریکا بر شریک استراتژیک خود در منطقه برای نزدیکی به ترکیه با توجه به متغیرهای منطقه ای بسیار.
ـ قانع شدن اسرائیل به اینکه هیچ فایده ای در به عقب انداختن این پرونده بیش از این بدست نخواهد آمد چرا که پیش از آین انتظار کاهش جایگاه مردمی حزب عدالت و توسعه را در انتخابات نوامبر گذشته داشت تا موضع ترکیه در مذاکرات دوجانبه ضعیف تر گردد، اما انتخابات پارلمانی بار دیگر اکثریت کرسی ها را برای این حزب به ارمغان آورد و توانست دولت قوی تری را تشکیل دهد لذا نتانیاهو را بر آن داشت تا از سال ۲۰۱۴م این پرونده راکد را بار دیگر بر روی میز کار خود قرار دهد.
ـ تحولات بحران سوریه و نتایجی که از تهدید مشترک برای دو کشور(ترکیه و اسرائیل) توسط داعش به بار آورد.
ـ حضور نظامی مستقیم روس ها در سوریه از سپتامبر گذشته عاملی تهدید کننده برای دو طرف به شمار میرود، البته بدون در نظر گرفتن میزان هماهنگی های ایجاد شده میان روسیه و اسرائیل.
ـ نفوذ رو به گسترش ایران در منطقه، و به ویژه در سوریه پس از توافق هسته ای که هر دو طرف با نگاه تردید آمیز به آن می نگرند و انتظار می رود که این نفوذ گسترش یابد.
ـ نیاز دو طرف به پرونده گاز طبیعی پس از اعمال تحریم های روسیه بر ترکیه و کشف ذخایز گازی در سواحل فلسطین اشغالی و لبنان که اسرائیل به سمت سیطره بر این منابع حرکت می کند. به حدی که میزان نیازمندی ترکیه بر گاز روسیه را تا حدود ۵۵ درصد کاهش می دهد و در مقابل اسرائیل نیز بازار تازه ای را برای گاز خود و نیز گذرگاه مناسبی را برای فروش گاز خود به اروپا خواهد یافت.
ـ انزوای نسبی ترکیه در منطقه که در حال حاضر از آن رنج می برد، و صداهای مختلفی که از مسئولان حزب حاکم در ترکیه مبنی بر ضرورت تجدید نظر در سیاست های خارجی بلند شده است تا برای کاهش دشمنی ها و اصلاح و به جریان انداختن روابط خود با برخی کشورهای منطقه اقدام نماید.
ـ بخش مهمی از مخالفان دولت ترکیه با ایجاد اصلاحات در سیاست خارجی ترکیه موافق هستند و به ویژه بهبود نسبی روابط با اسرائیل.
ـ تمایل ترکیه برای بدست آوردن حمایت یهودیان روسیه تا بتوانند جلوی سرکشی پوتین را در برابر تحریم هایی که بر ضد ترکیه اعمال کرده بگیرند چه رسد به افزایش تنش روسیه با ترکیه.
ـ افزایش درگیری نظامی آنکارا با حزب کارگر کردستان از جولای ۲۰۱۵ و تأکید بر پایان دادن به آن در مرحله نخست و پس از آن بی طرف نمودن عامل خارجی آن
ـ نگرانی ترکیه از حرکت سریع اجرای طرح سیاسی کردهای سوریه در مرزهای جنوبی که برای آنکارا با توجه به شاخص های امنیت ملی خط قرمز به شمار میرود، اضافه بر روابطی که آنها را با دولت اشغالگر از نظر سیاسی و تسلیحاتی مرتبط میسازد. چرا که ترکیه امیدوار است بتواند جلوی سرکشی حزب اتحاد کردستان سوریه را بگیرد؛ آن هم با ایجاد گذرگاهی در کردستان سوریه که از عراق آغاز و به مدیترانه ختم خواهد شد. و در این میان رضایت تلاویو را نیز کسب خواهد کرد.
ـ تمایل ترکیه در ثبت یک موفقیت سیاسی برای خود از طریق مشارکت در کاهش محاصره غزه و به بن بست رسیدن مذاکرات غیر مستقیم اسرائیل با حماس برای آتش بس که باعث تقویت نقش ترکیه در مسئله فلسطین خواهد شد.
ـ توسعه روابط اقتصادی و بازرگانی دو کشور از سال ۲۰۱۰ (بلکه از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲) به رغم وجود بحران دیپلماتیک میان دو کشور، و تمایل آنها به افزایش حجم مبادلات تجاری دوجانبه، و در همین راستا محوری بودن مصالحه سیاسی باعث افزایش حجم مبادلات بازرگانی میان آنکارا و تلاویو از سال ۲۰۱۰ که حادثه کشتی مرمره در آن سال رخ داد تا سال ۲۰۱۴م به میزان ۵/۶۹ درصد(از ۴۴۰/۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰ به ۸۳۲/۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴م).
از سوی دیگر موانعی بر سر راه این مذاکرات وجود دارند که در رآس آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
ـ نپذیرفتن برداشتن محاصره کامل از غزه از سوی دولت اشغالگر چرا که آن را عاملی برای کمک به گروههای مقاومت می دانند.
ـ کوتاه آمدن ترکیه از شرط برداشتن محاصره کامل از غزه حداقل آبروی ترکیه در منطقه و میان فلسطینی ها را خواهد برد و آنها را در برابر افکار عمومی مردم ترکیه در داخل کشور در تنگنا قرار خواهد داد.
ـ مخالفت مردمی ترکیه اضافه بر مخالفت توقف کمک های بشر دوستانه(I.H.H) که دولت ترکیه ماجرای کشتی «مافی مرمره» به غزه را به این نحو به بهبود روابط میان دو کشور رسانده است، به ویژه آنکه اطلاعاتی از سوی رسانه ها درز پیدا کرده که ترکیه سخن از متوقف کردن تمام شکایت هایی که بر ضد رهبران اسرائیلی در ترکیه وجود دارد به میان آورده است.
ـ تهاجم شدید رسانه ای دوجانبه در دوران قطع روابط دو کشور که باعث ایجاد شکاف بیشتر میان آنها شد به ویژه میان دو شخص اردوغان و نتانیاهو.
ـ وجود شاخص های بسیار و نیز سخنانی که از سوی تلاویو که حاکی از خوشحالی آنها از کاهش جایگاه مردمی حزب عدالت و توسعه در انتخابات ژوئن ۲۰۱۵ م که به عنوان مقدمه ای برای شکست حماس که یکی از حامیان منطقه ای آنهاست، بود.
ـ اتهام به اسرائیل توسط ترکها مبنی بر اینکه اسرائیل از طریق کردهای داخل ترکیه و نیز شمال سوریه قصد تخریب ترکیه را دارد. و نیز اطلاعاتی که از درون دولت به بیرون درز پیدا کرده مبنی بر اینکه گروه فتح الله گولن متهم به تشکیل سازمانی مخفی در تلاویو هستند که قصد بدست گرفتن قدرت در ترکیه را دارند.
ـ کاهش نیاز ترکیه به اسرائیل از نظر صنایع دفاعی و واردات اسلحه پس از یافتن منابع دیگر برای واردات سلاح و نیز رشد چشمگیر ترکها در تولید سلاح در این کشور.
ـ نبود اجماع داخلی در اسرائیل درخصوص پرونده مصالحه با ترکیه و دشوار بودن همراه کردن ائتلاف راستگرای اسرائیل برای امضای توافقنامه با آنکارا توسط نتانیاهو.
تکرار شکست مذاکرات سابق و ایجاد حالتی از بی اعتمادی نزد دو طرف نسبت به انگیزه های هر دو طرف.
ـ بر اساس خبرهای منتشر شده از سوی رسانه های اسرائیلی آمادگی مصر برای ایجاد نزدیکی بین آنکارا و تلاویو و عدم تمایل تلاویو برای ورود مصر در این میان آن هم برای توافقنامه ای با آنکارا که لازم الاجرا نباشد.
ـ مواضع ترکیه نسبت به انقلاب های عربی(بیداری اسلامی) و مسائل منطقه که همچنان تغییری در خطوط کلی آن رخ نداده و با منافع اسرائیل و نگاه آنها به این مسائل مغایرت دارد.
ـ اسرائیل خوب میداند که هر توافقنامه ای برای بازگشت روابط با ترکیه هیچ تضمینی را به اسرائیل نسبت به ضرورت افزایش روابط ترکیه با جنبش حماس نمی دهد؛ و دیگر اینکه نمی تواند آنکارا به این کار وادار سازد، البته این احساس، ناشی از برداشتی از محتویات نامه هایی است که ترکیه به خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس ارسال نموده است. آن هم در دورانی که سخن مصالحه میان دو طرف در اوج خود قرار داشت.
سناریوهای احتمالی:
با توجه به مواردی که ذکر شد، به نظر می رسد که احتمال های نظری در خصوص نحوه روابط دوجانبه میان این دو کشور متعدد و متنوع باشد. در حالیکه می توان برخی سناریوها را از نظر علمی و واقعی بعید دانست. لذا به نظر نمی رسد که سناریوهایی مانند بهبودی روابط دوجانبه با کوتاه آمدن کامل یک طرف به نفع دیگری محقق گردد(مانند شکسته شدن محاصره غزه بطور کامل و یا بی خیال شدن کامل از این شرط) و یا اینکه روابط دوجانبه به درجه ای برسد که مذاکرات بطور کامل از بین برود به نحوی که هیچ راه بازگشتی برای آن تصور نگردد. و یا اینکه این وضعیت بدون وجود هیچ افق معینی برای رسیدن به راه حل به همین وضع بماند و ادامه پیدا کند، لذا این سناریوها بطور عملی شانسی برای محقق شدن ندارند بنابراین تنها دو سناریو شانس بیشتری دارند:
الف) سناریوی نخست: متبلور شدن توافق میان دو طرف: به نظر ما این سناریوی ارجح می باشد که با ایجاد پل ارتباطی فاصله آنها از بین خواهد رفت و روابط دیپلماتیک همانند گذشته باز خواهد گشت. (در صورتیکه شرایط منطقه ای و بین المللی به همین حالت باقی نماند) بدون توجه به اینکه این امر در زمان نزدیک و یا کمی دورتر از آن رخ بدهد، مطابق با این سناریو نمایندگان هر دو طرف به این توافق خواهند رسید که راه حل میانه ای را در خصوص شرط شکستن محاصره غزه ارائه نمایند و ان اینکه نه آنها از این شرط بطور کامل دست خواهند کشید و نه طرف مقابل بطور کامل محاصره را از غزه بردارد، تا به خط قرمز اسرائیل که مرتبط با سوء استفاده نیروهای مقاومت فلسطین از برداشته شدن حصر از غزه است لطمه ای وارد نشود، اما از سوی دیگر ترکیه نیز بتواند حصر غزه را به سمت کاهش آن پس از گذشت چند سال سوق دهد.
این راه حل میانه می تواند گذرگاهی دریایی برای ترکیه به سمت غزه بازکند تا نیازهای اساسی را با نظارت بین المللی به غزه برسانند. و یا اینکه قرار دادن شرایط ویژه ای برای کشتی های ترکیه و یا برخی مؤسسه های جامعه مدنی ترکیه اجازه ورود به غزه داده شود و تسهیلاتی برای بازسای آنجا داده شود، و این به این معناست که چنین توافقی حد اقل مورد رضایت مصر خواهد بود، و یا اینکه حداکثر توافقی فرا منطقه ای باشد(که روابط ترکیه با مصر نیز بهبود خواهد یافت) اما باید توجه داشت که چنین سناریویی به این معنا نخواهد بود که روابط ترکیه با اسرائیل به حالتی از ائتلاف استراتژیکی که در دهه نود قرن گذشته میان آنها وجود داشت باز گردد، چرا که حجم متغیرهای موجود میان دو طرف بسیار گسترده است، نه ترکیه امروز دیگر همان ترکیه گذشته است و نه نیاز اسرائیل همان نیاز گذشته است، و نه می توان بازگشت همکاری های اطلاعاتی دوجانبه که حالتی از وابستگی برای ترکیه به بار آورد -که در گذشته از آن رنج می برد- را انتظار داشت. بنابراین در این راستا ارجحیت با بازگشت روابط دیپلماتیک و توسعه روابط اقتصادی در دو حوزه تجارت زیست محیطی و گردشگری و نیز همکاری دو کشور در چارچوب سازمان های بین المللی به ویژه پیمان ناتو و مسائل مهم مشترک بوده اما با حفظ دیدگاههای هریک از دو طرف و اولویت ها و دغدغه هایی که از سوی طرف مقابل دارد، این امر امکان پذیر خواهد بود.
بنابر چنین سناریویی، بحرانی برای طرف فلسطینی و به ویژه حماس ایجاد نخواهد شد. رابطه میان ترکیه و جنبش حماس بر پایه اختلاف میان ترکیه و اسرائیل شکل نگرفته است، لذا نمی توان انتظار داشت که ۱۸۰ درجه پس از برقراری روابط دو کشور تغییری در آن ایجاد شود. روابط ترکیه با فلسطین و ترکیه با حماس بر اساس چارچوب ها و شاخص های متعددی در جریان است، که از آن جمله می توان به روابط تاریخی، سیاسی، دینی، اصولی و مصلحتی اشاره نمود و نمی تواند به یکباره این روابط به محض برقراری روابط ترکیه با اسرائیل واژگون گردد.
ب) سناریوی دوم شکست مذاکرات دوجانبه: در انتظار تحولات داخلی و یا منطقه ای این پرونده بازخواهد شد و دو طرف بار دیگر بر سر میز مذاکرات خواهند نشست تا تلاشی برای نزدیکتر شدن داشته باشند، و ممکن است از مذاکرات دوره قبل شانس بیشتری داشته باشد، این سناریو شانس کمتری از سناریوی قبلی دارد، چرا که عوامل بسیاری که پیش از این نیز ذکر شد برای پشت سر گذاشتن گردنه های این دوره از مذاکرات کافی نیست، و یا اینکه باید گفت عوامل تهدید کننده مشترک میان دو طرف نمی تواند پل اعتماد سازی را میان آنها برقرار کند و یا اوضاع داخلی دو طرف معادله همچنان قوی تر از عوامل منطقه ای عمل می کنند.
بنابراین وضعیت همچنان متناسب با همین سناریو باقی خواهد ماند. همانگونه که هم اکنون شاهد آن هستیم، یعنی وجود امادگی و زمینه دو طرف برای مصالحه و اراده برای پایان دادن به قطع رابطه. والبته شروط ترکیه همچنان باقی است اگر چه ترکیه در حال حاضر بیش از گذشته از خود نرمش نشان می دهد، و نگاه اسرائیل به هر راه حلی که امکان دارد در داخل آن را به جلو برد، بدون آنکه حصر غزه شکسته شود تا خرابکاران فلسطینی بتوانند از ان سوء استفاده کنند. اما شکست این دوره از مذاکرات به این معنا نخواهد بود که دو طرف بار دیگر به نقطه صفر بازگشت نمایند.
با توجه به مطالب فوق و توافق دو طرف بر نقاط مرتبط با آنها – محاصره غزه در نهایت به طرف ثالثی مرتبط خواهد شد – و نیز باقی ماندن و بلکه توسعه خطرهایی که دو طرف را بطور مشترک تهدید می کند، عواملی هستند که نشان می دهد که همکاری دوجانبه در حداقل آن خواهد بود. البته بدون توجه به برقراری روابط دیپلماتیک میان دو کشور. و نیز نباید از نظر دور داشت که روابط اقتصادی دوجانبه در حال رشد بوده و انتظار رشد بیشتر آن نیز پس از فضای مثبت حاکم بر روابط می رود. در نهایت عقب افتادن امضای توافقنامه به دلیل شکست این دوره از مذاکرات ضرورتا به این معنا نیست که آنکارا فراتر از خطوط و چارچوب های روابط خود با فلسطینی ها و حماس گام بردارد و همانند گذشته ودر همان سطح این روابط با فلسطینی ها ادامه خواهد یافت و امتیازهایی را که حماس نیز بدست اورده قابل بازگشت نیست.
لذا تمایل هر دو طرف برای بهبود روابط دوجانبه نیازمند اقدام هایی برای اعتماد سازی دو طرفه هستند، و ممکن است که این روابط به روابط با حماس آسیب بزند تا حماس هزینه برخی از این اقدام های ترکیه را پرداخت کند. از سوی دیگر نیز رابطه با حماس فشارهایی را از سوی هم پیمانان دیگر ترکیه و در رآس آنها آمریکا بر آنکارا تحمیل خواهد کرد، البته ناگفته نماند که برخی از این اقدامات ترکیه در ماههای گذشته صورت گرفته است. از آن جمله خروج رهبران حماس از خاک ترکیه پس از انتخابات ژوئن ۲۰۱۵م.
* دانش آموخته دانشگاه عالی دفاع ملی
نظر شما