به گزارش خبرگزاری مهر ، شانزدهمین نشست علمی گروه فلسفه علوم انسانی با عنوان فلسفه علم، تعاریف و رویکردها با ارائه دکتر لطف الله نبوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد برگزار شد که دکتر نبوی به تبیین و تشریح رویکردهای هفت گانه به فلسفه علم پرداخت.
خلاصه بحث جلسه از قرار زیر است:
۱. فلسفه علم یعنی علم فلسفی، یعنی علم ترکیبی، کلی و نظری: طبق این رویکرد، پاره ای از نظریات علمی کلیت و شمولیت دارند. فلسفی در اینجا یعنی جامع و شمال بودن. کتابهای ماکس پلانک مانند علم به کجا می رود با این رویکرد نوشته شده است. مثلا نظریات در باب اتم اینگونه اند و همه طبیعت را شامل می شود. همچنین اگر نظریه ای در باب کیهان داشته باشید اینگونه است.
۲. فلسفه علم یعنی فلسفه متلائم با علم و یا متناظر با علم: در این رویکرد وظیفه فیلسوف علم استنتاج و تشریح ملازمه های عام فلسفی علم است. چهره های شاخص این رویکرد راسل و وایتهد و هانری برگسن انند. مثلا کتاب جهان بینی علمی راسل و کتاب ماده و یاد و تحول خلاق از هانری برگسون، و کتاب پویش و واقعیت از وایتهد این نگاه را به فلسفه علم دارند. در این رویکرد رابطه فلسفه با علم رابطه گیاهان با هواست که گیاهان برای هوا اکسیژن تولید می کنند و هوا به طور طبیعی متلائم و هماهنگ می شود با گیاهان.
۳. فلسفه مبتنی بر علم: در این رویکرد که رایشنباخ از طرفداران آن است بر آن است که فلسفه را کاملا تابع علم می داند و هر زمان که علم تغییر کند فلسفه هم به تبع آن صیرورت می باید. علم در نسبت با فلسفه مانند زیربنایی است که فلسفه بر آن بنا می شود و اگر زیربنا فروریزد تمام بنا از هم می پاشد.
۴. فلسفه علم یعنی فلسفه جامعه شناختی علم و یا با پیش فرضها حرکت کردن: این رویکرد بر آن است که فلسفه علم در واقع شرح پیش فرضهای (presuppositions) دانشمندان است. مثلا همین که دانشمندان فرض را بر این می گیرند که طبیعت تصادفی نیست خود همین مبنایی می شود برای تبیین فکتهای عالم. عالم علوم تجربی کارش شناخت روابط علی است. کتاب مبانی متافیزیکی علوم نوین آرتور برت بر اساس این رویکرد نوشته شده است. کتاب دیگر کتاب دکتر گلشنی، دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر است. یکی از شاخص ترین دانشمندان این رویکرد آلبرت انیشتین است که معتقد است پیش فرض دانشمند مبنی بر این که وحدت حاکم بر جهان است و نباید قائل دوگونه قانون ماکروسکوپی و میکروسکوپی بود، یک پیش فرض فلسفی است. این جهت گیری در تمام زندگی علمی دانشمند تاثیر می گذارد.
۵. فلسفه علم یعنی سروکار داشتن با مبادی علم و در واقع پارادایم: این وجه با جنبه اجتماعی علم سروکار دارد و معتقد است علم هویتی اجتماعی دارد. بر اساس این رویکرد اگر دانشمندی وجود نداشته باشد و جامعه انسانی نباشد علمی وجود نخواهد داشت. این رویکرد به وجه علی و نه دلالی علم توجه دارد و می گوید تمایلات، رویه ها، سنتها و تبعیت از آنها بدلیل برآوردن منافع در درون جامعه سبب به وجود آمدن علم می شوند. دانشمندان در درون پارادایمهای رقیب یکدیگر کار علمی انجام می دهند. از قهرمانان این رویکرد توماس کوهن است و کتاب معروف وی در این باب، ساختار انقلابهای علمی است.
۶. فلسفه تحلیل زبانی علم: فلسفه علم به این معنا در واقع تلاش برای پالایش کردن زبان علم است که آیر در کتاب زبان، منطق و حقیقت این رویه را دنبال می کند. می گوید هنگامی که دانشمند از واقعیت، حقیقت، صدق و … در علم استفاده می کند ابتدا باید منظورش را از رهگذر تحیلیل زبانی و پالایش زبان و رفع ابهام از واژه ها و کلمات به کار گرفته شده توضیح دهد تا مجاز باشد کار علمی کند.
۷.روش شناسی و یا فلسفه کاربردی زبان: فلسفه علم به این معنا یعنی طی کردن مراحلی خاص و التزام به آنها. این رویکرد در واقع به دنبال معیار دهی جهت علم بودن می باشد. این نگاه می گوید ابتدا باید روشن شود واقعا چه معیار و ملاکی پژوهش علمی را از غیر علمی متمایز می کند تا به تبع آن تبیین علمی درست باشد. این نگاه را پوپر و کارنپ ترغیب می کنند. دونالد گیلیس این رویه را دبنال می کند.
در پایان دانشجویان و طلاب با دکتر نبوی وارد پرسش و پاسخ شدند که دکتر نبوی به پرسشهای افراد حاضر در جلسه پاسخ داد.
نظر شما