به گزارش خبرنگار مهر، تالار قشقايي به زودي ميزبان نمايشي متفاوت از واقعه كربلا مي شود، روايت مذاهب مختلف از واقعه عاشورا و رنج و محنتي كه بر مبارزان اين واقعه گذشت از زبان دختر ترسا، مرد جهود، نماينده بودا، هندو و دختر گبر روايت جديدي از تلخ ترين تراژدي شيعيان است كه توسط گروهي جوان در تالار قشقايي تئاتر شهر اجرا مي شود.
شعمون مصلوب پسزمينه صحنه است، سه تابلو آبستره با سه نقاش در لباس هاي نمادين سه مذهب، تثليت را يادآوري مي كند. دختر ترسا در گوشه اي نشسته و به مسلمان شدن خود مي انديشد، واگويه هاي دختر گبر از كوفيان سرگشته نفرين شده، سواري در لباس كارگاه با عينك دودي از راه مي رسد و در جستجوي ترسا ديالوگ هايي كلاسيك را فرياد مي زند و راهب مسيحي كه خسته تر از آن است كه بتواند با چشمانش فروغ تلاقي دو دين مقدس اسلام و مسيحيت، در زماني كه سر بريده پيشواي شيعيان را غسل مي دهد، نشان دهد.
فضاي ساده و آشناي نمايش از همان ابتدا به تو يادآوري مي كند كه اين بار شاهد يك نمايش كليشه اي و نخ نماي مذهبي نيستي. هنوز چند دقيقه از تمرين يك صحنه نگذشته كه متوجه مي شوي با يك اجراي عجيب و تازه آميخته به اديان و مذاهب مختلف مواجهي. گيج از خود مي پرسي شايد خلاقيت و نوآوري اولين نشانه اين نمايش باشد؟
روح اله جعفري كارگردان جوان اين اجرا معتقد است: "27 سال است كه تماشاگران ما شاهد يك نوع تئاتر مذهبي هستند و با ديدن اين نوع تئاترها نه تزكيه مي شوند و نه انرژي دريافت مي كنند. ما در اين اجرا سعي كرده ايم از رنگ، بدن بازيگر، نور موسيقي زنده و حتي تصوير سينمايي استفاده كنيم."
وي در مورد المان هاي بصري اين نمايش توضيح مي دهد: "ما از المان هايي جديد در اين اجرا استفاده مي كنيم تا تماشاگر كه از درگيري با مشكلات روزمره ذهن مغشوشي پيدا كرده با ديدن پازل ها و كلاژهاي جداگانه در اين صحنه به مفهوم مورد نظرمان برسد. من از دين زرتشتي، بودايي، مسيحيت، يهوديت و اسلام با همه صحبت مي كنم، دو نقاش حاضر در صحنه بيانگر هندو و عرب بت پرست هستند كه در نهايت از اين كلاژ به مفهوم حريت مي رسيم و اين نگاه كه در همه اديان حريت اصل قرار گرفته است. نشانه قالب بر همه اينها صداي "هل من ناصر ينصرني" به معناي "آيا كسي هست كه به داد من بشتابد!" است. تبلور اين مفهوم در شخصيت امام حسين (ع) وجود داشته."
شايد زبان تعزيه براي بيان حكايت انسان هاي سرگشته به تنهايي زبان مناسبي نباشد. جعفري تنها از ريشه هاي نشانه اي تعزيه در اين اجرا استفاده كرده است. اين كارگردان درباره علت اجراي اين نمايش مي گويد: "سرمنشاء شكل گيري اين نمايش در ذهن من يك قطعه شعر از مرحوم محمدرضا آقاسي است: "فصل عزا آمد و دل غم گرفت، خيمه دل بوي محرم گرفت". به همين خاطر هم اين نمايش را به مرحوم آقاسي تقديم كردم، شاعري كه در زمان حيات آن طور كه شايسته اش بود مورد احترام مسئولان قرار نگرفت. براي اجراي تصوير اين شعر به دنبال متون مختلفي رفتم و در نهايت "نان و شراب" محمد مزارعي و "شهادت خواني ..." فرهاد ارشاد مورد توجه ام قرار گرفت و متن اين نمايشنامه را بر اساس اين دو كتاب نوشتم."
به گزارش مهر، "شهادت خواني انسان هاي سرگشته اي كه به بهاي اندك مسيح شان را به صليب كشيدند از بهر آنكه راست كردار بودند!" براي اولين بار در دومين همايش نمايش هاي عاشورايي (بهمن 84) در تئاتر شهر اجرا شد. جعفري كه معتقد است تئاتر مذهبي هم بايد در كنار ديگر انواع نمايش ها مورد حمايت مسئولان فرهنگي قرار گيرد، مي افزايد: "ما مدعي هستيم كه پس از 27 سال توانسته ايم به تئاتر مذهبي و مفاهيم مربوط به آن دست پيدا كنيم. اما من به عنوان هنرمندي كه در اين حيطه فعاليت كرده ام خلاف اين ادعا برايم ثابت شده است، به نظرم متأسفانه هنوز در نقطه زير صفر قرار گرفته ايم زيرا تماشاگر ما در مواجهه با تئاتر مذهبي چيزي جز تصاوير غلط و فرم هاي نازيبا و كليشه اي نمي بيند. بنابراين با اين نوع اثر نمي تواند ارتباط برقرار كند و از اين نوع تئاتر دور مي شود."
هر چند در اين ميان صادق خاموشي مدير توليد و بازيگر نقش شمعون خلاف كارگردانش معتقد است كه معاونت هنري و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در يك سال گذشته از تئاتر مذهبي و به طور خاص اين نمايش كه موضوع آن به امام حسين (ع) مربوط است، حمايت فراواني كرده اند. وي مي گويد: "مدير كل هنرهاي نمايشي براي اجراي اين نمايش تاكنون به همه خواسته هاي ما پاسخ مثبت داده و از هرگونه حمايتي دريغ نكرده است."
وي در مورد نقش خود "شمعون" توضيح مي دهد: "شمعون يك جهود فراري و تازه مسلمان شده است كه به بهانه صحبت با مردم به ميدانگاه كوفه مي رود و واقعه كربلا را براي كوفيان بازي مي كند تا ياد امام سوم شيعيان (ع) و واقعه كربلا را گرامي بدارد. نمايش "شهادت خواني انسان هاي ..." بيانگر مذهب شيعه است و مي گويد دين اسلام بهترين و كامل ترين اديان عالم است. اين نمايش به اصول و قواعد دين مبين اسلام اعتقاد كامل دارد و تمام شرعيات، ضوابط و مفاهيم ديني در آن لحاظ شده، اما از نظر شيوه اجرايي يك اثر كاملا مدرن و نوگراست."
به ياد موفقيت خاموشي در ايفاي نقش "آخرين نوار كراپ" بكت در سال هاي دانشجويي مي افتم و به نقش كنوني اش در يك نمايش مذهبي مي نگرم. خاموشي مي گويد: "من در اين سال ها بيشتر به عنوان منتقد و خبرنگار در تئاتر حضور داشته ام و علت اين امر هم نبود فضاي كار هنري است براي كسي كه در مطبوعات هم قلم مي زند. اگر خواهان تجربه در صحنه باشي، مديران تئاتر انتظارات مختلفي از تو در مطبوعات خواهند داشت." هر چند اين خبرنگار معتقد است در دوره مديريت جديد تاكنون با اين مشكل مواجه نشده است.
او در ادامه مي گويد: "اگر روند تئاتر ما به سمت كارهاي نو و آوانگارد برود و مديران ما پذيراي نمايش هايي با ايده جديد باشند، تمايل به ادامه فعاليت در صحنه دارم و گرنه اگر قرار باشد در نمايش هاي كليشه اي نقش هاي تكراري را تجربه كنم، ترجيح مي دهم چند سالي يك بار در صحنه بازي داشته باشم." بازيگر نقش شمعون در مورد استقبال تماشاگران خاص از اين نمايش ديني مدرن مي افزايد: "خوشبختانه اين نمايش مورد توجه متدينين و معتقدين ديني كه تماشاگر ما در اجراي دومين همايش عاشورايي در شب سوم امام حسين (ع) بودند، قرار گرفت."
به گزارش مهر، شهرزاد قصه گو نيز ميهمان اين اجراست و فرحناز اصغري سرابي نقش اين شهرزاد راوي را بازي مي كند. وي درباره نقش خود توضيح مي دهد: "از روايت گويي شهرزاد در اين نمايش استفاده شده است. در اينجا دختر گبر مسلمان شده با ناملايمات زيادي به خاطر اين تغيير دين مواجه بوده، بعد از حمله اعراب پدرش كشته شده، مادرش به اسيري رفته و دختر از آن پس به قصه گويي از ظلمي كه بر او رواشده، مي پردازد. او به روايت بدعهدي برخي مسلمانان با پيشواي شان و سرپيچي از دستورات اين پيشوا مي پردازد و به شكل بازي در بازي عاشورا را روايت مي كند. دختر گبر در اين روايت نقش شمر را ايفا مي كند و از ظلم و ستم شمر به امام حسين(ع) شكوه سر مي دهد."
راهب مسيحي هم از راه مي رسد و به جمع ما مي پيوندد. امير نيك سرشت كه به گفته خودش تاكنون تجربه برخواني چند اثر مذهبي را داشته و بيشتر دستيار كارگرداني در مجموعه تلويزيوني را تجربه كرده، اين اولين نقش حرفه اش است كه در يك نمايش مذهبي تجربه مي كند. او از نقش خود مي گويد: "اين نقش بسيار خوب و جذابي است، چون تلاقي اسلام و مسيحيت است. اين كشيش مسيحي تا صبح سر بريده امام حسين (ع) را غسل مي دهد و با او گفتگو مي كند و اينجا يكي از نقاط مشترك دو دين مسيحيت و اسلام رخ مي دهد."
كمي آن طرف تر در وسط صحنه جواني با يك پالتو براق بلند وعينك آفتابي، نقش سوار ميدان جنگ را بازي مي كند. آرش ميرطالبي كه آوازه خوان اين اجرا هم هست، درباره نقش خود مي گويد: "همه شخصيت سوار را مي شناسند و همه از داستان آن در اين اجرا خبر دارند، او به دنبال دختر ترسا است، پس جستجوگر است و بايد از نظر ظاهري شخصيتي شبيه يك كارآگاه كنجكاو را داشته باشد."
اين بازيگر جوان كه پيش از اين نيز تجربه بازي در نمايش مذهبي "و خداوند يحيي را در جليل مي خواند" به كارگرداني سعيد شاپوري را داشته، ادامه مي دهد: "به نظر من اجراي يك نمايش مذهبي در قالب يك كار نو اتفاق خوبي است و اين كار از اين نظر براي من بسيار جذاب بود. در همايش عاشورايي تلاش كرديم يك اجراي خوب از داستان مذهبي ارائه دهيم، اما به خاطر كمبود وقت موفق نشديم. اما اكنون براي اجراي عمومي با تمرينات بيشتر اين مشكلات را رفع كرده ايم."
صبا مهدي بازيگر جوان اردبيلي كه حدود يك سال است تئاتر شهرستان را رها كرده و در تهران فعاليت مي كند، در اين نمايش نقش دختر ترسا را به عهده دارد. اين بازيگر كار خود را از 10 سال پيش به طور تجربي با تئاتر مجيد واحدي زاده در اردبيل آغاز كرده و در اجراي همايش عاشورايي ميهمان اين گروه نبوده و اكنون بيش از دو هفته نيست كه براي بازي در اجراي عمومي اين نمايش انتخاب شده است.
مهدي مي گويد: "برايم بازي در نقش يك دختر مسيحي مسلمان شده بسيار جذاب است. من دوستان مسيحي زياد دارم و با اين دين آشنا هستم. يك بار ديگر نيز يك پيشنهاد بازيگري در نقش يك دختر مسيحي در سينما از طرف رسول ملاقلي پور داشتم. بيشتر كارهاي مذهبي پيرامون دين اسلام هستند، اما اين نمايش در مورد همه اديان است و اين براي من خيلي جالب است و به نظر من اين نوع كار موجب جذب مخاطب به سمت آثار مذهبي مي شود."
راهب بودايي كه در اين نمايش هم نقاشي مي كند، هم خواننده وهم طراح صحنه اجرا، اين بار نه در مقام يك نقاش و طراح صحنه بلكه با لباس و گريم بودا گفتگو مي كند. آرش علي محمدي كه اولين بار است بازيگري را تجربه مي كند، مي گويد:" من به عنوان نقاش در صحنه حضور دارم و حال وهواي حس كار را به صورت تجريدي و آبستره روي بوم ترسيم مي كنم. ما سه نقاش نماينده اديان هستيم، نماد سه دين توحيدي كه در سه گوشه صحنه قرار مي گيرند، به واقعه كربلا از بيرون نگاه مي كنند و آن را به تصوير مي كشند."
مهري عطايي طراح لباس اين نمايش مدت هاست كار طراحي لباس را به تنهايي انجام نمي دهد و پيشنهادات طراحي لباس را به همراه طراحي صحنه مي پذيرد. او معتقد است: "اين دو از هم جدا نيستند و در يك اجرا بايد طراحي لباس و صحنه با هم هماهنگ باشد. بنابراين بهتر است يك نفر طراح هر دو بخش باشد."
اين طراح تاكنون سابقه همكاري با گروههاي تئاتري زيادي از جمله طراحي صحنه و لباس نمايش "غول زنگي و قلعه سنگباران"، "استخوان هاي طلايي" به كارگرداني شكرخدا گودرزي، "چشم بد دور" امير امجد، دستيار كارگرداني دو نمايش حميد امجد "پستوخانه" و "نيلوفر آبي" را داشته است. اين هنرمند درباره طراحي لباس خود در اين نمايش مي گويد: "در اين اجرا سعي شده زمان و مكان خاصي براي اجرا در نظر نگيريم و تنها يك تعريف از موقعيت باشد و من سعي كردم اين موقعيت زماني و مكاني را از طريق لباس با شخصيت ها همخوان كنم."
گروه "شهادتخواني انسان هاي ..." كار خود را در تالار تاريك قشقايي از سر مي گيرد، شهرزاد راوي كربلا در كنار شمعون به صليب كشيده شده و سوار جستجوگر به ميدان تئاتر مي آيند و سخن خود را آغاز مي كنند. دختر ترسا روي جايگاه تماشاگران مي نشيند تا نفسي تازه كند و بوداي نقاش رداي خود را از تن بيرون مي آورد تا سالن نمايش را ترك كند. كشيش مسيحي منتظر سهم خود در اين اجراست و نمايش "شهادتخواني انسان هاي سرگشته اي ..." در انتظار دهه آخر شهريور و ماه مبارك رمضان است تا تماشاگران خود را تزكيه كند.
نظر شما