۱۸ شهریور ۱۳۸۵، ۱۵:۰۴

ايران و نظام منطقه اي خزر(23)

كشاكش ايران و آمريكا در حوزه درياي خزر

كشاكش ايران و آمريكا در حوزه درياي خزر

خبرگزاري مهر- گروه بين الملل: ايران به عنوان كشوري با تاريخ و تمدن سه هزار ساله، داراي گستره فرهنگي وسيعي مي باشد كه از جمله مي توان به محدوده جغرافيايي درياي خزر اشاره كرد. اين درياچه بزرگ قسمتي از مرز طبيعي شمال ايران را شكل مي دهد و رابطه مستقيمي با حيات اقتصادي و زيست محيطي شمال ايران دارد.

به گزارش خبرگزاري مهر، منافع سياسي و اقتصادي ايران درخزر فراوان ومتنوع است ، بدين خاطر نوع روابط حاكم بر درياي خزر از اهميت خاصي برخوردار است. ارتباط كشورهاي حاشيه درياي خزر با توجه به ورود آمريكا به اين درياي بسته شرايط جديدي را ايجاد كرده است كه در مطالب قبلي سعي شد موضوع با محوريت نظام منطقه اي خزر و قدرت مداخله گر آمريكا مورد بررسي قرار گيرد.

روابط ايران و آمريكا دو دوره متفاوت را از لحاظ تاريخي و سياسي پشت سر گذاشته است. يكي دوران قبل از انقلاب اسلامي و ديگري دوران بعد از آن است. قبل از انقلاب اسلامي ، ايران و آمريكا روابطي كاملا دوستانه و البته با برتري يكجانبه آمريكا داشتند. اما مقامات ايران وبخصوص راس آن يعني شاه ازنوع رابطه با آمريكا راضي بودند وآمريكا را پشتيبان سياسي و نظامي خود مي ديدند. ازسوي ديگرآمريكا ايران را يكي ازكشورهايي مي دانست كه كاملا درتقسيم بندي دوگانه جهان آن روز، در بلوك غرب قرارمي گرفت و مسئوليت هاي نظامي و سياسي ويژه اي براي ايران در خاورميانه تعريف كرده بود. به طوري كه ايران از سويي به عنوان ژاندارم آمريكا در خاورميانه مطرح بود و از لحاظ تعداد نيرو و توان تسليحاتي جايگاه خاصي در منطقه داشت و از سوي ديگر به عنوان سدي در مقابل دنياي كمونيست وظيفه جلوگيري از نفوذ افكار و انديشه هاي سوسياليستي را در منطقه برعهده داشت .

 با اين توضيحات ايران كشوري مهم در عرصه معادلات دو قطبي به شمار مي رفت. ايران به عنوان كشور ريلمند يا حاشيه اي در كنار هارتلند از اهميت جغرافيايي و سياسي مهمي در تقسيم سياسي جهان برخوردار بود كه اين خود قدرت امتيازگيري خوبي را در دنياي دو قطبي در اختيار ايران مي گذاشت. در چنين شرايطي بود كه مقامات سياسي ايران و بخصوص نظام دربار روابط كاملا قوي با واشنگتن داشتند.

تعداد سفرهاي محمدرضا پهلوي به آمريكا سندي بر اين مدعاست كه به پنج سفر در طول مدت حكومتش مي رسد. در طرف مقابل مقامات آمريكايي از ايران به عنوان يك كشور متحد و دوست نام مي بردند. از اينها كه بگذريم نوع نگاه آمريكا به ايران كاملا بلند مدت همراه با اطمينان خاطر سياسي و نظامي بود. براي اثبات اين نظر، مي توان از حضور نيروهاي نظامي آمريكا در ايران ، مسلح كردن ايران به تسليحات و آموزش نيروهاي مسلح ايران، حضور شركت هاي نفتي آمريكا در ايران و همچنين برنامه هايي مانند انقلاب سفيد و بعد درآخرين سالهاي حكومت محمدرضا پهلوي برنامه آزادي هاي سياسي نام برد كه همه گواهي بر نگاه درازمدت به ايران است.

در روابط ايران و آمريكا در دوره پهلوي مشكل و مسئله حادي بوجود نيامد مگر در مواردي كه آمريكا با توجه به سياست جهاني اش مبني بر گسترش دموكراسي و توسعه كشورها سعي داشت برنامه هايي را اجرا كند از جمله طرح انقلاب سفيد كه ابتدا با بي ميلي شاه مواجه شد اما درنهايت با فشارآمريكا، شاه علي اميني نخست وزير طرفدار انقلاب سفيد را كنار زد و خود منادي انقلاب سفيد شد.موردي ديگركه كدورت هايي در بين دربار و واشنگتن بوجود آمد مطرح شدن آزادي هاي سياسي از سوي آمريكا بود كه با اكراه شاه تا حدي پذيرفته شد.

با وقوع انقلاب اسلامي روابط ايران و آمريكا نسبت به قبل از انقلاب سير متفاوتي گرفت اگر چه از اول خصمانه نبود اما با تصرف سفارت آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيروخط امام و تاييد اين واقعه از سوي عاليترين مقام نظام سياسي ايران، روابط جمهوري اسلامي ايران و آمريكا به سردي و خصومت گراييد، با آغاز جنگ عراق عليه ايران و حمايت سياسي - نظامي آمريكا از عراق، روابط كاملا به صورت خصومت آميز درآمد. با تلاش آمريكا جهت تحريم ايران، اين روابط در حالتي تقريبا پايدار به دشمني و جدايي كامل انجاميد.

حوزه فعاليت و تحريم هاي آمريكا عليه ايران، تا قبل از فروپاشي شوروي، از لحاظ جغرافيايي قسمت هاي جنوبي و غربي ايران بود، اما با سقوط نظام دوقطبي و فروپاشي شوروي  آمريكا جهت پياده كردن اهداف خود، كم كم به حوزه هاي شمالي و شرقي ايران نيز راه يافت.

بحث ما مربوط به حوزه شمالي ايران، يعني مناطق مرتبط با خزرمي باشد . آمريكا در خزر در آغاز با توجه به حساسيت هاي روسيه كه اين منطقه را " خارج نزديك " خود مي داند ، وارد شد. آمريكا دلايل حضور خود را تلاش و سرمايه گذاري براي پيشرفت اين كشورها و فراهم آوردن امكان بهره برداري آنها از منابع نفتي خود خواند. بدين خاطر سعي نمود تا منابع خزر را خيلي بزرگ جلوه دهد وبه همين عنوان از منابع  نفتي خزر به عنوان جايگزين و رقيب منطقه خليج فارس نام برد.

آمريكا با گذشت زمان با نگاه به منابع نفتي خزر ، اين منطقه را از ديد منافع ملي خود حياتي و حساس تعريف كرد. در پي اين تعريف، تلاش مستمر و جدي اي را براي حضور همه جانبه در خزر آغاز كرد. آمريكا در ابتدا خيلي بر ابعاد حضور سياسي و نظامي خويش تاكيد نمي كرد، سعي داشت حضور خود را با دلايل اقتصادي و بويژه نفتي توجيه كند. اما پس از حادثه 11 سپتامبر آمريكا در حالتي جدي به سوي مسايل امنيتي - نظامي و بستن قراردادهاي نظامي با كشورهاي منطقه و حتي وارد كردن نيروي نظامي و برگزاري مانورهاي نظامي در خزر گرايش پيدا كرد. اكنون با اين حضور همه جانبه در خزر، مي توان به آساني به اين نتيجه رسيد كه آمريكا در خزر چه سياستي را در قبال ايران در پيش گرفته است.

آمريكا درخزر نسبت به جمهوري اسلامي ايران ، بنابر قول مشهورسياست، "همه چيز بدون ايران" را در پيش گرفته است. يعني اينكه هراقدام اقتصادي ، بخصوص در مورد نفت خزر يا انتقال آن به بازارهاي مصرف جهان مي بايست به صورتي هدايت شود كه ايران كمترين نقش را داشته باشد.

درمورد تعيين رژيم حقوقي خزر، آمريكا ايران را مانعي جهت تعيين تكليف وضعيت اين دريا مي داند بطوري كه آمريكا حمايت همه جانبه اي را از سناريوي تقسيم دريا بر اساس ميزان مرز كشورها به عمل آورده است كه گزينه مناسب منافع ايران نيست.

به گزارش خبرگزاري مهر، دربعد سياسي، امريكا ازايران به عنوان يك كشوراسلامي كه حكومتش برپايه تفكرات اسلامي است، نام مي برد وبه كشورهاي خزر نسبت به گسترش نوع حكومت ايران، با تلاش هاي اسلامگرايانه ايران هشدار مي دهد و آنها را از نزديكي به ايران برحذر مي دارد، همانطوركه قبلا بيان شد سعي درتبليغ الگوي تركيه به عنوان كشوري اسلامي اما با حكومت سكولار و البته دموكراسي قابل قبول براي كشورهاي منطقه دارد و آنها را به الگوبرداري از تركيه تشويق مي كند.

بعلاوه آمريكا درپي گسترش ناتوبه حوزه خزر است . گسترش ناتو به خزر باعث مي شود كه آمريكا براحتي بتواند سياست هاي مهار ايران را پيگيري كند و ايران را شديد تر در مرز هايش كنترل كند. با اين حال آمريكا نسبت به گسترش و توسعه نظامي ايران، بويژه در بعد هسته اي هشدار مي دهد و بر آن است كه ايران به قدرت نظامي برتر منطقه تبديل نشود.

سياست هاي آمريكا درخزر فضا و محيطي را فراهم آورده است كه اين فضا به خودي خود مانعي جهت دستيابي ايران به منافعش در خزراست. به اين معنا كه اگر ايران بخواهد به منافعي در خزر دست يابد احتياج به سرمايه گذاري و صرف هزينه هاي گزاف آن هم در درازمدت  دارد ، تا اينكه بتواند فضاي  منفي را تغيير دهد. از منظري ديگر، برخي از منافع ايران در خزر را اگر در كوتاه مدت حاصل نشوند از دست مي روند. به عنوان مثال با موفقيت آمريكا در انتقال نفت خزر از كانال شرقي - غربي ميزاني از منافع از بين رفت.

تاييد اين مطلب كه سياست هاي آمريكا در خزر باعث شد تا منافع سياسي - اقتصادي ايران تامين نشود ناصواب نيست. موارد فراواني ازسياست هاي آمريكا در زمنيه هاي مختلف از قبيل اكتشاف نفت در مناطق ايراني خزر، انتقال نفت خزر به بازارهاي جهاني، مشاركت ايران درتوسعه ميادين نفت ديگر كشورهاي خزر، بنيادگرايي اسلامي، تهديدات نظامي ايران و غيره وجود دارند كه هر كدام از اين سياست ها نشان از تلاش هاي آمريكا براي عدم دستيابي ايران به منافعش در خزر مي دهد.

از سوي ديگر ايران نيز تلاش هايي انجام داده تا بتواند با استفاده ازظرفيت هاي اقتصادي، جغرافيايي و همچنين امكانات داخلي مانند شبكه هاي انتقال نفت و گازو وجود بنادردرسواحل خزر و خليج فارس اين امر را بقبولاند كه رابطه با ايران در امورانتقال نفت ويا تجارت كالا براي اين كشورها سودمند است و نشان دهد كه در درازمدت نيز به نفع توسعه منطقه است. همچنين از طريق همكاري هاي منطقه اي در قالب اكو و طرح سازمان كشورهاي حوزه خزر فعاليت هايي را انجام داده است . شرايط به گونه اي است كه هيچ كس نمي تواند ايران را بازيگري كليدي در حوزه خزر را از لحاظ اقتصادي و حتي انتقال منابع انرژي خزر نداند كه اين امر را شايد موردي مانند سواپ 500 هزار بشكه نفت از طريق ايران نشان دهد.

با اين حال ، ايران با توجه به سياستهاي كلي آمريكا نسبت به خودش، سعي كرده است به روسيه توجه بيشتري داشته باشد . اين توجه از سوي ايران در خزر و مسائل آن ملموس تر به نظر مي آيد . مثلا ايران در مورد رژيم حقوقي خزر ابتدا كاملا هماهنگ با روسيه عمل مي كرد گرچه بعدا روسيه با قراردادهاي دوجانبه اي كه با آذربايجان و قزاقستان بست، ايران را تنها گذاشت.

همچنين ايران تلاش كرده است روابط نظامي اش را با روسيه گسترش دهد و به مانورهاي روسيه در خزر نگاه مثبتي داشته باشد كه اينها همه نشان مي دهد كه ايران مجبور شده است بر اثر فشار آمريكا ، سياست هايي روسيه محور در پيش بگيرد. اين سياست برخلاف واقعيتات تاريخي دو كشور است. از لحاظ تاريخي روسيه هيچ وقت، همسايه قابل اعتماد و بي ضرري براي ايران نبوده است. درطرف مقابل روسيه، سعي كرده از ايران به عنوان كشوري براي تامين منافع خود، بخصوص در امر فروش اسلحه وضمنا ازآن بعنوان ابزاريا خاكريزي درارتباط با غرب وبويژه آمريكا استفاده كند تا بتواند با كارت ايران در مناسباتش  با غرب امتيازات بيشتري بدست آورد. 

کد خبر 376745

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha