درخصوص وضعيت حال و آينده مذاكرات هستهاي بايد گفت:
1 – هدف دولت آمريكا طي ساليان اخير هدايت جريانهاي بينالمللي به «نقطه بحران» و هدف ايران در مناقشه هستهاي دوركردن جامعه جهاني از اين نقطه بوده است. اهتمام به مذاكره و حتي اقدامات اعتمادساز و داوطلبانه و تعليق 3 ساله فعاليتهاي هستهاي اهتمام ايران به آرامش بينالمللي را نشان ميدهد.
در مذاكرات اخير نيز (كه در نزديكترين فاصله با نقطه بحران انجام شد) ايران اهميت اعتنا به مقررات بينالمللي به جاي استفاده ابزاري از شوراي امنيت عليه كشورها و ضرورت گفتوگو و تفاهم به جاي بحرانسازي مصنوعي را يادآوري كرد.
2 – ايران نشان داد كه الزامات فضاي ديپلماسي را ميپذيرد. فضايي كه انعطاف و منطق را ضروري ميكند. اما تعيين بازنده يا برنده مطلق (كه مختص فضاي جنگ است نه ديپلماسي) قبل از ورود به گفتوگو نشانه فرار از ديپلماسي به سمت برخورد است.
فضايي كه آمريكا دنبال آن بوده و نتيجهاش بازندهشدن همه جهان و برندهشدن فقط دولتمردان آمريكا است. مثل چيزي كه در عراق و افغانستان و لبنان روي داد.
3 – مقامات آمريكا بارها اعلام كردهاند كه هدفشان منزويكردن ايران است. راهبردي كه قطعاً و به اعتراف مجموعه نخبگان سياسي جهان شكست خورده است. چراكه نتيجه سياستهاي آمريكا افزايش قدرت منطقهاي ايران و ارتقاء جايگاه آن در رقابتهاي ژئو استراتژيك؛ تغيير ساختار سابق منطقهاي و دگرگوني ائتلافهايي كه قدرت ايران را محدود ميساخت؛ و همچنين گرايش افكار عمومي منطقه به ايران بود.
امري كه خود به خود تغيير گرايش و رفتار ساختار سياسي كشورها را نيز متاثر كرد. انتخابات فلسطين و عراق و موج محبوبيت حزبالله لبنان (بهعنوان نيروي مقاومت اسلامي و نه نيروي مسلح شيعي) در كشورهاي منطقه مثالهايي در اين راستاست.
4 – غنيسازي مثل كليه فعاليتهاي هستهاي ايران تحتنظر آژانس است. ادعاي آمريكا مبني بر اينكه چنين فعاليتي باعث نگراني جهاني از توليد سلاح هستهاي است، ادعايي عوامانه براي انحراف افكار عمومي است، چراكه اگر چنين باشد، تعليق راه چاره نيست.
تعليق توانمندي تكنولوژيك و بالقوه براي استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي هرگز در تجربه جهاني برابر با توقف ارادههاي بالفعل براي ساخت سلاح هستهاي نبوده است.
روح NPT و اساسنامه آژانس و رفتار متمدنانه در باب انرژي هستهاي تقويت ارادهها درجهت استفاده حداكثري از انرژي صلحآميز هستهاي است نه تقسيم ابزارهاي ساخت سلاح هستهاي به نحو دلخواه. كاري كه آمريكا پيش گرفته است.
5 – همه حقوق ملت ايران در حقوق هستهاي خلاصه نميشود. كما اينكه بسياري از حقوق ما طي ساليان گذشته ظالمانه بر زمين مانده است. لذا اين هوشمندي و درايت پذيرفتني است كه با كمكردن سرعت وصول به برخي از حقوق، بتوان ديگر حقوق سلبشده را احيا كرد و موازنهاي منطقي در بهرهمندي كشور از حقوق و مناسبات بينالمللي طراحي كرد. مديريت زمان و تنظيم سرعت در تحقق اهداف همراه با تعامل مثبت با سازمانها و جامعه جهاني براي ايران شرط اوليه حركت است.
6 – بههرحال مذاكرات دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران با مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در هفته آينده سطح و جدول زماني مذاكرات اصلي را مشخص خواهد كرد. شايد 6 بلوك سياسي زير در نتيجه نهايي موثر باشد:
اول – آمريكا و انگليس كه حتي تحقيقات علمي و آزمايشگاهي ايران در فناوري هستهاي را هم نميپذيرند و طرفدار تحريم و تهديد براي دستبرداشتن تهران از اين «حق» هستند.
دوم – روسيه و چين كه نگران بههمخوردن ساختار قدرت جهاني هستند، اما مخالف فعاليت صلحآميز هستهاي ايران نيستند. چون آژانس انحرافي در فعاليتهاي ايران را گزارش نداده آنها صحبت از تحريم و تهديد را تندروي دانسته با آن مخالفت ميكنند.
سوم – فرانسه و آلمان كه مرددند. يك دل دارند و دو دلبر! نه ميخواهند هزينه فاصله از آمريكا و انگليس را بپردازند و نه تاب چشمپوشي از منافع همكاري با ايران را دارند. آنها گاهي موافق فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران هستند و گاهي مخالف آن.
چهارم – برخي كشورهاي بزرگ گروه جي8 مثل ژاپن كه نقشي درون مذاكرات نيافتهاند اما ظاهرا بهدليل اينكه اولين شريك تجاري ايران و منطقهاند، درصورت بحران بايد بالاترين هزينه را بدون كمترين سودي تحمل كنند. ژاپن مخالف استفاده صلحآميز ايران از انرژي هستهاي نيست. گرچه علاقه ژاپن رسيدن به تفاهم در كمترين زمان و با هر نتيجهاي است.
پنجم – كشورهاي بزرگ اتحاديه اروپا مثل اسپانيا و ايتاليا كه بهنظر ميرسد دنبالهروي انگليس، آلمان و فرانسه از سياستهاي آمريكا آنها را به عنوان ليدرهاي جديد اتحاديه اروپا مطرح خواهد ساخت.اين كشورها موافق فعاليت صلحآميز هستهاي ايران در چارچوب نظارت آژانس هستند.
ششم – 116 كشور غيرمتعهد (NAM) كه با حضور پرتعداد خود در مجمع عمومي سازمانملل متحد و آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين شوراي حكام از حقوق هستهاي ايران دفاع ميكنند و آن را همواركننده مسير آينده خود به حساب ميآورند.
بهنظر ميرسد حتي اگر عوامل اقتصادي مثل انرژي ناديده گرفته شود، مجموعه حركت ديپلماسي ايران طي ساليان اخير گروه اول را به گروه تنها تبديل كرده است. حال آنكه 5گروه ديگر ظرفيت احتمالي بيشتري براي اشتراكنظر دارند. بازهم بايد چرخش گردونه هستهاي ايران را در جهان پرآشوب فعلي به نظاره نشست.
----------------------------------------
نويسنده : پرويز اسماعيلي - منبع: روزنامه همشهري
نظر شما