به گزارش خبرنگار مهر، مراسم بزرگداشت سید علی موسوی گرمارودی در قالب بیست و هشتمین مراسم شب شاعر در سازمان رسانه ای هنری اوج برگزار شد.
در این مراسم غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به نیم قرن سابقه آشنایی اش با موسوی گرمارودی گفت: وقتی سال ۴۲ ایشان به تهران آمد و در مدرسه علوی معلم شد من تازه از این مدرسه فارغ التحصیل شده بودم اما با مدرسه مرتبط بودم و از همان زمان پای شعرخوانی او می نشستیم و رفاقت می کردیم. در این فاصله ۱۵ ساله در مناسبت های مختلف ارتباطات ما برقرار بود. به خاطر دارم در شبی که شعر او درباره بعثت جایزه را در سال ۱۳۴۶ در حسینیه ارشاد دریافت کرد من در آن جلسه بودم و سال ۵۷ هم در مراسم شعرخوانی اش در ۱۰ شب شعر سفارت آلمان در تهران حضور داشتم.
حداد عادل در ادامه با اشاره به خاطره حضورش در تهران در سال ۱۳۴۷ افزود: وقتی که در آن سال به اجبار از دانشگاه شیراز رانده شدم و بیکار آقای گرمارودی تازه به زندان رفته بودند. قبل از آن ایشان در موسسه راه حق قم مسئول ویراستاری جزوه های این موسسه بود. بعد از اینکه به زندان افتادند بواسطه آقای کمال خرازی برادر آیت الله سید محسن خرازی که از ارکان این موسسه بود این کار بر زمین مانده را من بر عهده گرفتم. جدای از این من با آقای گرمارودی در جلسات شرح مبسوط منظومه شهید مطهری نیز همراه بودیم.
وی ادامه داد: آقای گرمارودی معلم های خوبی داشتند و شاگرد اولین دوره دبیرستان دین و دانش بود که شهید بهشتی پایه گذاری کرد. در مشهد هم از محضر ادیب نیشابوری بهره برده است. جدای از آن از کودکی نیز قریحه ادبی داشته است. به باور من این تربیت در کنار تجربه حضور در تهران و تحصیل در دانشکده حقوق و در نهایت کسب دکتری زبان فارسی زیر نظر مرحوم دکتر شهیدی از ایشان یک درخت برومند ریشه دار در فرهنگ اسلامی – ایرانی ساخت که ریشه در اعماق تاریخ، ادب، دین، عرفان و معنویت دارد و شاخ و برگش گسترده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه با اشاره به زبان و سبک نوشتاری ویژه موسوی گرمارودی به نقش او به عنوان یک شاعر آئینی در سالهای پیش از انقلاب اشاره کرد و افزود: زمانی که در سال ۵۳ من به دانشگاه تهران رفتم فضای سیاسی، اجتماعی و ادبی آن با اعتقادات ما همسو نبود و شعر هم در دست شاعران متدین نبود تحولی که از مشروطه در شعر آغاز شده بود و با نیما به اوج رسیده بود زبان و قالب آن را عوض کرده بود و تلقی هم همین بود که مذهبی ها اگر شعر هم بگویند همان کلیشه های تکراری دوره قاجار را بیان می کنند و شعر امروز ربطی به اعتقاد دینی ندارد. به همین خاطر تمامی مجلات روشنفکری جلسات شعرخوانی و ... میدان جلوه و حضور شاعرانی بود که یا مارکسیست و کمونیست بودند یا غربگرا. در چنین فضایی اگر شاعری پیدا می شد که با زبان روز مفاهیم دینی را می گفت ارزش بسیاری بود. آقای گرمارودی از معدود چنین شاعرانی بود.
وی در پایان گفت: ایشان امروز درختی است در باغی که صدها درخت دیگر هم در آن روئیده اما روزی هم ایشان تک درختی بود در کویری که ما در آن بدنبال سایه سار نخل ولایت بودیم.
نظر شما