به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، نشست علمی «همگرایی روشها در عاشوراپژوهی» با سخنرانی نعمتالله صفری فروشانی و نقد علمی امداد توران برگزار شد.
صفری فروشانی در ابتدای سخنان خود در این نشست علمی به تعریف مفهوم امام پرداخت و گفت: امام یعنی یک انسان ویژه که در ارتباط با ماوراء است و ضفات ویژهای دارد که ممکن است در برخی از این صفات دخیل بوده باشد و در برخی دخیل نباشد.
وی در ادامه گفت: من در اینجا درصدد ارائه بحث برای اهلسنت و مستشرقان نیستم. همینطور درصدد ترمیم عقاید نیستم بلکه از موضع یک مورخ امامی وارد بحث میشوم و تاریخ نقلی را مد نظر ندارم بلکه به تاریخ تحلیلی توجه دارم. لذا در این تاریخنگاری، تاریخ، جنگ بین شواهد و قرائن نیست بلکه رقابت بین شواهد و قرائن است.
این استاد تاریخپژوه سپس به معرفی منابع مورد نیاز در تاریخ اسلام پرداخت و گفت: در تاریخنگاری اسلامی سه دسته منبع در اختیار مورخ است: منابع کلامی، منابع تاریخی و منابع روایی. در این روش جایی برای فلسفه و عرفان به عنوان موضوع یا روش وجود ندارد. منابع کلامی منابعی هستند که محتوای آنها با باور انسان مرتبط است. مورخ تحلیلگر در منابع کلامی خود باید مجتهدانه برخورد کند نه مقلدانه. کلام به ما راهبرد میدهد. منابع تاریخی نیز به مورخ مواد میدهد. منابع روایی نیز منابعی هستند که ممکن است هم مواد کلامی و هم مواد تاریخی در آنها باشد.
وی در تفاوت بین منابع تاریخ و منابع روایی گفت: در منابع روایی اگر انتهای سند مثلاً به امام صادق(ع) رسید و دیگر شرایط صحت سند، مورد تأیید بود، دیگر حق نداریم در اطلاعات تاریخی موجود در سند خدشه وارد کنیم و باید آن را به عنوان یک متن واقعی مورد توجه قرار دهیم. تفاوت دیگر این دو دسته منابع این است که در منابع تاریخی بر خلاف منابع روایی، هم مواد و هم راهبرد در اختیار مورخ قرار دارد.
در ادامه این نشست دکتر امداد توران به نقد نظریات دکتر صفری فروشانی پرداخت و گفت: بنده روش تاریخی ایشان را نادرست نمیدانم اما میخواهم کمک کنم تا تصویری که از روششان دارند، کاملتر شود. سخن من در خصوص تصویری است که از رویکرد تاریخی ارائه میدهند. ایشان مدعی هستند که میتوانیم یک مورخ محض داشته باشیم که هیچ فرضیه و پیشداوری درباره موضوع تحقیق خود ندارد. این تصویر از یک مورخ محض از کجا آمده است؟ بحث روشمندی و داشتن یا نداشتن پیشفرض از حوزه غرب وارد فرهنگ ما شده است. ما در معرض وزش امواج اندیشه غربی در همه حوزههای فکری هستیم و این فینفسه نه خوب است نه بد. این نگاه به پژوهش تاریخی در علوم انسانی به نیمه اول قرن بیستم بازمیگردد. این نظریه توسط دکارت مطرح شد و امتدادش تا نیمه اول قرن بیستم در پوزیتیویسم منطقی مشاهده میشود.
وی افزود: ایشان مدعی هستند که در دو رویکرد دیگر، اعتقاداتمان را مشخص میکنیم ولی در رویکرد تاریخی کاری به مسائل ماورایی و اموری مانند عصمت نداریم. پاسخ این است که چرا در نیمه اول قرن بیستم متوقف شویم. چرا به نیمه دوم این قرن نگاه نمیکنیم. مثلاً کتابهای «حقیقت و روش» گادامر و «ساختار انقلابهای علمی» توماس کوهن را مطالعه کنید. کوهن در کتاب اول، پیشداوریها را مطرح کرده و گفته است که هیچ تحقیقی چه تاریخی و چه علمی نمیتواند خالی از پیشفرض باشد. اگر مورخ حتی ملحد هم باشد باز با یک سری پیشفرضهایی که ناشی از تفکر الحادی او است، به مسئله تاریخی نگاه میکند. یعنی در حقیقت نگاه ماتریالیستی خود را بر تاریخ تحمیل میکند. لذا وقتی به اموری مانند معجزات میرسد، میگوید که اینها توهمات است. نتیجه این که در مورد انسانهای خاص نیازمند دو سطح از تحلیل هستیم: تحلیل در سطح عوامل مادی و تحلیل ماورایی. ترکیبی از اینها میتواند تحلیل درستی به ما بدهد.
صفری فروشانی در بخش دوم این نشست به نقدهای دکتر توران پاسخ داد و گفت: اصول و مبانی و اهداف و غایات علم تاریخ بسته شده و مشخص است. غربیها برای خودشان تعریف کردهاند که انسان ویژه نداریم. این که مسئلهای پیشفرض داشته باشد یا نه بستگی به مورخ دارد. این که مورخ محض داریم تا نه بستگی به موضوع مورد مطالعه ندارد. در بعضی موضوعات، شأن، شأن باورمندی نیست. گرچه در قرآن بر امی بودن پیامبر اشاره شده اما غربی نمیپذیرد که پیامبر امی بوده است. و این مسئله را حمل بر نبوغ پیامبر و مسائلی از این قبیل میکند. هنر مورخ غربی یا مستشرق این است که مطالبش را در قالبی میریزد که ما فکر میکنیم روشمند است. لذا باید به برخی از این روشها مسلح شویم. تاریخ بما هو تاریخ، سکولار است. روشهای تاریخی، سکولار هستند و کاری به مذهب و دین ندارند.
وی افزود: اگر میخواهید وارد مطالعات اهلبیت(ع) شوید، قالبهای آنها را بگیرید؛ مطالعات سیره را بگیرید که بخشی کلام و بخشی تاریخ است. سپس رویکرد مستقلی تعریف کنیم به نام مطالعات سیرهای و از ابزار تاریخ تحلیلی به بهترین وجه استفاده کنیم. از منابع روایی به صورت متوازن استفاده کنیم. از نظر موارد، بخش اعظم کار مربوط به مواد تاریخی است. نمیتوان منابع تاریخی را نادیده گرفت. ممکن است تاریخ تحلیلی نتواند استراتژی تعیین کند ولی به عنوان مشاور باید آن را بپذیریم. لذا اگر میخواهید با کلام راهبرد دهید، باید نگاهی هم به تاریخ بیندازید. تاریخ تحلیلی که در مطالعات تاریخی اهلبیت(ع) استفاده میشود، فرارشتهای است. کلام و تاریخ و روایت باید همافزایی کنند و باید مشخص کنیم که سهم هرکدام چقدر است و آیا میتوانیم سهم هرکدام را بدهیم یا نه؛ و نیز باید بدانیم که از روشها چطور استفاده کنیم و خط قرمزها را هم مشخص کنیم.
امداد توران نیز در بخش دوم سخنان خود گفت: بنده با سخنان آقای صفری موافقم و این سخنان را نفی نمیکنم. به جز تعهد، مبنای محکمتری میتوان در نظر گرفت. مثل منابع معرفتشناختی که علم و عقل است. عرض من در جای دگری بود که میگفتند تاریخ، سکولار است و در روش تاریخی با انسان ویژه سروکار نداریم. سخن من این است که کسانی که مدعی مورخ محض بودن هستند، خودشان پیشفرضها و مبادی غیرتاریخیشان در مطالعات تاریخی دخیل کردهاند. اگر بپذیریم او هم هم پیشفرضهایی دارد و همین پیشفرضها آنها را به نتایجی که گرفتهاند سوق داده، آنوقت ما هم میگوییم تاریخ پیامبر(ص) را بررسی میکنیم به همان شیوهای که آنها بررسی کردهاند و پیشفرضهای خود را دخیلی میکنیم. اگر او مجاز است پیشفرضهایش را بر تاریخ تحمیل کند، چرا من مجاز نباشم به همان روش ایشان بگویم که پیامبر اسلام(ص) متصل به غیب بوده است و این کارکرد، مسیر تاریخ را عوض کرده است.
گفتنی است در پایان این نشست، سخنرانان به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ گفتند. این نشست علمی روز پنجشنبه بیستم آبانماه ۱۳۹۵ ساعت ۱۰ در سالن امام موسی صدر برگزار شد.
نظر شما