به گزارش خبرنگار هنري "مهر" در اين ميزگرد هنرمنداني همانند آيدين آغداشلو ، حبيب آيت الهي ، حبيب درخشاني ، مرتضي گودرزي ، محمد خزائي و مهرداد احمديان حضور داشتند .
د رابتداي اين جلسه آيت اللهي گفت : بحث حاضر پيرامون "معاصر بودن" و ويژگي هاي آن است . در ادامه آيت اللهي با اعتراض به اين محور آن را نوعي خلط مبحث دانست . گفت : "در هنر سه اصطلاح و جود دارد . اصطلاحات مدرن ، معاصر و پست مدرن اصطلاحاتي است كه از گذشته دردر فلسفه اروپا وجود داشته اند . اصطلاح مدرن در هنر اروپا از زمان داويد مطرح شد . درآن زمان اصطلاح براي جريان هنري جديدي كه متفاوت از نئو كلاسيسيم بود بكار گرفته شد . اين اصطلاح به معني" امروزي" است . گسترش اين جريان هنري به خلق" شيوه مدرن " ( modern style) انجاميد و سر انجام از درون آن "آرت مدرن" ( art modern) بوجود آمد اما بايد توجه داشت در همه اين موارد واژه مدرن به معني هنري بوده است كه در زمان مورد قبول عامه قرار مي گيرد . "
اين هنرمند در ادامه افزود : " اصطلاح هنر معاصر از سال 1974 با برپايي نمايشگاهي به نام "آبي " توسط يك نقاش فرانسوي اصطلاح هنر معاصر در جهان مطرح شد . در اين نمايشگاه اين هنرمند نقاشي ها ، در، ديوار ها و همه چيز نمايشگاه را به رنگ آبي در آورده بود . به اين ترتيب اصطلاح هنر معاصر به جرياني كه سعي داشت معيار هاي زيبايي شناسي مدرن را كنار گذارد اطلاق شد . "
وي ادامه داد : " به اين ترتيب مشخص است معاصر بودن در ادامه همان مدرن بودن است منتهي بدون معيار . "
پس از بيان اين مباحث از سوي آيت اللهي ، درخشاني با اشاره به عمق و دامنه جريانهايي همچون مدرن و پست مدرن نگاه سريع به اين مقولات را مذموم دانست و گفت : " لزوما هر اثري كه معاصر است مدرن و يا پست مدرن نيست . "
وي توضيح داد : " واژه مدرن برگرفته از واژه "مدرنوس " است كه با تغييراتي كه يافته است درمعنايي غير از معني خود بكار مي رود . در واقع مدرن به دوره هاي هنري بعد از رنسانس اطلاق مي شود . اما خود مدرن نيز داراي تقسيماتي است مثلا مدرنيته به دوره اي گفته مي شود كه بر اساس تفكرات دكارتي مخصوصا جمله معروف "من مي انديشم پس هستم " استوار است و از اين منظر نوعي سوبژكتيويسم در آن نهفته است . "
اين هنرمند افزود : " مدرن و معاصر از برخي جهات مشابه و از پاره اي جهات متفاوت هستند . در واقع معاصر به معني هم عصر بودن است . همين امر اين سوال را به ذن مي رساند كه با چه چيزي هم عصر هستيم ؟ آيا يك ايراني با مدرن كه پديده اي غربي است هم عصر است ؟ "
وي توضيح داد : " هنگامي كه مي گوئيم مدرن يعني ما با دوره مدرنيته كه در غرب اتفاق افتاده و مراتبي را طي كرده تا به دوره پست مدرن رسيده است خود را همراه كنيم . اما در جامعه ما كه هنوز نتوانسته است خود را با زمان معاصر تطبيق دهد ، طرح مسئله مدرنيته چگونه است ؟ "
در اين ميان بار ديگر آيت اللهي با تبيين دقيق مفاهيم مدرن ، پست مدرن و معاصر اقدام رد نظريات درخشاني نمود .
سپس گودرزي براي روشن شدن موقعيت نقاشي ايران گفت : " چيزي كه با عنوان نقاشي معاصر از آن ياد مي شود از هنگام مرگ كمال الملك و تاسيس دانشكده هنرهاي زيبا تا كنون را شامل مي شود . اين تعريف نيز ناشي از حضور اندره گودار و تحول صورت گرفته درجامعه هنري ايران به دنبال اين حضور است . "
وي ادامه داد : " تا هنگام حضور گدار در ايران جامعه هنري ايران در تسلط نوعي ناتوراليسم با جلوه هايي از رئاليسم بود و جرياناتي همچون نقاشي قهوخانه نيز در حواشي آن جريان داشت . اما با راه اندازي دانشكده هنرهاي زيبا هنر كشور تحت تسلط اساتيد خارجي به سمت گرايش هاي هنري غرب سوق داده شد و از امپرسيونيسم تا آبستره مد روز هنرمندان شد . "
وي گفت : " به اين ترتيب مي توان دريافت كه تعدد گرايش هاي موجود در نقاشي ايران همان است كه در غرب وجود دارد . "
در اين ميان آغداشلو به توضيح نحوه تاثير هنرمندان ايراني از هنر غرب پرداخت و گفت : " اين مسئله اي عمومي و دامنه دارد است . هنر ايران و غرب در دوره اي با هم هم مرز مي شوند . ايران شروع به برگرفتن ازغرب مي كند كه اين امر سيصد سال طول مي كشد . اولين نمونه هاي اين اقتباس در دوره صفوي و قرن يازده هجري قمري صورت مي گيرد . اما درآن زمان به اين شكل امروزي به عنوان ناهنجاري فرهنگي به آن نگاه نمي شد. در واقع نقاشي ايراني هم از هنر چين و بيزانس تاثير گرفته است و جهاني بدون مرز هاي واضح را بوجود آورده بود . "
وي افزود : " اكنون كه ما به اين امر نگاه مي كنيم لب به اعتراض مي گشائيم چون از ياد مي بريم اين كل فرهنگ و تمدن غرب است كه با استعمار و اقتصاد و فن شناسي جديد در كار تسخير جهان متمدن است . "
وي ادامه داد : " هويت دقيقا تعريف نمي شود . بنابراين چگونه مي توان درباره معنا و مضمون ايراني بحث كرد ؟ "
در ادامه بحث فوق خزائي به بيان نظرات خود پرداخت و گفت : " بايد توجه داشت بنا به نظر بوگهارت مينياتور ايراني به محض برخورد با هنر غرب همانند حبابي تركيد و نابود شد . وي معتقد است ما ديگر چيزي به نام نقاشي مينياتور نخواهيم داشت . اما در برابر اين نظريه بازيل گري معتقد است درآينده شاهد يك رستاخيز مجدد در نقاشي ايران خواهيم بود . با اين وجود براي تحقق نظر گري ما احتياج به يك رنسانس درفرهنگ و هنر خودمان داريم كه بوجود نخواهد آمد مگر آنكه نسبت به مباني فرهنگي خودمان شناخت كامل پيدا كنيم . "
شايان ذكر است ادامه اين بحث به علت پايان يافتن وقت جلسه به هفته آينده موكول شد .
نظر شما