اين شاعر و منتقد ادبي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : يكي از دلايل اين امر آن است كه آنهايي كه طلايه دارند ، ممتاز نيستند و فكر مي كنند ديگران جايشان را مي گيرند .
دكتر اميرحسين سجاديه تصريح كرد : طبعا در چنين شرايطي مافيا بازي و دسته بندي بيشتر شكل مي گيرد ، متاسفانه بعد از اينكه شعر جايگاه سياسي خود را از دست داد ، ديگر نتوانست خوب قد علم كند . شايد روزي به پا خيزد و حتي سرافرازتر از گذشته به ميدان بيايد .
وي اظهار داشت : به ميدانداران شعر بايد گفت نوع ديگربايد انديشيد - تا بازار زرگرها نباشد ، زرگري چهره اي نحيف دارد ؛ سعي بايد بر اين باشد كه ميدان وسيع شود ، بازارها را بايد ايجاد كرد ؛ مافياها هميشه درخود خفه خواهند شد . با آنكه امروز روزگار آنهاست .
اين شاعر و پژوهشگر كه در كنار حرفه پزشكي ، سالياني است كه به سرودن و تاليف كتابهاي ادبي و ترجمه و ويراستاري كتب پزشكي مشغول است ، درباره فعاليت هاي ادبي خود يادآور شد : از سالهاي پيش ، دوستم دكتر قدمعلي سرامي كه با مرحوم شكرالله پاك نژاد ازدوستان قديم من بودند ، به من گفت : من به اكثر شاعران مي گويم اين كارها را رها كنيد و برويد سراغ كار ديگر ، اما به تو مي گويم ، كار پزشكي را رها كن و بيا سراغ شعر و ادبيات . آن زمان شعري برايش خواندم كه قسمتي از آن در خاطرم مانده : اي ديوانه آوازهايت / مي چكد همچو باراني از ابر / باد مي آيد از جانب كوه / ابر را مي برد سوي ديگر / چون صدايي كه پيچيده در غار / آي ديوانه من با تو هستم ...
دكترسجاديه : شعر بايد قابل زمزمه كردن باشد ، آب باشد و خودش در خودش جاري شود . |
سجاديه در ادامه افزود : شايد بتوانم بگويم از آن زمان ، شعر براي من جدي شد و ده مجموعه شعر نو چاپ كردم ( اين موضوع بر مي گردد به پنج الي بيست سال پيش ) ، اكنون دو سال است كه كمتر شعر نو مي گويم . بيش از دويست غزل سروده ام كه قصد دارم در موقع مناسب آنها را چاپ كنم . غزل هاي من بيشتر عاشقانه هستند و شايد مي خواهند داد زمان سياسي بودن را ازمن ستانند .
وي با اشاره به فعاليت هاي سياسي در زمان قبل از انقلاب ، يادآور شد : در زندان يادم مي آيد بازجو مي گفت : به هر كسي مي گوئيم چه طور وارد سياست شده اي مي گويد از راه شعر نو . شاعران شعر نو هم كه قابل گرفتن نيستند ( شايد منظورش اين بود كه كار غير قانوني نمي كنند ) ، به نظر من ، شعر همه جرات فلسفه است ، زيبايي است ، زمان است ، جان است ، خانه وجود است و وقتي كه شعر مي ميرد ، واي به حال آدم ها ... ، آري شعر ما با كمبود مخاطب مواجه است .
اين شاعر و منتقد ادبي با اشاره به شعر جوان و نحله هاي جديد ادبي ، گفت : توصيه ام به شاعران جوان اين است كه هرچه را مي خواهند بيازمايند ، در هر سبكي مي خواهند پا بنهند اما يك چيز يادشان نرود ، شعر بايد قابل زمزمه كردن باشد . شعر بايد آب باشد و خودش در خودش جاري باشد ، زمزمه كند و زمزمه اش به گوش برسد .
از اميرحسين سجاديه تا امروز ، آثاري چون : " هزار هزارحباب ترانه زنداني " ، " سنگ و سايه باد و خواب " ، " عاشقانه هاي آئينه اي " ، " عاشقانه هاي ابري " ، " عاشقانه هاي دريايي " ، " ترانه هاي زندان " ، " ابري عاشقانه هاي رويا " ، " تنهايي ها و راز گل سرخ " ، " عاشقانه هاي كوچك " ، " تنهايي ها و راز گل رز " و ... منتشر شده است .
نظر شما