به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه اول درس گفتگوی «علم دینی» با حضور حجت الاسلام علیرضا پیروزمند برگزار شد. که این درس گفتگو در ادامه می آید؛
نظام ضرورتها در علم دینی
چرا اساساً باید به ضرورت بپردازیم؟ اتفاقا هرچه کمتر به ضرورت بپردازیم اشتباه خواهیم کرد. چرا که عموماً اگر در ابتدا تکلیف ضرورتها را مشخص نکنیم، در اثنای بحث که خیلی حجم مطالب زیاد شود ممکن است دچار اشتباه شویم. ضرورت ناظر به بیان خلأهاست. خیلی از تفاوت نظرها به تفاوت درک در ضرورتهاست. یکی از ضرورتها، نیاز جامعه به علم است و البته نیاز جامعه اسلامی به علم است. علم باید پاسخگوی جامعه اسلامی باشد.
بررسی خلأها:
نظراول: عالِم مسلمان نداریم. یعنی اگر عالِم اسلامی داشتیم مسئله حل میشودحال اگر عالم اسلامی داشتیم اتوماتیک وار علم او دینی می شود.
نظر دوم: یا عدهای می گویند که باید کاربرد علم را عوض کرد یعنی مسائلی که آن علم به آن میپردازد را تغییر داد.
نظر سوم: مسئله ما تولید علم بومی است نه علم دینی. مثلا اگر کشوری نفت و گاز دارد خب این علم استخراج معادن بیشتر در آن کشور رشد و نمو پیدا میکند.
نظر چهارم: تولید علوم انسانی اسلامی است. اسلامی سازی علم یعنی تولید علم مبتنی بر فرهنگ و اندیشه اسلامی. مهمترین بوم ما بوم فرهنگی است. نظر چهارم، نظرهای قبلی (یک تا سوم) را قبول دارد اما می گوید که کافی نیست. در ادامه نظر چهارم، ضرورت انقلابی است. ضرورت سوم نظر چهارم: ضرورت جهانی، جهانیسازی. ضرورت عینی جهانی سازی علم، فنآوری و محصولات ضرورت تمدن سازی است. جهانی سازی از طرفی درست است اما از طرف دیگر نیست. فرق است بین اصل جهانی سازی و کیفیت جهانی سازی. هیچ دینی مثل اسلام آینده جهانی روشنی دربر ندارد. با اعتقاد می گویم : مشکل اصلی آنها با جمهوری اسلامی این است که آن ها میگویند جمهوری اسلامی قواعد اسلامی را تغییر داده و پایان تاریخ را تغییر داده است.
ضرورت دینی (ضرورت چهارم) نظر چهارم: فرهنگ اسلامی به ما چه میگوید؟ آیا ما مسئول عینیّت بخشی به دین نیستیم؟ آیا اسلام برای سعادت نباید جامعه سازی کند؟ ما مسئولیّت تاریخی هم داریم در کنار مسئولیّت جامعهای. چون دین تاریخ ساز است. ما دنبال آن تحول هستیم که به این ضرورتها رسیدگی شود. بنابراین اگر خواستید دیدگاه علم دینی کسی را بررسی کنید ببینید که آیا فلان نظریه علمی به این ضرورتها پاسخ میدهد یا خیر.
دانشجو: چرا مدام در بسترهای فرهنگی و اجتماعی صرورت بحث را تبیین میکنید و چرا از منظر علم به آن نگاه نمیکنید که آیا علم، واقعنمایی است یا خیر؟ آیا دنبال استقلال علمی بودن با جهانیسازی در تناقض نیست؟ آیا این دیدگاه راجعبه فیزیک و زیستشناسی هم هست؟
پاسخ: ما کتمان نمیکنیم که ادعای نهایی که جهت داری برای کل علوم است حتی فیزیک و زیستشناسی و… اما پیشفرض فعلی ما برای علوم انسانی است. چراکه تفاهم در علوم انسانی بیشتر است. و ما اگر این را حل کنیم خود شما از ما میپرسید پس بقیّه اش چی!؟ معمولا وقتی فلاسفه از علم صحبت میکنند منظور دستهبندی خاصی نیست بلکه همه نوع علمی را در نظر میگیرند.
دانشجو: آیا روش هم به ما برای رسیدن به نظریه علمی خودتان ارائه میدهید؟
پاسخ: روش با اصل نظریه فرق دارد. این دو تا سوال است:
سوال اول: رسیدن به نظریه علم دینی = خروجی: نظریه علمی
سوال دوم: روش تولید علم دینی = خروجی: علم
کثیری از متفکرین اسلامی خودمان میگویند که روش جداگانهای ندارد اما ما معتقدیم روش هم فرق میکند.
دانشجو: نظریهی علم دینی ۲۰ – ۳۰ سال قبل هم مطرح شد اما شکست خورد.
پاسخ: اوّلا اینکه آیا شکست خورده است یا خیر محل سوال است. دوماً، اگرم واقعا این طور هست نباید دوباره، سهباره و… پیگیری شود؟ نمیتوان در سیاستگذاری علم، روش ملوکالطوایفی داشت که هر ۴ سال یک سیاست در پیش گرفت.
نظر شما