مجله مهر: «کیائو زین» پدر این دختر یازدهساله است، مردی که این روزها نانآور یک خانواده پرجمعیت است. طوری که از مادربزرگ ۸۲ سالهاش تا دختربچه ۴ سالهاش تحت سرپرستی او قرار دارند. این مرد که کارش تعمیر دوچرخه است، چندی قبل از شدت درد در محل کارش از هوش رفت تا اینکه او را به بیمارستان فرستادند و به تشخیص پزشکان کیائو به پیوند کلیه احتیاج دارد؛ اما مشکلات اقتصادی و نداشتن پول کافی کار را بهجایی رسانده است که دختر خانواده حالا داوطلب اهدای کلیه به پدر شده است تا او را دوباره به زندگی بازگرداند.
با ضروری شدن پیوند کلیه برای کیائو او نهتنها توانایی سرکار رفتن ندارد بلکه از پس هزینههای درمانش نیز برنمیآید. حالا نوبت اعضای خانواده است که برای نجات سرپرست خانواده دستبهکار شوند؛ اما اهالی خانه کیائو با انجام آزمایشها متوجه میشوند که هیچ کدام از آنها نمیتوانند به پدر خانواده کلیه اهدا کنند. برای همین باید در انتظار جواب آزمایش دختر کوچک خانواده باشند. دختربچهای که خودش میگوید تمام آرزویش این است که کلیهاش را به پدر هدیه کند چون او خوشبختی را چیزی جز زنده نگهداشتن پدر نمیداند.
خود کیائو میگوید که از داوطلبان همیشگی اهدای خون به بیماران نیازمند بوده است. او درباره چرایی این کارش اینطور استدلال میکند: «من پول زیادی ندارم اما برای کمک به بیماران میتوانم خون اهدا کنم و شاید از این راه بتوانم زندگی کسی را نجات بدهم.» حالا انگار این روحیه پدر به دختر هم ارث رسیده و او هم مثل پدر دوست دارد به دیگران زندگی ببخشد.
این اتاق دختر ۱۱ ساله کیائو است آنهم با دیواری پر از تقدیرنامههای علمی و درسی در مدرسهاش، پدرش میگوید او دختر مستقلی است که این روزها نهتنها به خانوادهاش کمک میکند بلکه مسئولیت مراقبت از پدرش را نیز برعهدهگرفته است.
نظر شما