به گزارش مهر ، ، اين نويسنده معاصر در يازدهم آذر ماه 1302 شمسي، در تهران و در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. پدرش سيد احمد طالقاني، از روحانيان برجسته زمان خويش و مورد توجه علماي بزرگي چون آيت الله بروجردي، امام خميني (ره) و آيت الله مرعشي نجفي بود.
" سيد جلال " ، پس از دوره دبستان، براي آموختن زبان و ادبيات عرب به مدرسه خان مروي فرستاده شد و ضمن تحصيل ادبيات عرب، در دوره شبانه دبيرستان دارالفنون به تحصيل ادامه داد. او بعد از پايان دوره دبيرستان، در دانشگاه ادبيات تهران مشغول به تحصيل شد و در سال 1329، با خانم سيمين دانشور كه از بانوان اهل قلم بود، ازدواج كرد.
جلال آل احمد از سال هاي جواني تا پايان عمر كوتاهش ، همواره در يك تكامل تدريجي فكري سير مي كرد و مانند رودي جاري ، شكل ثابتي نداشت . او روشنفكري متعهد ، نويسنده اي آگاه و مبارزي جسور درجامعه اي زير سلطه، در روزهاي خاموش بود كه با قلمي شيوا و نثري گيرا و انديشه اي روشن و قاطع، با فرهنگي آشنا، صداقتي كم نظير، رويه اي مردمي و با تكيه به غناي فرهنگي شرق و آشنا به فرهنگ غرب ، درگيري هاي اين فرهنگ را با جامعه تحت استيلا به روشني نشان داد.
هيچ مسئله با اهميتي را نمي توان ذكر كرد كه براي جامعه و دنياي زمان او مطرح شده باشد و جلال آل احمد در مورد آن داوري پرشور، شجاعانه و انساني نكرده باشد. كتاب " در خدمت و خيانت روشنفكران " گزارش كاملي است از زندگي جلال كه سيماي فكري اش را به روشني مي توان ديد.
مذهب از مهم ترين دغدغه هاي فكري آل احمد است و او در خصوص آن نوساناتي در زندگي خويش دارد . جلال ، دوران كودكي و نوجواني را در محيط مذهبي و روحاني خانواده سپري كرد و در آغاز جواني، سخت پاي بند مذهب بود و حتي از مستحبات هم غفلت نمي كرد .
در سال 1322 در مقطعي بحراني از زندگي، رابطه اش را با مذهب قطع و بعد از آشنايي با عالمان بزرگي چون حضرت امام خميني (ره) گرايش خاصي به روحانيت پيدا كرد . او در دهه آخر زندگي اش ، با بازگشتي عميق به مذهب ، به دفاع از دين و دينداري پرداخت و دين را عامل نجات جامعه ايراني قلمداد كرد .
جلال آل احمد را بيشتر با غربزدگي مي شناسند ، كتابي كه هيچگاه كهنه نمي شود و در هرعصر و دوره اي ، براي خواننده اش ملموس و خواستني است . او غربزدگي را مهم ترين مسئله اجتماعي ايران مي دانست و نخستين ريشه هاي غربزدگي را روشن مي ساخت . آل احمد وظايف فرهنگيان و دانشگاهيان را گوشزد مي كرد و از تلخي ها و عوارض غربزدگي سخن مي گفت و پس از بررسي نمودهاي غرب زدگي ، به ارائه راه حل هايي براي رهايي از آن مي پرداخت .
كتاب خسي در ميقات (سفرنامه حج جلال) هم از لحاظ سبك نگارش و هم از لحاظ درون مايه، مهم تر از سفرنامه هاي ديگر آل احمد است. اين كتاب ، سفرنامه ساده اي نيست كه فقط از مناسك حج سخن بگويد؛ بلكه تأملاتي است درباره سرنوشت مسلمانان جهان اسلام و مقابله شرق و غرب، اسلام و مسيحيت و جهان صنعتي و جهان سوم . جلال خواننده را در سفر دروني و بروني با خود همراه مي كند و درباره خود نيز تأملاتي دارد. او كه مدتي از آيين پدري دور مانده بود ، در اين كتاب با برگشتي عميق به سوي آن روي آورده است.
خسي در ميقات ، سفر به ولايت عزرائيل ، سفر روس ، سفر آمريكا ، سفرنامه هاي جلال است و سه كتاب اوزان ، تات نشين هاي بلوك زهرا و دريتيم خليج يا جزيره خارك هم سفرنامه است ، هم تحقيق اجتماعي و هم مطالعه زبان شناسي و آداب قومي .
نثر آل احمد، بزرگ ترين جنبه فرهنگي ادبي و همچنين بهترين سلاح اوست . نثر، بازتابي از ويژگي هاي جلال، پر جوش، مردمي و استوار، گزيده گو، صريح و تيزبين. نثر او آميزه اي است از كلام ادبي و سنتي و زبان مردم امروز . بي گمان جلال در نثر، پايه گذار يا توسعه دهنده سبكي ادبي است ؛ سبكي كه بر خلاف سادگي اش ، مشكل و ظريف است و تا زماني كه ظرافت هاي آن به خوبي درك و رعايت نشود ، قلم زني در آن، نوعي تقليد بي جاست .
جلال ال احمد سرانجام در هجدهم شهريور 1348، در اسالم گيلان در بين مردمي كه دوستشان داشت ، از دنيا رفت و در امامزاده عبدالعظيم حسني به خاك سپرده شد . بر ديواري كه جلال در پاي آن آرميده ، فقط اين جمله نوشته شده است : " آرامگاه ابدي جلال آل احمد ، مردي كه در ميقات خسي و در ادبيات كسي بود ؛ همو كه جلال آل قلم بود . "
نظر شما