وي در مقاله اي با عنوان "تاملي در سياست آمريكا بعد از جنگ لبنان" در روزنامه الوطن عمان، به بررسي سياست كلي آمريكا در خاورميانه به ويژه بعد از جنگ و نيز اشتباهات اين كشور در زمينه سياست خارجي و نياز اعراب به استفاده از نتايج مثبت جنگ اسرائيل و شكست اين رژيم پرداخته است.
سالمان درمقاله خود مي نويسد : " تيم نو محافظه كاران حاكم بر دستگاه تصميم گيري سياست خارجي جرج بوش رئيس جمهوري آمريكا كه در پس پرده جنگ ضد عراق و افغانستان و نيز افزايش تقابل واشنگتن و جهان اسلام با نام جنگ ضد بر تروريسم بوده اند، پس از شكست جنگ اسرائيل بر ضد لبنان دچار انحطاط فراوان و نا اميدي شده اند.
وي افزود: "اين نو محافظه كاران براساس گزارشهاي رسيده از واشنگتن در دو هفته اخير از برابر ديدگان عمومي مخفي شده اند ،زيرا آنها دولت بوش را در حمايت از جنگ اسرائيل گرفتار كردند و حتي شور و شوق آمريكا براي جنگ بيش از خود اسرائيل بود و دولت بوش از زبان كاندوليزا رايس وزير امور خارجه خود جنگ اسرائيل را جنگي ضروري براي تولد خاورميانه اي جديد براساس خواست آمريكا دانست."
اين نويسنده خاطر نشان مي كند:"هم اكنون زمان حسابرسي سياست آمريكا در قبال منطقه به ويژه بعد از درس گرفتن از جنگ اسرائيل برضد لبنان فرا رسيده است و اين سوال مطرح است كه آيا دولت بوش در مواضع و سياست هاي شكست خورده خود بازنگري خواهد كرد يا رويدادها و جنگ اسرائيل با حمايت واشنگتن برضد لبنان دولت بوش را به سمت و سوي بهره گيري از دوسال باقي مانده دوره رياست جمهوري خود در تلاش براي اصلاح و ترميم اشتباه ها و فجايع به بار آمده در منطقه خاورميانه از زمان رويدادهاي يازدهم سپتامبر سوق نخواهد داد؟."
سالمان درادامه مطلب خود مي نويسد :" نتايج جنگ عليه لبنان، درس هاي زيادي را براي پند آموزان درداخل دولت آمريكا يا اسرائيل به ويژه درباره حد و مرز تاثير نيروي نظامي و پوچي اتكا بر تحميل نقطه نظرات و ديكته كردن هاي آمريكا و اسرائيل به طرف هاي عربي با زور و قدرت ارايه كرد."
به گفته وي، ضرورت به رسميت شناختن حقوق و انتظارات ملت هاي منطقه به عنوان تنها راه براي ايجاد فضاي همزيستي و صلح و ثبات در راستاي خدمت به امنيت منطقه و امنيت بين المللي از جمله پندهاي نتايج جنگ بود.
اگر اعراب يك موضع اجماعي نقادانه و مقابله كننده با قلدري آمريكا را اتخاذ نكنند، بار ديگر فرصت مثبت به دست آمده ناشي از نتايج جنگ بر ضد لبنان براي تصحيح مواضع عربي و فعال و اثر گذار كردن آن را تباه خواهند كرد. |
نويسنده مصري نوشت :" در اين ميان، بسياري در درون دولت هاي آمريكا و انگليس اينگونه سخن مي گويند كه بزرگترين اشتباه دولت بوش پشت كردن به روند صلح خاورميانه بود و جيمي كارتر رئيس جمهوري اسبق آمريكا از حزب دموكرات اين كشور، انتقادهاي روشني را در اين زمينه به بلر و بوش وارد و آنها را فاقد اراده برقراري صلح بين اعراب و اسرائيل دانست كه اين امر به افزايش احساس تنفر از سياست آمريكا و غرب در همه كشورهاي عربي و اسلامي بويژه كشورهاي محلق شده به روند صلح با اسرائيل مثل مصر و اردن منجر خواهد شد.
وي افزود:"با وجود اينكه توني بلر نخست وزير انگليس سعي دارد در جريان سفر دوره اي آينده خود به خاورميانه در جهت احياي روند صلح گام بردارد، اما شك وترديدهاي زيادي درباره قصد يا تمايل آمريكا در سايه دولت بوش براي كار جدي در جهت پيشبرد دوباره اين روند وجود دارد."
به گزارش مهر، اين مقاله افزود: "با توجه به وضعيت كنوني دولت آمريكا هيچ گرايش روشني تا اين لحظه به جز نگاه كردن به مسائل منطقه خاورميانه از منظر جنگ بر ضد تروريسم ندارد و جنگ بر ضد لبنان از ديدگاه آمريكا جنگ عليه تندروها و هدف از آن از بين بردن يك حزب به نام "حزب الله" است كه آمريكا آن را تروريست خوانده است و گفتگو با سوريه بايد از طريق بازنگري اين كشور در ساختار خود مبني بر دست كشيدن از هرگونه حمايتي از مقاومت صورت گيرد كه به اعتقاد آمريكا تروريسم محسوب مي شود."
سالمان در ادامه مطلب خود براين باور است :"با وجود آمادگي اعراب براي ارائه طرح جديدي به منظور احياي روند صلح از طريق مطرح كردن مجدد پرونده صلح اعراب و اسيرائيل در شوراي امنيت در سپتامبر آينده، اما افق هاي پيشبرد روند صلح در سايه بي توجهي و سهل انگاري آمريكا در اين زمينه و تمركز دولت بوش بر پرونده هاي ديگري مانند مسئله هسته اي ايران و موضوع دارفور و تلاش براي مهار مسائل ملتهب و نا آرام پرونده عراق غير ممكن به نظر مي رسد."
وي خاطرنشان كرد:"اساس مشكل سياست آمريكا اهمال و بي توجهي به اصل و ريشه درگيريها و كشمكش هاي منطقه و دنبال كردن سياست هاي برهم زننده ثبات و به شكست كشاندن هرگونه گرايشي براي برقراري صلحي فراگير در منطقه است، به همين دليل، منطقه خاورميانه هم اكنون بر روي دهانه آتشفشاني قرار دارد كه هرلحظه آماده فوران به ويژه بعد از پس رفت سياست آمريكا با توجه به نتايج جنگ عليه لبنان و شكست اسرائيل در تحقق اهدافش در اين جنگ به ويژه خلع سلاح حزب الله و بازپس رفتن دو نظامي به اسارت گرفته خود است، اما به نظر مي رسد آمريكا با اين وجود تسليم شدن در برابر اين شكست و ناكامي خود در تلاش براي تسليم كردن لبنان با قدرت نظامي را نمي پذيرد."
اين تحليلگر در ادامه مي نويسد :" درحالي كه همه جهان از ناكامي و يا شكست اسرائيل در لبنان سخن مي گويند و حتي بحث و جدل در داخل محافل اسرائيل دراين باره مطرح است و كار به تشكيل كميته تحقيقات رسمي براي بررسي علل ناكامي و شكست در درون اسرائيل مي انجامد، بوش تنها فردي در جهان است كه از شكست حزب الله در جنگ سخن بر زبان مي راند كه اين امر از يك سو منعكس كننده تصميم آمريكا بر اذعان نكردن به شكست و از سوي ديگر پافشاري به باقي ماندن فضاي جنگ و درگيري است كه زمينه را براي جنگ جديدي ضد حزب الله باز نگه مي دارد."
نظام هاي عربي نيز با فشارهاي داخلي براي نشان دادن پايداري در قبال سلطه گري آمريكا روبرو خواهند شد و چه بسا با مشكلات و نگراني ها و دغدغه هاي داخلي در مراحل آينده روبرو شوند. |
اين كارشناس علوم سياسي خاطر نشان مي كند:" مي توان گفت كه گرايش هاي آمريكا آنگونه كه ملاحظه مي شود در سمت و سوي احياي روند صلح نبوده است، بلكه در دايره آمادگي براي جنگ جديدي در حركت است و شايد نشانه هاي اين گرايش آمريكا را بتوان در موارد زير ديد."
"با وجود ادعاي دولت بوش از تمايل به توجه فراوان به دولت لبنان، اما دولت بوش تلاشي واقعي را در جهت كمك به دولت لبنان براي اثبات شايستگي و كفايت خود در رويارويي با آثار ويرانگر جنگ انجام نداده و در وهله اول به منظور برداشته شدن محاصره هوايي و دريايي لبنان به اسرائيل فشار وارد نكرده است، امري كه سبب سراسيمگي بسيار زياد دولت در برابر ملت لبنان و بي اعتمادي در ميزان قدرت آن شده است."
سالمان افزود:" از سوي ديگر؛ همه گزارشها و اطلاعات رسيده از واشنگتن اشاره مي كند كه آمريكا هرگز به لبنان در بازپس گيري كشتزارهاي اشغالي شبعا كمك نخواهد كرد و مطبوعات اسرائيلي نيز اخيرا نوشتند كه واشنگتن هرگز به تل آويو براي عقب نشيني از كشتزارهاي شبعا فشار وارد نخواهد كرد كه اين امر به معناي باقي مانده محيط آماده درگيري و بحران بين لبنان و اسرائيل است."
اين نويسنده مصري ابراز عقيده مي كند: "اين امور حاكيست كه دولت بوش اهميتي به برقراري فضاي صلح و ثبات در منطقه خاورميانه نمي دهد، بلكه واشنگتن با وجود ناكامي ها و فجايع بي شمار ناشي از سياست آمريكا در منطقه اعم در عراق، فلسطين، لبنان و افغانستان همچنان به پايبندي خود به نظريه "هرج و مرج هدفمند" نو محافظه كاران در برافروختن جنگ ها و درگيري هاي منطقه اي به اميد تلاش براي تدوين دوباره نقشه خاورميانه هماهنگ با بلندپروازيهاي سلطه گرانه آمريكا و اسرائيل در منطقه ادامه مي دهد."
به گزارش مهر، درادامه اين مقاله آمده است :" هنگامي كه واشنگتن نتايج انتخابات دموكراتيك فلسطين و پيروزي حماس و تشكيل دولت جديد فلسطين را به رسميت نشاخت و اين دولت را تحت محاصره قرار داد و به سياست مستبدانه اسرائيل برضد حماس كمك كرد ضربه شديدي به ادعاي آمريكا مبني بر پايبندي به استقرار دموكراسي در منطقه عربي به عنوان راهي براي از بين بردن تندروي و ساخت جوامعي همگام با جهان معاصر وارد شد."
نويسنده اين مقاله تصريح مي كند :" اين اقدام آمريكا در به رسميت نشاختن نتايج انتخابات دموكراتيك فلسطين ضربه شديدي به پايبندي آمريكا به اصول و مباني دموكراتيك وارد كرد، زيرا بازداشت يك سوم اعضاي دولت اسماعيل هنيه نخست وزير فلسطين و نيز شمار زيادي از اعضاي مجلس قانونگذاري از جمله عزيز الدويك رئيس اين مجلس نه تنها با هيچ گونه اعتراضي از سوي آمريكا روبرو نشد، بلكه با سكوتي همراه با استقبال روبروگرديد كه اين امر دروغي و پوچي شعارهاي دولت بوش مبني بر استقراردموكراسي در جهان عرب و اسلام را منعكس مي كند."
اين كارشناس علوم سياسي مصر با بيان اينكه، جنگ ضد لبنان به دو نتيجه بارز منجر شد كه اثربسيار زيادي بر آينده منطقه خاورميانه و سرنوشت نفوذ آمريكا در آن خواهد داشت، مي افزايد :" اولين نتيجه جنگ سقوط ديدگاه وعده داده شده كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا مبني بر ظهور خاورميانه اي جديدي تحت سلطه آمريكا و اسرائيل از طريق دنبال كردن سياست هاي اعمال زور و قدرت است و در مقابل شاهد هستيم كه نتايج جنگ به ويژه پايداري عظيم مقامت لبنان اعتبار درستي شيوه و خط مشي مقاومت را بازگرداند و احساس عزت و سرافرازي و سربلندي را در وجود ملت هاي عرب زنده و احساسات مخالف پذيرش خفت و خواري و مخالف سرسپردگي در برابر سياست هاي سلطه گرانه آمريكا را تحريك كرد."
به گفته وي،" نظام هاي عربي نيز با فشارهاي داخلي براي نشان دادن پايداري در قبال سلطه گري آمريكا روبرو خواهند شد و چه بسا با مشكلات و نگراني ها و دغدغه هاي داخلي در مراحل آينده روبرو شوند و اين امر آمريكا را وادار مي كند تا در سياست سلطه گرانه و قلدرمابانه خود در قبال منطقه عربي ، كه اسرائيل را به ادامه تندروي در قبال اطراف عربي تشويق مي كند، بازنگري كند."
اين كارشناس خاطر نشان مي كند :"دومين نتيجه جنگ برضد لبنان، افزايش احساس تنفر از سياست آمريكا است و اين امر را گرايش هاي افكار عمومي جهان عرب بعد از تجاوزگري اسرائيل تاييد مي كند، تجاوزي كه از حمايت صريح و آشكار آمريكا در جنگ و منهدم كردن لبنان برخودار شد و بنابراين نتايج وخيمي بر سياست آمريكا درباره مقابله با ترويسيم و تندروي در جهان عرب و اسلام برجاي خواهد گذاشت."
درادامه اين مقاله آمده است :" بسياري براين باورند كه جنگ برضد لبنان و سياست تندروانه آمريكا در حمايت از اسرائيل سبب بروز نسل جديدي از تندروها خواهد شد كه دلايل بيشتري را براي گرايش جهت انتقام گيري از منافع و سياست آمريكا خواهد يافت و به ادامه درد و رنج ملت فلسطين و نيز به بي ميلي دولت بوش به تلاش براي ايجاد راه حلي دائمي براي درگيري اعراب و اسرائيل و حل وفصل مسئله فلسطين كمك خواهد كرد."
اين كارشناس علوم سياسي مصري ابراز عقيده مي كند:" اگر به موارد بالا ادامه گرفتاري آمريكا در عراق وشكست مفتضحانه سياست هاي اين كشور در برقراري دوباره امنيت و ثبات در عراق و ادامه گرداب خشونت هاي طائفه اي و افزايش احتمالات چالش طلبي ايران در قبال آمريكا در زمينه هسته اي و نپذيرفتن تسليم شدن در برابر ديكته ها و خواست هاي آمريكا مبني بر توقف غني سازي اورانيوم و بازنگري در برنامه هسته اي درمي يابيم كه همه اين فاكتورها سياست آمريكا در منطقه عربي و اسلامي را در برابر احتمالاتي سخت و دشوار و اقدام هاي غير مترقبه وحشتناكي قرار خواهد داد."
وي خاطر نشان مي كند:" دولت بوش نمي تواند از اين باتلاق شكست درمنطقه خارج شود، مگر اينكه اقدام به تصحيح اشتباهات سالهاي گذشته خود كند كه سبب محدود شدن توجه سياست آمريكا در قبال منطقه از زاويه جنگ ضد تروريسم و رها شدن افسار سياست ظالمانه اسرائيل و نيز اهمال در قبال تلاش هاي حل و فصل درگيري و بي توجهي به دلايل واقعي كشمكش و.درگيري در منطقه و در صدر آن ضرورت پايان به درد و رنج ملت فلسطين شده است."
سالمان مي افزايد:"باربارا بتوكمان مورخ آمريكايي اخيرا نوشت كه دولت كنوني آمريكا سياست هايي را بر مخالف منافع خود دنبال مي كند، اما سوال اين است كه آيا اين اينگونه صداهاي عقلايي در محافل دولت بوش هواداري پيدا مي كند؟"
به گزارش مهر، در ادامه اين مقاله آمده است :" شك و ترديد زيادي در اين زمينه وجود دارد، با توجه به اينكه دولت آمريكا همچنان راه عنان و سرپيچي از واقعيت ها و عدم اذعان به اشتباهات و ادامه توجيه كردن مواضع و سياست هاي خود را به بهانه هاي غيرواقعي و احيانا مضحك و خنده دار دنبال مي كند، آنگونه كه اخيرا در سخنان بوش شاهد بوديم و وي از شكست حزب الله درلبنان سخن گفت درحالي كه بحث و جدل هم اكنون در درون محافل داخلي نظامي، سياسي، حزبي و نخبگان اسرائيلي درباره شكست اسرائيل در لبنان شعله ور شده است."
نويسنده ياد شده خاطرنشان مي كند : "اعراب بايد از آثار و نتايج مثبت جنگ لبنان به ويژه درباره حد و مرز قدرت نظامي و
با پيروزي مقاومت در لبنان نظام هاي عربي نيز با فشارهاي داخلي براي نشان دادن پايداري در قبال سلطه گري آمريكا روبرو خواهند شد و چه بسا با مشكلات و نگراني ها و دغدغه هاي داخلي در مراحل آينده روبرو شوند . |
وي مي افزايد : "براساس ارزيابي ما، اگر اعراب يك موضع اجماعي نقادانه و مقابله كننده با قلدري آمريكا را اتخاذ نكنند، بار ديگر فرصت مثبت به دست آمده ناشي از نتايج جنگ بر ضد لبنان براي تصحيح مواضع عربي و فعال و اثر گذار كردن آن را تباه خواهند كرد."
وي خاطرنشان مي كند :"هم اكنون در برابر اعراب فرصت جديدي براي تشكيل دوباره نقشه توازن قوا در منطقه قرار دارد كه با توجه به ادامه گرفتاري آمريكا در عراق و شكست اسرائيل در لبنان به نفع آنها است، اما اين امر نيازمند وجود اراده سياسي جديدي قادر به دنبال كردن استراتژي هاي فعال تر در جهت خدمت به منافع عالي اعراب است، زيرا بدون اين اقدام دولت بوش چيزي نخواهد يافت كه اين دولت را به بازنگري در مواضع و تغيير سياست قلع و قمع گرانه و باج خواهانه خود در قبال اعراب ترغيب كند."
نظر شما