۱۴ شهریور ۱۳۸۵، ۱۳:۳۵

/ يادي از نجيب محفوظ /

خروش موج هاي پنهان

خروش موج هاي پنهان

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : آنچه در پي مي آيد نوشتاري به قلم دكتر محمود اسعدي ، نويسنده ، پژوهشگر و منتقد ادبي است كه با يادكرد از نويسنده فقيد و معاصر عرب " نجيب محفوظ " ، از گمنامي ادبيات و هنر معاصر ايران در خارج از مرزها به ويژه جهان عرب سخن رانده و بر غفلت و كوتاهي مسئولان فرهنگي كشور در اين امر صحه گذارده است .



دكتر محمود اسعدي
-------------

با " نجيب محفوظ " برنده جايزه ادبي نوبل در كنار نيل ديدار كردم . ناگهاني  و به منظور گفتگو با جمعي از هنرمندان ونويسندگان مصري كه در رستوراني مشرف به نيل گردآمده بودند .

ناگاه نجيب محفوظ به جمع پيوست ، همين كه دانست روزنامه نگاري ايراني به قاهره آمده است و در اين نشست حضور دارد نامم را صدا زد و من درحلقه آنان قرار گرفتم و كنارش نشستم . پي درپي سوال مي كرد ومن مصاحبه را وارونه يافتم.

او مرتب مي پرسيد ومن بايستي پاسخ مي دادم . سئوالاتي معمولي پيرامون اوضاع فرهنگي و سياسي :  آيا فلسفه  در ايران تدريس مي شود ؟ زنان در ايران اجازه كار دارند ؟ ومن ياد سياست افتادم دانستم كه فاصله ها چقدر عميق و گسترده است توضيح دادم و او مدام مي پرسيد و مجال پرسش را ازمن مي گرفت .

در آن جمع سي - چهل  نفره حالا من متكلم  وحده بودم  وهمه مايل بودند بدانند در ايران چه مي گذرد . و دامنه سئوالات  به ديگران نيز كشيده شد و باز هم پرسش هاي نه چندان عالمانه . اين گفت و شنود بيش از دو ساعت به طول انجاميد و من تنها در پايان پرسيدم چگونه شد كه شما  بر پيمان كمپ ديويد صحه گذاشتيد ؟ درحالي كه بلند مي شد ، گفت : ما ناچار بوديم و بر عصايش تكيه كرد  و دوباره تاكيد كه : راه ديگري نبود ! و من دانستم كه تنها در عرصه صلح نيست كه انتخاب ها كاملا سياسي است .        
                     

در كرانه نيل

پيشتر - در نامه اي كه توفيق الحكيم به طه حسين نوشته بود - خوانده بودم كه " همه چيز در مصر چون روح ، پنهان است " ومن از همان بدو ورود - در فرودگاه قاهره - تلاش كردم برگي از اين مستور برگيرم . پس به افسر بلند بالا و قوي بنيه اي كه مرا از صف ورود خارج كرد ، دقيق شدم : دانه هاي درشت عرق از پيشاني عريضش فرو مي غلتيد و پهناي صورت آفتاب سوخته اشت را مي پوشاند . ومن در زلالي اين قطرات ، ناگاه احساس كردم كنار " اهرام ثلاثه " هستم و ميان هزاران مظلوم غوطه مي خورم ! خواستم كمكش كنم كه صدايي گفت : " بايستي دوباره ويزا كنترل شود و مرا به انتظار " فرا خواند .

در قاهره آن استاد بزرگ زير لب گفت : همه چيز در حال جوشش است ومن سيل عظيم آدميان را مي ديدم كه بام تا شام - دانسته ونداسته - در حال حمل هزاران تخته سنگ به منطقه هرم هستند . و اهرام ثلاثه همچنان باشكوه بود ." آمازيس " درپستوهاي تاريك و گمان انگيز ، ميان تابوتي نفيس و پر نقش ، پنهان بود و كاوشگران هنوز براي كشف راهروهاي جديد تلاش مي كردند .

وقتي كه  دكتر حسن حنفي - استاد فلسفه  دانشگاه  قاهره  - گفت : " فلسفه در مصر مرده است " دوباره ياد آن تابوت هاي زرنگار وحكاكي شده افتادم .تفكر در نقوش ريز و درشت تابوتها موج مي زد همه چيز موميايي شده بود و حالا " فلسفه " نيز ! پرسيدم با اين وصف شما در اين دانشگاه چه مي كنيد ؟

لبخندي زد و گفت : ما فقط از متون سابق استفاده مي كنيم ، يك دوره چهار ساله فلسفه : شرق قديم ، شرق مصري ( قبل از اسلام ) فلسفه يوناني و فلسفه علم . آنگاه بلافاصله از دانشجويان خواست براي ديدار يك ايراني بيايند و يكباره اطاقش پرشد . ومن متعجب كه چطور گفتگو با استاد در چنين موقعيتي ميسر است .

به عربي فصيح سخن مي گفت و دكتر منصور - دانشيار گروه زبان فارسي دانشگاه قاهره - ترجمه مي كرد : فلسفه امروز مصر ، حرفي براي گفتن ندارد . ولي مايليم از موقعيت فعلي فرهنگ وهنر ايران بدانيم .

شبيه چنين پيش آمدي در مجمعي كه با حضور مهمترين نويسندگان و هنرمندان مصر برپا شده بود نيز تكرار شد .
در خيابان ، همراهم گفت : آنجا مقبره سادات است . چقدر شبيه اهرام بود ! سه گوش و بلند . گفتم : هيچ سرزميني به اندازه مصر تاغوت به خود نديده است .



نجيب محفوظ
---------

از دانشگاه قاهره به دانشگاه " الازهر " رفتم .جايي كه زماني مهمترين پايگاه مسلمانان محسوب مي شد . اما اثري فاطميان - معظم ترين دولت اسلامي مصر - الازهر در مسجدي به جاي فتوي ، بخشنامه صادر مي كرد و از سيد قطب ، شيخ محمد عبده و شيخ شلتوت هيچ خبري نبود و قتي از تقريب بين مذاهب گفتم ، اختلافات عظمت يافت . از سالن كه خارج مي شدم مستخدمي دستم را فشرد وزمزمه كرد : در اينجا از سليمان خاطر ثبت نام نمي كنند !

در كوچه وبازار قاهره اما قلبها مي تپد .در اتوبوس هاي در باز مملو از مسافر ، پيرمردان جايشان را - كه به زحمت به چنگ آورده بودند - پيشكش مي كردند و من رايحه اميد را در جشمان پر فروغ آنان مي ديدم . نام ايران برايشان آشنا و پيام انقلاب - اگر چه از پس لايه هاي بسيار - در گوش جانشان نشسته بود . كنار رود نيل جواني گفت : اين ما هستيم كه تصميم مي گيريم و من خروش موج هاي پنهان نيل را احساس مي كردم .

در روزنامه معروف " الاهرام " و " الاخبار " با چند تن از نويسندگان ، منتقدين و شعراي به  نام مصر به گفتگو نشستم .جابر عصفور ، احمد عبد المعطي حجازي ، جمال قيطاني ، سليمان فياض و حسين طلب از جمله اين افراد بودند .

نكته شگفتي بر انگيز اين كه آنان از موقعيت ادبيات و هنر امروز ايران هيچ  نمي دانستند . و روشنفكري دكان دونبشي بود كه در آن هيچ پنجره اي روسوي مردم باز نمي شد . وجود شش هزار دانشجو و كارشناس زبان فارسي و بيش از بيست استاد و دكتراي ادبيات فارسي در مصر ميزان توجه و علاقه مصريان را به فراگيري زبان فارسي نشان مي دهد .

دكتر الدسوقي شتا- محقق ونويسنده معروف مصري - مي گفت: " وضعيت زبان و ادبيات فارسي در اين جا اگر مثل ايران نباشد كمتر از كشورهاي ديگر مانند هندوستان و شوروي سابق نيست ."

و دكتر عبد النعيم حسني - از بنيان گذاران آموزش زبان فارسي در مصر - اعتقاد داشت كه اگر " حكيم نظامي " اروپايي بود مطمنا شان جهاني به خود مي گرفت ومن از همزباني  و همدلي آنان خرسند شدم .

در سيد تنا زينب (س) و راس الحسين (ع) چه عاشقاني كه از اقصي نقاط كشور به زيارت مي آمدند . بي آن كه به اختلاف مذاهب بينديشند ، دانشجويي از اهل سنت به من گفت: باروكنيد ما هم به ائمه اطهار ارادت داريم . شايد در بعضي موارد بيش از شما .
وما چقدر شبيه يكديگريم ! از همان هنگام كه سپاهان اسلام براي نخستين بار - در سال بيست هجري - به مصر وارد شدند ، همه چيز ما رنگ يكساني به خود گرفت : هر دو ملت از ظلم پادشاهان خسته بودند . و اسلام بارقه اميدي بود .

در" ميدان التحرير " صداي " عبد الباسط " چه زيبا و دلنشين بود .اين نوا نه فقط از مناره هاي مساجد كه از هر مغازه و كوي و برزني به گوش مي رسيد . و جوانان به مسلماني خود افتخار مي كردند و شهر در التهاب بود .

در دانشگاه " عين الشمس " مبارزي گفت : مصر امروز را كه مي شناسيد ؟ لبخند كه برلب آوردم ، خود گفت :  البته " فرهنگ " جغرافيا نمي شناسد ...

کد خبر 376409

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha