به گزارش خبرگزاري مهر، كنسرت شهرام ناظري با حواشي بسيار برگزارشد. برخي انتقادات پيدا و پنهان در باره رعايت نشدن آداب و سنن اجراي موسيقي سنتي بر روي صحنه، رفت وآمد و غذا خوردن تماشاگران در حين اجراي برنامه، ناهماهنگي هاي مختلف در ورود و خروج،صندلي،بليت،رفت وآمد،جايگاه ويژه خبرنگاران و...،صدابرداري و مسائلي از اين دست در مطبوعات و محافل موسيقايي مطرح شد كه در جاي خود قابل تامل و تعمق است.
سرعت زياد زندگي، گسترش امكانات ارتباطي،اينترنت،ماهواره و انواع رسانه هاي موجود، موجي از توليدات متنوع و رنگارنگ را در اختيار اقشار مختلف اجتماع ايران قرار داده و طبيعي است در اين وضعيت و در شرايط موجود ارائه فرهنگ غني و توليداتي در زمينه هنرهاي سنتي كه غالبا خاستگاهي عرفاني و اشراقي دارد به شدت در معرض آسيب و تخريب قرارگرفته است و دقيقا همين جا است كه رسالت مهم و حياتي دستگاه هاي فرهنگي كشوردرحمايت وبسترسازي مناسب براي ترويج هنر اصيل ايراني مشخص مي شود .
اگر اين امكان بود كه سرعت و شتاب پيشرفت در تسهيل ارتباطات مجازي و عمق تاثيرگذاري هجمه هاي ضدفرهنگي خارجي و توليدات مخرب آنها ،به تصوير كشيده شود و به صورت ملموس ارائه گردد، قطعا تحول و تحركي تكان دهنده وشگرف در دستگاه هاي فرهنگي و حتي غير فرهنگي- اما مسئول- رخ مي داد و همه نهاد ها و ارگان هاي اقتصادي و غير اقتصادي با طيب خاطر تمامي بودجه و امكانات خود را براي بسيج فرهنگي كشور در پاسداري و تثبيت داشته ها و ميراث فرهنگي كشور مصروف مي كردند.
آسيب شناسي علل وعوامل به وجود آمدن مشكلات اخير در همين كنسرت، ما را در وهله اول به نبود امكانات و مهيا نبودن بستر مناسب براي برگزاري برنامه هايي از اين نوع رهنمون مي سازد.
افزايش جمعيت و اشتياق مخاطبان براي برخورداري ازآثار خلق شده در حيطه موسيقي ايراني،به هيچ وجه متناسب با افزايش امكانات فيزيكي و اجتماعي از جمله محل و مكان مناسب ، تكنولوژي هاي مربوط(نظيردستگاه هاي صوتي و تصويري)و تسهيلات ترافيكي و رفت وآمد سهل الوصول براي جا به جايي چندين هزار نفر در فاصله زماني كمتر از يك ساعت و...نيست ، بنا براين مجموعه اين عوامل موجب تخريب و صدمه زدن به ساختارها و چارچوب هاي به قاعده و پذيرفته شده در نحوه اجرا و فرم مي شودوتكرار اين موارد به انحراف و تحريف فرهنگي مي انجامد و استمرار اين رويه بعد از چند دهه ابتدا به تغيير فرم در اجرا و سپس قلب موضوع و محتواي هنر ايراني مي انجامد و اين يعني فاجعه اي كه آثار مخرب آن تا قرن ها قابل جبران نخواهد بود.
اينك نزديك به چهار دهه است كه از ساخت آخرين تالار و سالن ويژه موسيقي و اپرا در پايتخت ايران مي گذرد و تا كنون با توجه به اينكه جمعيت شهر تهران به بيش از چهار برابر آن زمان رسيده است اما هنوز هيچ محل و مكاني كه پاسخگوي حداقل نياز هاي برگزاري اينگونه برنامه ها باشد ساخته نشده است و اين قصور و كم كاري اگر چه در ظاهر نسبت به اصل و محوريت بحث كه "هنر" و نقش هنرمندان است در وهله دوم اهميت قرار دارد اما بي گمان تاثيرات اين نقيصه به طور مستقيم بر محتوا ، قالب و فرم اجرا، قابل مشهود بوده و نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت.
ديگرتنگناها و مشكلات برگزاري اينگونه كنسرت هاي بزرگ را كه موجب مي شود شهرام ناظري در حضور بيش از چهار هزار نفر بر روي صحنه بگويد "من پشت دستم را داغ كردم كه ديگر كنسرت برگزار نكنم " به مجالي ديگر وا مي نهيم.
نظر شما