خبرگزاری مهر-گروه هنر-محدثه واعظیپور: آثار ویلیام شکسپیر بزرگ به دلیل موضوعها، مضامین، نوع نگاه و طنز ویژه این نویسنده همواره قابلیت تبدیل شدن به فیلم، نمایش و سریال را دارند. گذر زمان با وجود تاثیری که بر بعضی از این متنها گذاشته ماهیت ممتاز آثار شکسپیر را مخدوش نکرده و آثار وی همچنان با طراوت و جذاب هستند و با وجود تفاوتی که با ریشه های فرهنگی جامعه ایرانی و آداب، اسطورهها و باورهای ما دارند، به دلیل نزدیک بودن به ذات انسان و بهرهمند بودن از عنصر تخیل، شاعرانگی و انتقاد اجتماعی کارکردی تازه مییابند. نمایشنامههای شکسپیر سرگرم کننده هستند و اگر کمی کوتاه و امروزی شوند، درست ترجمه شده و هوشمندانه دراماتورژی شوند تماشایشان تجربهای لذت بخش است. مصطفی کوشکی در «رویای یک شب نیمه تابستان» با علم به جذابیت این اثر مشهور شکسپیر استراتژی درستی برای ایجاد تغییرهایی در متن و جنس اجرا داشته است. او نگاهی خلاقانه و همراه با طنز به این اثر جادویی داشته و کوشیده با ضرباهنگی سریع و زبانی قابل فهم و جذاب این نمایش را اجرا کند.
آنچه در ابتدا تماشاگر را با اثر همراه میکند طراحی لباس و صحنه و چهره پردازی بازیگران است، به ویژه درباره جنها که پوشش و گریمی خاص دارند. نمایش به نوعی دو بخش دارد، بخش مربوط به آمازونی و تلاشش برای تسریع روند ازدواج و بخش جنیها و جادوی عشق. بخش دوم، به دلیل طراحی فانتزی و جنس بازیگوشانه اجرا جذابتر و شیرینتر از کار درآمده اما بخش اول هم دوست داشتنی است. به ویژه که نویسنده و کارگردان توانسته اند ارتباط معنوی و درونی دو بخش را حفظ کنند و رفت و آمدهای فرمی و روایی به انسجام و یکدستی نمایش لطمه نزده است. طراحی صحنه در فضای محدود سن، با استفاده از ابزارهایی ساده و تمهیدهایی نه چندان پرزرق و برق، جهانی که کارگردان لازم داشته تا تحرک، تنوع و جادو را به نمایش بگذارد، خلق کرده است.
«رویای یک شب نیمه تابستان» مخاطب را میخنداند اما نوع شوخیها و نحوه ارائه و اجرای آنها، سخیف نیست. اگر این نکته را در نظر بگیریم که بسیاری از شوخیها در حوزه نمایش، فیلم و سریال در ایران شوخیهای سبک و تکراری جنسی است، «رویای یک شب نیمه تابستان» از این مرز عبور میکند. کارگردان از قابلیتهای متن و درامی که شکسپیر آماده کرده استفاده میکند و میکوشد موقعیتهای تازه خلق کند. مثل انتخاب لحن لمپنی و نوع حرکات و رفتار دیمیتریوس که بیشتر ایرانی است تا آتنی و همین ویژگی این شخصیت را جذاب کرده است. یا نوع شخصیت پردازی هلنا به عنوان عاشقی ساده و بیدست و پا و برخوردش در جنگل با دیمیتریوس برای مخاطب ایرانی، با توجه به فرهنگ مردسالار و نوع روابط امروز، طنزی ظریف به همراه دارد و موقعیتی خاص و کمیک به وجود آورده است.
«رویای یک شب نیمه تابستان» مثل هر اثر موفق دیگری، از اجزایی تشکیل شده که در جای خود، با ظرافت و هوشمندی قرار گرفتهاند. جدا از قابلیتهای متن و دراماتورژی درست آن، در بخش کارگردانی شاهد تلاش کوشکی برای رسیدن به زبان و نگاهی تازهایم که به موفقیت نمایش انجامیده است. در این راه او انتخابهایی داشته که هر کدام به عاملی برای کامل شدن مسیر موفقیت نمایش انجامیده. در میان بازیگران هومن کیایی و خاطره حاتمی فراتر از انتظار هستند. آنها نشان میدهند که درک درست بازیگر از نقش می تواند به ارتقای کیفیت یک نمایش بینجامد. اگر نقش پادشاه و ملکه جنها که کیایی و حاتمی بازی کرده اند، اجرایی این چنین قوی نداشت این دو نقش از دست میرفت، تصنعی از کار درمیآمد و به نمایش لطمه میزد اما هر دو بازیگر با انتخاب جنس درست بازی و استفاده از امتیازهایی که دارند مثل لحن و فیزیک آماده به ستارههای نمایش تبدیل شدهاند. بقیه بازیگران هم درست انتخاب شدهاند به ویژه نازآفرین کاظمی که نقشی دشوار را با معصومیت و ملاحت توامان بازی کرده و در ذهن مخاطب باقی میماند و علیرضا کیمنش که ظرافتها و فانتزی کاراکتر نوچه پادشاه را با مهارت به نمایش میگذارد.
یکی از جذابیتهای این نمایش، موسیقی آن است. همراهی موسیقی بومی و جنوبی با این نمایش که ماهیت غربی دارد، جالب است و نشان میدهد که نگاه خلاقانه و خارج از چارچوبهای از پیش ترسیم شده به پدیدهها و کارکردشان، گاه میتواند به نتایج درخشانی منجر شود. تماشای «رویای یک شب نیمه تابستان» تجربهای لذت بخش است، نمی شود از این تجربه صحبت کرد و از فضای خوب تئاتر مستقل تهران سخن نگفت. عمارتی قدیمی که نمونههایی مانند آن در دل بافت سنتی تهران هنوز هم یافت میشود و احیا و حفظ آنها، نگهداری از میراثی است که خاطرهها و یادبودهای یک نسل را در خود جای داده است. کیفیت سالن نمایش و فضای عمارت، این امیدواری را به وجود میآورد که تئاتر ایران، صاحب فضایی تازه و مفید برای تجربههای نسل جوان شده است.
نظر شما